منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

ماه عسلی که تلخ شد

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


برای دانلود (بارگیری) تیتراژ برنامه های « ماه عسل ۸۸ » و « کوله پشتی » به انتهای یادداشت مراجعه فرمایید.

سال ۸۳، اولین سالی بود که فرزاد حسنی را شناختم. اول دبیرستان تمام شده بود و در فکر انتخاب رشته بودم. یادم نمی رود در تابستان وقتی که بعد از ظهرها از کلاس زبان به خانه برمی گشتم، عمداً و با دقت داخل مغازه های در مسیر را نگاه می کردم تا ببینم مخاطبین کوله پشتی فقط هم سن و سالان ما هستند، یا جوانان، میانسالان یا حتی سالمندان نیز می توانند مخاطبین این برنامه باشند. خیلی برایم جالب بود که چرا یک مرد ۴۰-۵۰ ساله، می نشیند و برنامه ای که مهمانی ۱۵، ۱۶ ساله دارد را با اشتیاق تماشا می کند. مدال آوران کنکوری و المپیادی ها به کنار، که شاید بزرگسالان در چهره ی آنان، در جست و جوی رؤیاهای تحقق نیافته ی خود بودند و دوست داشتند برای دقایقی هم که شده، خودشان را جای آن نوجوانان به اصطلاح موفق بنشانند و لذت ببرند از این رؤیاپردازی ها، ولی مثلاً نوجوان ۱۴، ۱۵ ساله ای که ورقه های ضد زنگی از جنس طلا را اختراع کرده بود، برای مخاطبین چه جذابیتی می توانست داشته باشد (این قدر برایمان جذاب بود، که بعضی قسمت هایش از یادم نمی رود)؟! هرچه تقلا کردم تا دلیل دیگری بیابم، نشد. این یک واقعیت بود که کوله پشتی، بر روی شانه های فرزاد حسنی جلوه گری می کرد. صدای رضا صادقی از آن جا انسان را به وجد می آورد و حال و هوای تابستان را زنده می کرد، که شعر فرزاد حسنی در آن تیتراژ دمیده شده بود. آن تیتراژ از آن جا نشاط بخش شده بود و به دل می نشست، که پس از آن همه منتظر تماشای اجرای فرزاد بودند. همه منتظر بودند تا او را ببینند. مهمانان بهانه بودند. مردم می خواستند ببینند این بار او با کدام مهمان، چگونه تا می کند. حکایت، حکایت مسابقه ی هفته بود؛ با این تفاوت که این یکی روزانه بود. بالأخره اگر کسی شاگرد مرحوم منوچهر نوذری باشد و بویی از استادش نبرده باشد، واقعاً جای بسی تعجب دارد. آیا واقعاً مردم مسابقه ی هفته را برای افزایش اطلاعات عمومی شان تماشا می کردند یا به عشق منوچهر نوذری؟! داستان کوله پشتی هم همین بود.

دقیقاً به یاد دارم که از همان ابتدا، همان اندازه که اجرا و معلومات فرزاد حسنی، برایم جذاب بود، نحوه ی پیرایشش (شاید هم آرایشش)، دافعی قدرتمند به نظر می رسید. با این وجود که در این قسم مسائل ناشی بودم، همان بار اول که دوربین از چهره ی فرزاد حسنی، نمایی بسته گرفت، ابروهایش بسیار جلب توجه می کرد. از اهل فن پرسیدم و مطمئن شدم که زیر ابروهای اصلاح کرده ی ایشان، به اندازه ی توانایی بالای ایشان در اجرا، نقل و نبات بحث ها شده است. هر که او را می دید، می گفت: « دیدی این مجریه زیر ابروهاشو بر می داره؟! » از این عملش واقعاً نفرت داشتم، اما درمجموع از اجرایش لذت می بردم. همیشه حرف مفیدی برای گفتن داشت و می توانستی جمله ای مذهبی، علمی، فرهنگی، هنری، اجتماعی و یا من در آوردی بیاموزی.

خلاصه سرتان را درد نیاورم. کوله پشتی ۱ و ۲ و ۳ می آمدند و می رفتند و تابستان های ما را بهاری می کردند، تا رسیدیم به کوله پشتی منحوس ۸۶ و آن قسمت معروفی که مهمانش سردار احمدرضا رادان بود و آن شد که دیدید. پس از آن دو قسمت اجرای فرزاد حسنی با سردار رادان، آخرین کوله پشتی اش را با آقای سعید مرتضوی به روی آنتن می برد. شب بعد وقتی داشت آماده می شد که به استودیوی جام جم برود، تهیه کننده ی برنامه با وی تماس می گیرد که از امشب دیگر شما تشریف نیاورید؛ به همین راحتی! فرزاد حسنی در همان روزها مشغول به اجرا در برنامه های شبکه های جام جم بود. گویا فقط ایرانی ها داخل کشور لیاقت دیدن او را نداشتند یا برای ایرانی های خارجی نیازی به اعمال ممیزی نبود.

در ایام ماه مبارک رمضان، دو سالی مهمان خانه ها شد. اما پس از سال ۸۶، ماه عسل نیز حلاوت سابقش را از دست داد و بدون مبدعش مهمان خانه ها شد. برنامه ی ماه عسل نیز برای وی با سرنوشتی مشابه به پایان رسید. البته این بار، دعوای وی گویا با تهیه کننده ی برنامه بود و نه با سازمان، شبکه ی ۳ و یا نیروی انتظامی. به یاد دارم که همان ایام، این شایعه که دلیل قهر او از برنامه، به خاطر دکور برنامه بوده است قوت گرفت. گویا او می گفته که باید روی میز سفره ی افطار را بچینیم و برنامه را اجرا کنیم و تهیه کننده می گفته که باید روی زمین سفره را بچینیم. آخرش هم دقیقاً نفهمیدم چه شد. بگذریم.

دو سالی هم احسان علیخانی مجری و گاهی (!) تهیه کننده ی ماه عسل شد تا این که او هم سال پیش به نحوی حماسی از مردم خداحافظی کرد. البته حداقل او مهلت خداحافظی پیدا کرد ولی نتوانست دور افتخار بزند. شاید شما هم یادتان باشد که در شب آخر ماه رمضان پارسال، وقتی داشت نطق می کرد، ناگهان پیام های بازرگانی با بی رحمی هرچه تمام تر صحبت هایش را ناتمام باقی گذاشت تا بفهمد که دنیا دست چه کسی است و دیگر هوس گلایه کردن و درد دل با مردم به سرش نزند.

و اما امسال! امسال که دیگر معرکه بود. در ۸ مرداد بود که خبرگزاری تابناک اعلام کرد که به گزارش خبرگزاری مهر، فرزاد حسنی به ماه عسل رفت! راستش را بخواهید، هم تعجب کردم و هم خوشحال شدم. چون هیچ امتیازی نبود که در احسان علیخانی وجود داشته باشد و در فرزاد حسنی نباشد. خدا را شکر از نظر قد و قامت هم فرزاد حسنی چیزی از احسان علیخانی کم نداشت. یادش به خیر! یکی از تفریح های احسان علیخانی این بود که از مهمان برنامه، اندازه ی قدش را می پرسید و بعد می گفت: « آخ جووون! من برنده شدم! من بلندترَََم! »

خلاصه ما منتظر بودیم تا ببنیم این پدیده ی قریب الوقوع، چگونه می خواهد به وقوع بپیوندد تا این که خبر تعویض مجری منتشر شد. تهیه کننده ی این برنامه، سید علی احمدی، اظهار داشت که او فرزاد حسنی را به عنوان مجری برنامه معرفی کرده، ولی سازمان نپذیرفته است! باز دوباره یاد جریان انتخاب علی دایی به عنوان مربی افتادم! نمی دانم چه حکمتی است که این روزها این قدر به یاد آن جریان می افتم. اسم هر کسی به عنوان مجری اعلام شده بود، جز حسن جوهرچی و این حسن جوهرچی بود که در برنامه ی فرزاد حسنی، فرصت پیدا کرد تا تمرین مجری گری کند. ان شاء الله برای نسل های آینده، مجری توانمندی شود. 

یادش به خیر آن روزهایی که هر کدام از مجری ها که برکنار می شدند، بلافاصله امیرحسین مدرس جایگزینش می شد. امیرحسین مدرس جزو ذخیره های طلایی به حساب می آمد که اگرچه ذخیره بود، ولی معمولاً گل می کاشت؛ مثل اُلِگنار سولسشیر. امیدوارم که حسن جوهرچی ذخیره ی طلایی نشود؛ چون طلایی نیست. کاش همان مدرس را می آوردند. خیلی غنیمت بود. باز هم استفاده می کردیم!

تقریباً تمام کسانی که پیگیر پر و پا قرص ماه عسل در سال های گذشته بودند، امسال با دیدن مجری گری حسن جوهرچی، هیچ میلی به دیدن آن ندارند؛ از جمله شخص بنده. تقریباً هر سال به شب دوم، سوم برنامه نرسیده، تیتراژ ماه عسل را در موبایلم داشتم، ولی امسال هنوز نمی دانم حتی شعر تیتراژ ماه عسل چیست!

ولی اصلاً چرا حسن جوهرچی؟! شاید اگر عموپورنگ را مجری ماه عسل کرده بودید، فضا بیشتر معنوی می شد. استغفرالله!

" احمدی، تهیه کننده ی ماه عسل درگفت و گو با خبرنگار آريا اظهار داشت: اکثر برنامه هايی که برای اجرای ماه عسل امسال در نظر داشتم، با توجه به نظرات سازمان تغييرکرده و در نتيجه آن چه اکنون روی آنتن شبکه ی ۳ می رود، با نظرات بنده فاصله ی بسياری دارد.

تهيه کننده ی ماه عسل درخصوص مجری برنامه تصريح کرد: ابتدا قرار بود فرزاد حسنی اجرای برنامه امسال را به عهده بگيرد، اما ابلاغيه ی سازمان، انتخاب عوامل را با تغيير رو به رو کرد. وی هم چنين انتخاب حسن جوهرچی را تابع تصميم گيری مديرن ارشد صدا و سيما دانست.

احمدی هم چنين در خصوص کيفيت اين برنامه اذعان داشت: تلاش ها در پيشبرد کيفيت اين برنامه صورت گرفته است، اما رسيدن به موفقيت تابع شرايطی خواهد بود چرا که متغيرهای وابسته به اين امر، دست عوامل برنامه نبوده و تصميم گيری های مديران ارشد صدا و سيما، برنامه را با محدوديت زيادی رو به رو کرده است. "

این نوع برخورد، فقط علاقه ی مدیران صدا و سیما و مخصوصاً شبکه ی ۳ را در میان مردم کاهش داد؛ چون فرزاد حسنی در رادیو همه کاره است. یک رادیو جوان است و یک فرزاد حسنی؛ از تهیه کنندگی بگیرید تا بازیگری. همه و همه ی این نقش ها را فرزاد حسنی یک تنه حریف است. خودش یک شبکه ی رادیویی است (البته یک شبکه ی ۷، ۸ ساعته).

مردم فرزاد حسنی را می خواهند، همان طور که عادل فردوسی پور را می خواهند. نه به آن شدت، ولی به هر حال محبوبیت وی در پیر و جوان غیر قابل انکار است. این نوع عملکرد شبکه ی ۳، دهان کجی به خواست مردم بود.

اگر تلخی زبان فرزاد حسنی را می بینیم، مهمان هایی که از صدقه سر او مهمان خانه ها شدن را هم فراموش نکنیم. خانم آرین هایی را که به کوله پشتی و ماه عسل فرزاد حسنی می آمدند، تا به حال کسی ندیده بود. عیب های فرزاد حسنی در کنار خوبی هایش، برای تلخ مزاج ترین مدیران هم قابل تحمل بود.

حرف آخر! ۹۰ بدون فردوسی پور، دیدنی نیست. گفت و گوی ویژه ی خبری بدون مرتضی حیدری، ویژه نیست. ماه عسل هم بدون فرزاد حسنی، شیرین نیست.

 

 

بارگیری (دانلود) تیتراژ ابتدایی برنامه ی « کوله پشتی » با صدای رضا صادقی و شعر فرزاد حسنی

بارگیری (دانلود) تیتراژ ابتدایی برنامه ی « ماه عسل ۸۸ » با صدای مهدی ریاحی

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۳۱ساعت 3:49  توسط احسان رستگار   | 

ما اهل مذاکره ایم، ولی نه با آمریکا!

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ــ در دیدار امروز مقام معظم رهبری با مسئولین و کارگزاران نظام، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و برخی از اصحاب رسانه، ایشان با اقتدار و مؤکداً فرمودند: این که رئیس جمهور محترم می گویند، دیگران می گویند ما اهل مذاکره ایم، بله! ما اهل مذاکره ایم؛ ولی نه با آمریکا! [در همین لحظه، بانگ تکبیر حضار برخاست و کارگردان تلویزیونی، با ذکاوت اولین تصویری را که نشان داد، چهره ی آقای احمدی نژاد بود که خنده ای تؤام با تعجب بر چهره اش نقش بسته بود! بله آقای رئیس جمهور! این هم نظر آقا! حالا دیدی که اخیراً نظر رهبری به شما دورتر است؟! خوشمزه بود؟! تازه این مشتی بود نمونه خروار! باز بروید اوباما را دعوت به مناظره کنید. باز سخنرانی کنید که حاضریم باآمریکا مذاکره کنیم. لبخند شیرین و از ته دل آقای علاء الدین بروجردی (رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس) نیز بسیار دیدنی بود.]

ــ همین چندی پیش ما به شورای نگهبان گفتیم که جلسه ای را تشکیل دهد تا در مسائلی که مورد مناقشه و اختلاف دولت مجریه و مقننه است، تکلیف را مشخص کند. چون بالأخره اصل تفکیک قوا، از اصول بسیار مهم قانون اساسی است و باید حفظ شود.

ــ اتحاد و همدلی مسئولان کشور یک فريضه است و تعمد در مخالفت با آن، به خصوص در سطوح بالا، خلاف شرع است. [به نظر شما منظور رهبری از « به خصوص در سطوح بالا » چیست؟ طبیعتاً این نوع اشاره، نظر ما را به مسئولین ارشدی با تعداد کم تر از انگشتان یک دست محدود می کند.] ــ یکی از کارهایی که دشمن می کند، همین است که مردم به مسئولین بی اعتماد شوند. ما باید خودمان طوری حرف نزنیم که مردم به مسئولین کشور، مسئولین دولتی، مسئولین قضایی، مسئولین قوه ی مقننه، بی اعتماد بشوند؛ که این بی اعتمادی ناحق است. دشمن این را می خواهد. ما نباید خودمان عمل کنیم. من گاهی می بینم در آمارهایی که اعلام می شود، خدشه می شود! چرا؟! آماری که نهاد مربوطه اعلام می کند، مسموع است. بی اعتماد کردن مردم به مسئولین از اهداف دشمنان است. [احتمالاً منظور رهبری همان هایی هستند که در هنگام انتخابات، مردم را نسبت به برخی مسئولین بی اعتماد کردند و به خانواده های آنان اتهاماتی را وارد کردند که هیچ گاه در دادگاه ثابت نشد.]


بعد التحریر:

اگر می بینید خیلی سریع تر از حد متعارف و به عقیده ی عده ای با عجله برخی یادداشت ها نگاشته می شود، به دلیل انعکاس همین خبرها در خبرگزاری ها با سرعت زیاد است. به همین دلیل چاره ای جز این نیست.

خبرگزاری خبرآنلاین، ۴ دقیقه بعد از درج یادداشت بنده، همین خبر را به عنوان خبر اول ثبت کرده که اتفاقاً عکس هامان نیز دقیقاً یکی است. وقتی سلیقه ها نزدیک است همین می شود دیگر! شاید بتوان به این گفت نوعی توارد که در کارهای روزنامه نگاری و خبر رسانی، بسیار رایج است. توارد یعنی این که دو نفر بدون داشتن هرگونه ارتباطی و آگاهی از افکار یکدیگر، به موضوعی مشابه می اندیشند و این اتفاق می تواند تا جایی پیش رود که حتی خروجی افکار و نتایج اندیشه هاشان، کاملاً یکسان به نظر برسد. البته همواره جزئیاتی هست که تفاوت ظریف دو محصول فکری و اثر را نمایان می سازد.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۷ساعت 22:43  توسط احسان رستگار   | 

مردم در سال ۸۴ به جریان اصول گرایی رأی ندادند

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

گزارش روزانه: مشروح سخنان حمید رسایی و علی اکبر جوانفکر (مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور) در برنامه دیروز، امروز، فردا


ویرایش نهایی این یادداشت به پایان نرسیده است. این به عبارتی پیش نویس هم محض اطلاع دوستانی که حین پخش این مناظره، مجموعه های تلویزیونی را تماشا می کردند روی وبلاگ قرار گرفته است. ان شاء الله مفید واقع شود. قسمت های آبی رنگ، جملات آقای رسایی، قسمت های سبز، جملات آقای جوانفکر، قسمت های بنفش، جملات آقای یامین پور و قسمت های قرمز رنگ، نظرات ضمنی بنده است.
 

لحظه به لحظه با « دیروز، امروز، فردا » ...

 

جوانفکر: مردم در سال ۸۴ به جریان اصول گرایی رأی ندادند. به شخص آقای احمدی نژاد رأی دادند. چون مردم آقای احمدی نژاد را نماد انقلاب می دانستند به ایشان رأی دادند. [خدا را شکر آقای جوانفکر هم فهمید که آقای احمدی نژاد در قاموس اصول گرایی نمی گنجد و افکار برگرفته ی ایشان که از آقای مشایی سرچشمه می گیرد، نوعی بدعت است. مردم آقای احمدی نژاد را به عنوان یک نماد انقلاب پذیرفتند؟! پس مردم آقای خاتمی سال ۸۰ را هم به عنوان نماد انقلاب دانستند. آیا مردم نفهمیده بودند که آقای خاتمی سال ۸۰، آن چنان نه حزب اللهی است و علناً این را فریاد می کشد؟!]

رسایی: رأی واقعی آقای احمدی نژاد همان ۵ میلیون بود. مردم برای فرار از اشرافی گری و فاصله ی تبغاتی، پریدند در بغل آقای احمدی نژاد؛ ولی رأی واقعی ایشان، همان ۵ میلیون بود. رأی واقعی یعنی رأیی که مردم به دلیل شناخت از خودش به او دادند. به نوعی مردم به یک نوع نسیه اعتماد کردند.

در ادامه یامین پور گفت: اعتماد به نفس هم این جریان دارد که وقتی خبط و خطا می کند، می گوید این امتیاز ماست. و آقای رسایی در پاسخ گفت: نه این که تذکر می دهیم امتیاز ماست. 

 

 

برای مطالعه ی ادامه ی مناظره، به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید ...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۶ساعت 22:2  توسط احسان رستگار   | 

این رمضان، ملکوتی شویم

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

این یادداشت را می خواستم همان روز اول ماه مبارک بنویسم، ولی اخبار داغ دیگر، مجال ندادند.

این ماه نیز مانند همه ی ماه های رمضان، شاهد مجموعه های مناسبتی هستیم؛ در شبکه های ۱، ۲، ۳ و تهران.

از آن جایی که ماه رمضان، ماهی است برای خودسازی، باید بیش از پیش، این یک ماه را مغتنم شمرده و حتی القمدور، در بهترین و مفیدترین کارها آن را صرف کنیم. به نظر برخی علما، بهتر است زمان استفاده از تلویزیون در این ماه مبارک، محدودتر از اوقات دیگر سال شود. به نظر، این پیشنهاد بسیار معقول است؛ چون مجموعه های ۳۰ قسمتی تلویزیون، انسان را مجدداً دچار روزمرگی و بیش از پیش درگیر مادیات دنیوی می کنند. اما به هر حال از آن جایی که متأسفانه ما معمولاً مجبوریم بین خوب و بهتر، بد و بدتر را انتخاب و دفع افسد از فاسد کنیم، حال ببینیم که از بین این مجموعه ها، کدام یک را تماشا کنیم، بهتر از وقتمان استفاده کرده ایم.

بیایید پیش از انتخاب مفیدترین مجموعه، یک پیش بینی کنیم درباره ی پرطرفدارترین مجموعه. شاید شما هم خودتان جزو همان دسته ای باشید که ممکن است « جراحت » نبینید، شاید « ملکوتی » نشوید، ذائقه تان با « نون و ریحون » زیاد سازگار نباشد، ولی امکان ندارد که « در مسیر زاینده رود » قرار نگیرید. و اما چرا این حدس قوت می یابد که این مجموعه، پر مخاطب ترین مجموعه خواهد شد؟

 

 

برای مطالعه ی مابقی و نیز دریافت فایل صوتی تیتراژ مجموعه های ماه رمضان امسال، به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید ...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۶ساعت 5:48  توسط احسان رستگار   | 

حکومت حضرت مهدی، دولت احمدی نژاد و دولت معیار

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


آقای ثمره ی هاشمی، دستیار ارشد رئیس جمهور، صبح امروز با حضور در برنامه ی صبح به خیر ایران، به تشریح و تعریف دولت معیار پرداختند که قسمتی از صحبت های ایشان در این برنامه ی نیم ساعتی، در ذیل آمده است. ایشان در بعضی بخش ها به گونه ای سعی در تشبیه دولت آقای احمدی نژاد به حکومت عدل حضرت قائم (عج) داشتند. در برخی قسمت ها، معلوم نبود ایشان دارد راجع به دولت نهم و دهم صحبت می کند یا دولت معیار!

قسمت های قرمز رنگ، نظرات ضمنی بنده و مابقی جملات آقای ثمره ی هاشمی است.


منظور از دولت معیار، دولتی است که همه ی دولت ها بتوانند خود را با آن بسنجند و ببینند که آیا واقعاً عملکردهاشان، راهشان، اهدافشان چقدر مطلوب است. در واقع دولت معیار، دولت مطلوب است. دولتی که در چارچوب نظام اسلامی و معارف الهی و اندیشه هایی که مردم ایران دارند، آن خیرخواهی هایی که مردم ایران دارند، حق طلبی هایی که ملت ایران دارند، آن دولت، دولت مطلوب است. گرچه واقعاً دولت اصلی و دولت مطلوب واقعی، دولت حقه ی حضرت مهدی است که همه منتظر آن دولت هستیم. [ولی مجازاً منظور همان دولت فخیمه ی نهم و دهم است، درست عرض کردم؟!] اما اجمالاً باید معیارهایی داشته باشیم که به آن سمت حرکت کنیم که عرض کردم، حدود ۲۰ معیار برای این دولت وجود دارد. [جسارتاً فقط از روی کنجکاوی، چرا ۲۰ تا؟! چرا بیست و یکی نه؟ اصلاً چرا ۳۰ تا نه؟]

دفاع از مظلوم و مبارزه ی با ظالم: مردم متوجه می شوند عدالت یعنی چه. مردم متوجه می شوند که ظلم چیست، تبعیض چیست. بچه هم متوجه می شود عدالت چیست. بشر از قافله ی تکامل عقب افتاده است چون جلوی ظالم نایستاده است. 

اگر جلوی ظالم را نگیرند، پر رو می شود، کارش را توسعه می دهد. خیلی از متصرفین زمین های دولت را شما نگاه کنید ...

 

 

متن کامل یادداشت، در ادامه ی مطلب ...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۵ساعت 10:59  توسط احسان رستگار   | 

تذکر 18 نفر از نمایندگان مجلس به رئیس جمهور

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

گزارش روزانه:

امروز مورخه ی ۲۴ مرداد ۱۳۸۹، در حدود ساعت ۱۲ ظهر و در انتهای جلسه ی علنی، تذکر بیش از ۱۸ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به رهبری حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم، در صحن مجلس قرائت شد. محوریت این اعتراض، نحوه ی گفتار و جملات استفاده شده در همایش ایرانیان خارج از کشورخود رئیس جمهور و نیز حمایت آقای احمدی نژاد از اظهارات نامربوط رئیس دفترش بود.

این اولین باری نیست که طی این دو هفته ی پس از برگزاری دومین همایش ایرانیان خارج از کشور، مورخه ی ۱۱ مرداد ۸۹، به رئیس جمهور به خاطر آن چه ادبیات سخیف، خجالت آور و دون شأن رئیس جمهور خوانده می شود، تذکر می دهند. پیش از این نیز بسیاری از مسئولان هم چون حجت الاسلام صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه ی قضائیه، به وی تذکری جدی داده بودند.

نام ۱۶ نفر از این نمایندگان به شرح ذیل است (این جمع ۱۶ نفره، همگی از روحانیون مجلس بودند. دو نفر دیگر به طور جداگانه تذکر دادند و محتوای تذکرشان خاص تر بود مانند سخنرانی آقای احمدی نژاد در همایش ایرانیان خارج از کشور):

آقایان: مصباحی مقدم نماینده ی تهران، قربانی نماینده ی قائنات، بنایی نماینده ی قم، موسوی نماینده ی اردبیل، پورفاطمی نماینده ی دشتی و تنگستان، حسینی دولت آبادی نماینده ی بلخار و میمه، موسوی لار نماینده ی فلاورجان، سید علی حسینی نماینده ی نیشابور و فیروزه، موسوی سرچشمه نماینده ی فیروز آباد، سید ناصر موسوی نماینده ی رامهرمز، میرخلیلی نماینده ی میناب، موحد نماینده ی بهبهان، ناصحی نژاد نماینده ی شالیگان، رضایی نماینده ی تربت حیدریه، سبحانی نیا نماینده ی نیشابور و فیروزه، سعادت نماینده ی نجف آباد

محتوای تذکر: برحذر داشتن و تذکر جدی [رئیس جمهور] به رئیس دفتر خود از طرح مسائل هنجار شکن در ابعاد دینی، فرهنگی و سیاست خارجی و اعلام برائت از این مواضع.


بعد التحریر:

اگر نام افرادی هم چون آقایان احمدی توکلی، علی مطهری و بسیاری از دیگر نمایندگان شاخص را نمی بینید، تعجب نکنید. به نقل از خبرگزاری فارس، امروز بیش از 120 نماینده، طی نامه ای، تذکر خود را به رئیس جمهور ابلاغ کردند.

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۴ساعت 12:30  توسط احسان رستگار   | 

او می خواهد از این تنگه و منفذ نفوذ کند

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


این یادداشت، از مجموعه یادداشت های « گزارش روزانه » می باشد که بیشتر جنبه ی اخباری دارد و حتی المقدور یا تهی از نظرات شخصی بنده است و یا نهایتاً در حد چند جمله. بیشتر سعی می شود در این گونه یادداشت ها، اخباری که با وجود اهمیت، کم تر پوشش داده شده اند، منعکس شوند. قسمت های قرمز رنگ، اندک نظرات شخصی بنده است.

حجت الاسلام سید محمد سعیدی، امام جمعه ی قم، در خطبه های نماز جمعه ی ۲۲ مرداد ۸۹، در بخشی از سخنان خود، با تأکید بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ی اسلامی، خاطرنشان کرد: اگر نظام مسئولان و آمران به معروف و ناهیان از منکر، مردان و زنان را به رعایت عفاف و حجاب توصیه می کنند و دستگاه های مربوطه نیز وارد عمل می شوند و با مظاهر فساد برخورد می کنند به خاطر سعادت جامعه اسلامی است.

وی ادامه داد: مردم باید با آمرین به معروف و ناهیان از منکر و دستگاه های مرتبط همکاری بیشتری داشته باشند تا از مباحث عفاف و حجاب پاسداری شود. [ مگر طرح عفاف و حجاب در حال اجراست که مردم همکاری کنند؟! فعلاً که دولت مصمم است این طرح به سرانجامی نرسد. پس مردم با چه و که بیشتر همکاری کنند؟! ]

با بیان این که التزام به ولایت فقیه، شعبه ای از التزام به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است خاطرنشان کرد: ولی فقیه در حوزه ی مسئولیت خود، اختیاراتی دارد و افرادی را به پست هایی برمی گزیند. کسی که منصوب ولی فقیه است باید قوی و محکم و بدون هیچ توجیه غیرمنطقی فعالیت کند و کسانی که در زیر مجموعه این افراد قرار دارند نیز باید حمایت همه جانبه ای از آنها داشته باشند.

وقتی ولایت فقیه می فرماید « همه باید به قانون عمل کنند »، این موضوع برای همه الزام آور است و هیچ کسی نباید از آن سرپیچی کند. هر فردی در هر مقامی که باشد، حق ندارد نسبت به مصوبات قوه ی قضاییه، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام سرپیچی کند. [حتماً شما هم با بنده هم عقیده اید که در شرایط فعلی، مصداق این سخنان، جز آقای رئیس جمهور نمی تواند باشد.]

ایشان در ادامه افزودند: آن چه را که ولی فقیه به عنوان فتاوای خودشان نقل می کنند این جا التزام به این فتاوا برای همه لازم نیست، برای مقلیدشان لازم است. این جا ولی فقیه با سایر مراجع فتاواشان برای مقلدینشان حجت است، برای غیر مقلدینشان حجت نیست. [احتمالاً شأن نزول این سخنان، مربوط می شود به فتاوای اخیر مقام معظم رهبری، مندرج در سایت دفتر ایشان.]

دشمن برای تسلط ما، برای استیلای بر ما، دنبال یک تنگه ی احد دیگر می گردد. چرا بعضی از مسئولین حواسشان نیست؟! او می خواهد از این تنگه و از این منفذ نفوذ کند. [مصداق این سخن هم کسی جز آقای اسف. مشا. نمی تواند باشد.]

مسئولین محترم، اصحاب رسانه ها، اصحاب قلم مراقب باشند! دشمن تراشی نکنند! فرصت ها را نسوزانند! بابا این هنر نیست که ما دوستان را تبدیل کنیم به مخالف، مخالفین را تبدیل کنیم به معاند. مگر ما دشمن کم داریم که از خودی ها دشمن بسازیم؟! اختلاف سلیقه ها را باور کنیم، تا به مرز شقاق و تفرقه نرسیدیم، بپذیریم این را. [مشکل این جاست که بعضی تا همه ی خودی ها دشمن تلقی نشوند، خودشان دوست به حساب نمی آیند! ]

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۴ساعت 11:50  توسط احسان رستگار   | 

مخالفان با خواست ملت، محکوم به نابودی هستند

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


شنیدید می گویند « آب که سربالا بره، قورباغه ابو عطا می خونه! »؟! حکایت خانم فاطمه رجبی هم همین است. یعنی این قدر اوضاع سیاسی مملکت باید نابسامان باشد که چنین افرادی پیرامون بنیان ها و فلسفه ی شکل گیری نظام نظر دهند؟! در روز روشن، بیایند انقلاب را تحریف کنند! واقعاً چه اوضاعی است که باید بیاییم و جواب ایشان را بدهیم! البته فقط همین یک دفعه این مقایسه ی تطبیقی را انجام دادم، برای این که ماهیت افکار ایشان برای کسانی که احیاناً خدمت ایشان ارادت ندارند، مشخص شود. ایشان در مصاحبه ای با ماه نامه ی همشهری ماه، گفته بودند: یکی از معضلات جمهوری همین رأی گرفتن‌هاست که در عمر 30 ساله جمهوری اسلامی دو بار مردم فریب خوردند. » و نیز افزودند: « ولی در ترمیم قانون اساسی باید ریاست جمهوری برداشته می‌شد و نخست‌وزیری باقی می‌ماند. کشوری که رهبر دارد و به خصوص رهبری ولایت فقیه با اختیارات تام دارد، رئیس‌جمهور همیشه یک معضل هست، یعنی می‌تواند معضل‌ساز باشد. ». در یادداشت زیر، فقط بخشی از سخنان گوهربار امام خمینی (ره) را پیرامون جمهوری اسلامی جمع آوری کرده ام. ضمناً بنده را معذور بدارید که تصویر امام عزیز را کنار ایشان قرار گرفته است.

اگر یادداشت مفیدی بود، ما را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید. التماس دعا!


 

مصاحبه
زمان: 20 مهر 1357 / 9 ذى‏القعده 1398
مکان: پاریس، نوفل‏لوشاتو
موضوع: آیندۀ حکومت اسلامى ایران
مصاحبه کننده: خبرنگاران بى.بى.سى. و تلویزیون تجارتى بریتانیا در پاریس
...
ـــ سؤال: [هفتۀ گذشته که من و دیوید پرمن، به پاریس رفتیم، آیت‏اللّه‏ خمینى در مصاحبه‏اى براى بخش فارسى بى.بى.سى. توضیحات بیشترى در این باره داد.]
- جواب: باید این رژیم برچیده بشود و پس از آن، با یک رفراندم عمومى، شخصى روى کار بیاید براى حکومت موقت؛ و به آراى عمومى رجوع بشود براى تشکیل یک مجلس؛ و تمام احکامى که از مجلس بگذرد و تمام مسائلى که در مجلس بگذرد، آن مسائل مطابق با اتکاى به ملت است. و تغییر، یک تغییر طبیعى است از یک حکومت و سلطنت غیرقانونى به یک حکومت و رژیم قانونى.
ـــ [آقا ممکن است توضیح بفرمایید که مقصود از حکومت اسلامى جمهورى اسلامى چیست؟ و عدۀ زیادى در ایران گفتند که مى‏خواهیم برگردیم به قانون اساسى ایران؛ در این مورد ممکن است توضیحاتى لطف بفرمایید؟]
- برگشت به قانون اساسى، همان برگشت به رژیم سلطنتى منحط است که امرى است کهنه شده و ارتجاعى؛ و این قابل برگشت نیست. و اشخاصى که مى‏گویند مى‏خواهیم برگردیم در اقلیت واقع هستند؛ و تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد مى‏زنند که ما حکومت اسلامى مى‏خواهیم. و اما رژیم اسلامى و جمهورى اسلامى، یک رژیمى است متکى بر آراى عمومى و رفراندم عمومى و قانون اساسى‏اش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد؛ و قانون اسلام مترقى‏ترین قوانین است، و قانون اساسى آن مقدار که مطابق با این قانون مترقى است آنها بر جاى خود باقى مى‏ماند و آن مقدار که مخالف با این است ـ به حکم خود قانون اساسى ـ قانونیت ندارد؛ و بسیارى موادش، موادى بوده است که با سرنیزه تحمیل شده است و آنها باید ساقط بشود.
... 

 

 

مابقی در ادامه ی مطلب ...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۳ساعت 14:15  توسط احسان رستگار   | 

خوشا به حال فرای!

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم 

چه قدر جالب! کاش ما هم دانشمندی خارجی بودیم! دانشمندی اش مهم نیست؛ کاش فقط خارجی بودیم. گویا طرز فکر آقای احمدی نژاد نیز همان نظر آقای کرباسچی بود که می گفت: باید هم وزن افراد به آنان طلا داد تا با خیال راحت خدمت کنند.

اصلاً چطور است ما هم برویم خارج، عشق و صفا کنیم، در کنارش درسی هم بخوانیم، بعد از چند سال دعوتمان کنند برگردیم ایران، پول بلیت و هتل و تور تهران گردی و ایران گردی مان را بدهند، چند حساب چند هزار دلاری یا چند ده هزار دلاری مختصر برایمان افتتاح کنند، یک خانه ای هم شاید در تهران، اصفهان، مشهد یا هر جایی که دلتان هوس خواست تقدیم کنند، یک هفته ۱۰ روزی درهتل استقلال کنگر بخوریم لنگر بیندازیم، اگر خواستیم به این همایش های قشنگ قشنگ هم برویم، از نزدیک سخنان دلنشین رئیس جمهور را بشنویم و لبخند به لب برایش کف بزنیم.

ای جون!!! چه نمکی می خنده! حالا چی پرسیده این خبرنگاره که پروفسور داره از ته تهان دلش می خندد! عجب لبخند فوتوژنیکی! حیف که داوینچی نیس وگرنه از اینم یه مونالیزا می کشید! البته اگه بشه از این مونالیزا درآورد!

 

 

برای مشاهده ی عکس های مشروح از منزل، به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۸۹/۰۵/۲۲ساعت 22:25  توسط احسان رستگار   | 

رئیس دولت، منشی دولت یا سخنگوی دولت؟!

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


رمضان بر مهمانان خدا مبارک! یادداشت زیر، قسمتی از جملات آقای احمدی نژاد در ۲۰ مرداد ۸۹ است که در دفاع از سخنان آقای مشایی در همایش ایرانیان خارج از کشور (در ۱۱ مرداد) پیرامون مکتب ایران و اسلام ذکر شد. قسمت های قرمز رنگ، نظرات ضمنی بنده است و مابقی سخنان آقای احمدی نژاد.

بسياری از مطالب حتی از حوزه‌ ی نقد خارج می ‌شود، ولی ما جواب نمی ‌دهيم. فضا بايد باز باشد. حرف دولت يک حرف بيشتر نيست و آقای مشايی نيز اين حرف را می ‌زند، البته با يک ادبيات متفاوت. [جدی؟! پس چرا آقای ثمره ی هاشمی، دوشنبه در برنامه ی صبح به خیر ایران، گفتند: " نظر بنده یا نظر آقای مشایی نظر دولت نیست که! "]

ملی ‌گراترين ملی ‌گرايان واقعی در ايران خداپرستان هستند و كسانی كه ايران را در خدمت اسلام می ‌دانند و در اين راه فداكاری مي‌كنند. [عجب!!! چه تعریف زیبایی! تا الآن فکر می کردیم ملی گرا یعنی ملی گرا! حالا فهمیدیم که ملی گرا یعنی اسلام گرا! راستی حواستان باشد! اگر روزی « اسف.مشا » ازحقوق هم جنس گرایان حمایت کرد، خدای ناکرده یک وقت نیایید بگویید هم جنس گرا همان انسان گراست ها! باشه؟!] 

می یبينم يک عده نشستند، آماده هستند و مي‌خواهند وصله به دولت بچسبانند [حتیاجی نیست که در این اوضاع کنونی، کسی به دولت وصله ای بزند. فقط باید کمی دقت کرد تا وصله ها را پیدا کنیم.] و منتظر هستند تا يك كلمه را بگيرند و اقدام كنند. [اگر ناراحتید از این بعد چند کلمه را می گیرند و اقدام می کنند. یک کلمه را می گیرند، اوضاع می شود این؛ اگر چند کلمه یا چند جمله را بگیرند که مصیبت می شود!] من نيز گفتم كه ايران يک مكتب است [اتفاقاً ما هم لب کلام انتقاداتمان همین بود که شما و آقای مشایی نداریم! حرف آقای مشایی، حرف شماست.]، ايران اكنون يک جغرافيا نيست، ايران يک فرهنگ و تمدن است، خيلي از ملت‌ها از پيشرفت‌ های ملت ايران خوشحال می شوند. ايران جهانی است و اين نقش تاريخي ايران است و هر كدام از اعضاء دولت به زبانی اين حقيقت را مطرح می‌ كنند. اين تقدير از اسلام و مجاهدت ملت ايران و تذكر به مسئوليت ‌هاست همه دولت يک حرف بيشتر ندارند و يک سخن را مي‌گويند.

 

 

مابقی در ادامه ی مطلب ...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۸۹/۰۵/۲۲ساعت 12:38  توسط احسان رستگار   |