از ادعای آزادی مطبوعات تا امانت نداری روزنامه های اصلاح طلب
بسم الله الرّحمن الرّحیم

بررسی سبقه ی مجلش ششم -که اکثریت آن را اصلاح طلبان و طیف دوم خرداد تشکیل می دادند- بیانگر مدعی بودن نمایندگان جهت پیشبرد اهداف و شعارهای دولت دوم خرداد است. شعارهایی که دو مورد از مهم ترین کلید واژه های آن را توسعه ی سیاسی و آزادی مطبوعات تشکیل می دادند.
ذیل بحث آزادی مطبوعات، مطالبی که چه در آن دوران و چه پس از آن مطرح می شد، مفاهیمی هم چون قانون کپی رایت در ابعاد بین المللی و نیز پیگیری دقیق و اجرای قانون حمایت حقوق مؤلفین و مصنفین و هنرمندان از همان دوران بود که مجدانه مطرح و رسانه ای شد.
اگرچه معمولاً فاصله ی شعار تا عمل کم نیست، اما گاهی آن قدر این فاصله زیاد می شود که هم چون دره ای عمیق، ممکن است تمامی شعارها و داعیه ها را در خود ببلعد و از شعارها چیزی نماند جز چند کلمه که حکایت را در اذهان مردم تداعی می کند.
سه هفته ی پیش یادداشتی نوشته بودم با عنوان «کپسول در آب میوه ی تکدانه». از جانب یکی از دوستانم، متوجه شدم پنج شنبه ی هفته ی پیش یکی دو روزنامه از جمله روزنامه ی اصلاح طلب «آرمان» همان مطلب را با عکس هایی که با دوربین گوشی همراهم گرفته بودم، با تحلیل خود ترکیب کرده و به نام مطلب اختصاصی آرمان چاپ کرده است. در کل مطلب آرمان -که با رو تیتر «گزارش اختصاصی آرمان از تخلفات در انواع خوراکی ها» در صفحه ی اول و با عنوان «از کرم زنده در کیک تا کپسول پلاستیکی در آب میوه» در صفحه ی 10 منتشر شده بود- نه نامی از بنده ی حقیر به عنوان نگارنده ی آن مطلب آمده و نه عکس ها به عنوان عکس های وبلاگ منتقد مستقل مشخص شده است. در کل مطلب هم هیچ نامی از وبلاگ «منتقد مستقل» -که بخش زیادی از مطلب آن یادداشت را در مطلب آرمان استفاده کرده اند- نیامده است.
مانده بودم قسم حضرت عباس اصلاح طلبان را باور کنم یا دم خروس عملکرد روزنامه های معروفشان را. معلوم نیست اصلاح طلبانی که به دلیل هم سو نبودن یک وبلاگ نویس با سیاست هایشان حاضر نیستند نامی از وی و وبلاگش ببرند، چگونه می توانند داعیه ی توسعه ی سیاسی و آزادی مطبوعات و اخلاق مداری رسانه ای سر دهند.
اصلاً بحث این نیست که مطلب بنده بدون نامم چاپ شده و ناراضی ام از این که نام بنده یا وبلاگم منتشر نشده است؛ موضوع خیلی خیلی کلان تر و حیاتی تر این حرف هاست. دغدغه، عدم رعایت امانت و احترام به حق مؤلف است که در این زمینه اصلاح طلبان چه از جانب مطبوعاتشان و چه از طریق انتشارات هم سویشان همواره ادعای دفاع از آن را داشته اند. ممکن است فردی بگوید نام یک وبلاگ حقیر و یا نویسنده ی حقیر یک وبلاگ محقر چه اهمیتی دارد که ذکر بشود یا نشود؛ اما باید توجه داشت که اولاً یک وبلاگ هر چقدر هم محقر و یک وبلاگ نویس هر چقدر هم که حقیر باشد، وقتی مطلبش آن قدر مورد توجه واقع می شود که در صفحه ی اول یک روزنامه عنوانش منتشر می گردد، پس به هر حال در آن مورد حرف مهمی زده است. ثانیاً همین وبلاگ محقر هم مطالبش به اندازه ی کافی در سایت های دیگر منتشر می شود و هم در سطح ملی در سال 89 عنوان دومین وبلاگ در سطح ملی پس از وبلاگ آهستان را کسب کرده است. پس قاعدتاً نمی توان در نظر گرفت که روزنامه ی آرمان یا نویسنده ی آن مطلب، با نام وبلاگ یا با نام نویسنده ی وبلاگ هیچ آشنایی نداشته است. ثالثاً همین مطلب به ظاهر نه چندان مهم این قدر برای همان روزنامه مهم آمده که پس از سه هفته از درج آن، تصمیم به انتشار یک مطلب اختصاصی در مورد آن می گیرد.
"آرمان – محمدجواد بهآبادی: خطا در فرایند تولید چیز تازه و عجیبی نیست. حتی برخی رباتها و دستگاههای مكانیكی و برقی هم در فرایند تولید دچار خطا و اشتباه میشوند. از خطا در تركیب مواد اولیه برای تولید یك محصول تا خطا در حین بستهبندی همه و همه میتوانند در یك فرایند تولید پیوسته رخ دهند. اما برخی خطاها با وجود كوچک بودن آنقدر وجهه بدی دارند كه در مواردی هزینههای سنگینی را برای یك برند و یك تولیدكننده در پی دارد. در چند سال گذشته همزمان با گسترش فناوریهای ارتباطی در ایران مردم توانستهاند تجربیات مختلف خود را در زندگی روزمره با دیگران به اشتراك بگذارند. یكی از این تجربیات مربوط به كیفیت كالاهای خریداری شده توسط مصرفكنندگان است. كالاهایی كه بعضا دارای نواقصی هستند كه فرصت هرگونه توجیه و بهانهای را از بین میبرد. اگر در حین کشاورزی و باغبانی به کرم زندهای در خاک برخورد کنید اصلا تعجب نمیکنید، اما اگر همان کرم زنده را در کیکی که قرار است چند لحظه بعد آنرا بخورید، ببینید چه حالی به شما دست میدهد؟! اخیرا کرم زندهای در داخل یکی از کیکهای تولید داخل مشاهده شده است. این کیک که تحت برند «ت» در یکی از کارخانههای واقع در یکی از استانهای شمالی کشور تولید میشود، حداقل در یکی از محصولاتش کرم زنده مشاهده شده است. شاید با خود بگویید که مورددار بودن تنها یکی از محصولات یک کارخانه تولیدی بزرگ اتفاق چندان عجیبی نیست، اما اینکه کرم زنده در محصول بستهبندی شده پیدا شود، چندان قابل قبول و توجیهپذیر به نظر نمیرسد. برای پیگیری این ماجرا با کارخانه تولیدکننده این کیک تماس گرفته و دلیل این سهلانگاری را از مسئولانش جویا شدیم. مدیر کنترل کیفیت کارخانه تولیدکننده این کیک با عذرخواهی فراوان از نقص موجود در محصول تولیدی این شرکت قول داد که با توجه به کد درج شده روی محصول، فرایند تولید مربوط به آن محصول را چک کرده و نقص موجود را برطرف کند. به گفته وی، با توجه به اینکه کرم موجود در کیک زنده بوده، چنین نقصی در فرایند تولید رخ نداده است، چرا که به طور قطع در حین پخت کیک، کرم از بین میرفت، اما وجود کرم زنده در کیک نشان میدهد که این نقص در مرحله بستهبندی کالا رخ داده است. به هر حال آنچه واضح است این که وقوع چنین اشتباهاتی در حین تولید، مانند وجود کرم زنده در کیک به هیچوجه از سوی مصرفکنندگان قابل پذیرش و حتی بخشش نیست. البته موضوع قابل توجه این است که مسئول کارخانه یادشده طی تماس تلفنی برقرار شده بارها به خاطر این نقص از مصرفکنندگان عذرخواهی کرد. عذرخواهی که بسیاری دیگر از تولیدکنندگان حتی زیر بار آن هم نمیروند. گشتی در سایتهای اینترنتی نیز مورد دیگری از وجود اشیای عجیب و غریب در مواد غذایی را به ما نشان میدهد. یک مصرفکننده آب میوه در یكی از پستهای وبلاگ خود نوشته «وقتی داشتم آب میوه گوارا ... را میخوردم، احساس کردم تکهای از میوه روی زبانم است. ذوق کردم و با خود گفتم عجب! پس ممکن است که در محصولاتمان سالی یه بار به جای کمفروشی، فزونفروشی هم رخ دهد! اما وقتی از دهانم بیرون آوردم، به نظر جسمی شبیه سوسک میرسید! وقتی کمی از حس مشمئز ناشی از تصور سوسکخوری فاصله گرفتم، توجه کردم و دیدم کپسولی است که گویا در آن پودر گواوا وجود دارد و در داخل محصول جامانده است.کپسول را که دست زدم، کاملا از جنس پلاستیک به نظر میرسید. معلوم نیست این کپسول پلاستیکی اگر وارد معده شود، چگونه میخواهد توسط اسید معده تجزیه شود یا در صورت عدم تجزیه چگونه از روده خارج شود!» گشتی در سایتهای اینترنتی نشان میدهد كه مشابه موارد فوق بسیار هستند. نكته جالب اینجاست كه در اكثر این موارد مصرفكننده به دلایل مختلف از جمله اینكه وقت كافی ندارد یا اینكه دستش به جایی نمیرسد از پیگیری خسارت وارده به خود و جبران آن توسط تولیدكننده خودداری میكند. اما با انتشار این تجربه در رسانهها دستكم به دیگر مصرفكنندگان درباره تجربه تلخی كه با آن مواجه شده هشدار داده و كمی از بار تلخی تجربه خود را كم میكند. در این بین بد نیست برخی تولیدكنندگان نیز به جای شانه خالی كردن از زیر بار مسئولیت هر از گاهی به صورت مستقیم با مصرفكنندگان محصولات خود ارتباط برقرار كرده و از شكایات و گلایههای آنها خبردار شوند. از سوی دیگر فرایند جمعآوری محصولات معیوب از بازار كه از آن بهعنوان فراخوان یاد میشود در ایران چندان كاربردی ندارد. پیش از این در ماجرای خودروهای معیوب شركت تویوتا این شركت ژاپنی میلیونها دستگاه از محصولاتش را از بازارهای سراسر جهان جمعآوری كرد. در ماجرای آلودگی شیرخشكهای چینی نیز شركتهای این كشور میلیونها عدد از محصولات خود را از بازار عظیم چین جمعآوری كردند. این در حالی است كه در موارد مشابه در ایران فراخوانی صورت نمیگیرد. به نظر میرسد فرهنگ فراخوان در ایران هنوز جا نیفتاده و در این بین تولیدكنندگان تنها منتظر این میمانند كه سازمان استاندارد یا وزارت بهداشت محصول معیوب آنها را كشف كند و خود تولیدكنندگان معمولا به صورت خودجوش اقدام به جمعآوری محصولات مورددار خود نمیكنند."
همان طور که در بالا مشاهده می شود، نویسنده حتی به خود زحمت نداده که نام میوه ی «گواوا» را به درستی نقل کند و از آن با اسم «گوارا(!)» یاد کرده است.
حدود یک ماه پیش هم روزنامه ی «مردم سالاری» مطلبی را به علی مطهری منتسب کرده بود که آن هم مصداق نشر اکاذیب بود. در آن مطلب آمده بود که علی مطهری در نطقی که پیرو احضار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس داشته، در مورد گشت ارشاد سخنی به میان نیاورده که بر اساس گزارش روزنامه ی «بانی فیلم» از آن نطق، مطهری در مورد گشت ارشاد هم اظهار نظر کرده است.
بعد التّحریر:
همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «خبرنامه دانشجویان»
همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «هم اندیشی»
برچسبها: روزنامه آرمان, روزنامه مردم سالاری, توسعه سیاسی, آزادی مطبوعات