منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

از توهم اکثریت بودن تا دروغ محبوب ترین بودن!



بسم الله الرّحمن الرّحیم





روزنامه ی اعتماد در شماره ی امروز خود مطلب کذبی را در مورد محمدرضا خاتمی منتشر کرد که ما را به یاد ادعاهای پیش تر اصلاح طلبان پیرامون میزان محبوبیت و مقبولیت این گروه سیاسی در بین مردم انداخت. سعی کردیم در همین باب، نگاهی به اظهار نظرات اغراق آمیز اصلاح طلبان درباره ی ادعای اکثریت بودنشان بیندازیم و دروغ روزنامه ی اعتماد را هم بررسی کنیم.

این که همه ی گروه های سیاسی دوست دارند که نماینده ی اکثریت باشند و بیشترین میزان محبوبیت و مقبولیت را در میان اقشار مختلف و طیف های گوناگون و رنگارنگ جامعه را داشته باشند، هدف و آرزویی است که همه ی جریان های سیاسی آن را جزء اهداف خود می دانند؛ اما مدتی است که جریان موسوم به اصلاح طلبان در تقابل با جریان موسوم به اصول گرایان، به جای دفاع از خود یا نقد رقیب، از مردم مایه می گذارند و پایگاه اجتماعی خود را به گونه ای معرفی می کنند نه بر اساس آمار و ارقام منتج از انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم و مجلس های هشتم و نهم و نه بر اساس تحلیلی های بسیاری از کارشناسان و اهل نظر، به هزار و یک دلیل اصلاً واقعیت بطن جامعه را این گونه نمی بینند. آن دلایل عبارتند از دلسرد شدن مردم از فضای تند و کند و افراطی و تفریطی و دو قطبی اصول گرایی و اصلاح طلبی، خسته شد از تنش هایی که بعد از فتنه ی 88 ماحصل همین درگیری ها و مخصوصاً توهم و پرتوقعی اصلاح طلبان و بدبینی نسبت به صداقت و اخلاص این طیف است؛ کسانی که رهبرشان یعنی سید محمد خاتمی در سال 88، در تظاهرات مردمی حضور فعال داشت ولی همین دو ماه پیش در دیداری با گروهی از اهالی رسانه ی اصول گرایان، گفت که بنده همان 88، به آقای موسوی گفتم که تقلب نشده است!
در زیر بخشی از سخنان اصلاح طلبان درباره ی میزان محبوبیت و  اقبالشان در میان مردم آورده شده است و نیز اظهار نظر عجیب روزنامه ی «اعتماد» دال بر پر رأی ترین نماینده ی مجلس در تاریخ ایران!؛ خودتان بخوانید و قضاوت کنید:

سید محمد خاتمی: "«معتقدم دل اکثریت ملت با حرف هایی است که ما می زنیم که اگر اکثریت قاطع مردم حرف اصلاح طلبان را قبول ندارند، چرا بخشنامه می کنند دستگاههای رسمی هیچ حرف و خبری از این طرف را منتشر نکند؟

ما از حق دفاع می کنیم، معتقدم دل اکثریت ملت با حرف هایی است که ما می زنیم.چرا اجازه روزنامه به ما نمی دهند؟چرا بخشنامه می کنند دستگاههای رسمی هیچ حرف و خبری از این طرف را منتشر نکند؟

خاتمی تاکید کرد: خوب اگر اکثریت قاطع این حرفها را قبول ندارند از چه بیم دارند که جلو آزادی بیان و نشر افکار و اندیشه هایی که معتقدیم به انقلاب و امام نزدیکتر است می گیرند؟ (3 مهر 1389)


سید عبدالواحد موسوی لاری: "«ما در حال حاضر دو اردوگاه داريم، اردوگاه اصلاح‌طلبان و اردوگاه اصولگرايان. در افكار عمومي اگر بخواهيم اين دو را در نظر بگيريم 65 درصد اصلاح‌طلبان جايگاه دارند، 35 درصد سايرين كه اصولگرايان بخشي از اين 35 درصد هستند. (17 آبان 1391، روزنامه ی اعتماد

«ما فکر می‌کنیم که اکثریت جامعه‌مان اصلاح‌طلب هستند یعنی عقبه مردمی اصلاحات به مراتب از جریان اصولگرا بیشتر است. (26 آذر 1391، روزنامه ی آرمان)»"


اشرف بروجردی: "«این آمار بر اساس نگرشی [است] که در جامعه وجود داردکافی است شما در سطح مجامع کوچک و بزرگ حضور یابید و نظرات مردم را بپرسید؛ آن وقت برای شما مبرهن می‌شود که اصلاح‌طلبان در اکثریتند.

به نظر نمی‌رسد که [مهاجرانی] جزء اپوزیسیون باشند. چند مصاحبه‌ای را که از وی دیدم، احساس نکردم که مهاجرانی با نظام ضدیت داشته باشد."» این که ایشان مهاجرانی را اپوزیسیون و ضد نظام نمی داند واقعاً بیانگر نگرش جامع ایشان نسبت به همه چیز است؛ به همه چیز من جمله میزان محبوبیتشان در جامعه! آن هم مهاجرانی که در نشست وهابیون و پادشاه عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران شرکت می کند!


انوشيروان محسني بند پي، نماینده مردم نوشهر در مجلس هشتم: "«اكثريت با اصلاح طلبان خواهد بود و وضعيت اصلاح طلبان نسبت به مجلس هشتم بهتر و فضا براي آنها مهياتراست.

در مطلب قبلی که پیرو اظهار نظرهای عجیب رسول منتجب نیا بود نیز در آن بارها توسط وی اشاره شده بود که اکثریت مردم و در بخشی دیگر اظهار داشته بود که دو سوم مردم اصلاح طلب هستند.

 

اما امروز مورخ پنجشنبه 30 آذر 90، روزنامه ی اعتماد مطلبی با عنوان «پشت صحنه گفت و گو با زهرا اشراقي و محمدرضا خاتمي؛ سیاست در یک خانه ی بی تنش» نوشت درباره ی این که محمدرضا خاتمی، محبوب ترین نماینده ی تاریخ مجلس جمهوری اسلامی ایران بوده است!

این مطلب، خلاصه ای از دیدار صمیمانه ی روزنامه ی اعتماد با خانواده ی سید محمدرضا خاتمی، زهرا اشراقی (همسرش و نوه ی امام خمینی (ره) ) و پسرشان احمد خاتمی. مصاحبه گر، خانم ثمینا رستگاری است که وی نیز مانند هم فکران اصلاح طلبش، گویا آن قدر توهم اکثریت بودن دارد، که رأی محمدرضا خاتمی برای ورود به مجلس ششم را بیشترین رأی ذکر می کند. وی می نویسد: "... در كنار او [زهرا اشراقی] محمدرضا خاتمي نشسته؛ مردي كه بيشترين آراي يك نماينده مجلس در طول تاريخ پارلماني ايران را به نام خود ثبت كرده است. ..."

 حال ببینید آمار واقعی پر رأی ترین نمایندگان را:

پس بیشترین رأی در تاریخ مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران را اول اکبر هاشمی رفسنجانی در مجلس دوم آورده، سپس فخر الدین حجازی در مجلس اول، بعد اکبر هاشمی رفسنجانی در مجلس سوم و نهایتاً محمدرضا خاتمی در مجلس ششم، چهارمین رتبه را دارد نه اولین رتبه!

تحریف تاریخ آن هم تاریخ همین بیست سال پیش، انصافاً نوبر است!!! اگر اصلاح طلبان هر کجا که می روند طیف خاصی از دختران و پسران و جوانان اطرافشان را می گیرند و از آن ها استقبال می کنند،بیشتر نشان دهنده ی محبوبیت آنان در پایگاه اجتماعی طبقه ای است که اتفاقاً بیشتر طرفدار افکار و مواضع فرهنگی آنان و آزادی ها و بی بند و باری های اجتماعی هستند نه معمولاً دلیل دیگری؛ در یادداشت های بعدی بیشتر در این باره خواهم نوشت.



برچسب‌ها: سید محمد خاتمی, محمدرضا خاتمی, روزنامه اعتماد, رسول منتجب نیا
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۳۰ساعت 23:42  توسط احسان رستگار   | 

آقای منتجب نیا!خاتمی و مشایی به یک اندازه خطرناکند!


                                                 بسم الله الرّحمن الرّحیم

                                 

احسان رستگار، سایت خبری-تحلیلی نیمروز:

طی چند هفته ی اخیر، اظهار نظرهای گروه های مختلف مخصوصاً اصلاح طلبان پیرامون انتخابات 92 بیش از پیش قوت گرفته است. در این میان مصاحبه ها و یادداشت های متعدد آقای منتجب نیا به شدت جلب توجه می كند و با جنس خاص ریش سفیدی صحبت هایش، نوعی داعیه ی سیاست گزاری و جهت دهی این جریان را دارد. از این رو بر آن شدیم تا مبتنی بر دو مورد از مصاحبه ها و یادداشت هایش، نظرمان را به این نظرات ضمیمه كنیم؛ پاسخی به موارد محل بحثی كه با گفتمان اصلاح طلبان داریم كه در این یادداشت، آقای منتجب نیا آن را نمایندگی می كند؛ بخش های مشكی رنگ سخنان ایشان و كلمات آبی رنگ نظرات ماست:

جملات زیر گزیده ای است از سرمقاله ی مفصل آقای منتجب نیا در شماره ی 38 هفته نامه ی آسمان با عنوان «قهر نیستیم اما ...» كه در زیر هر بند منتخب، نظر ما هم به آن افزوده شده است:

بنیانگذار انقلاب بارها تاكید كردند كه انتخابات در انحصار هیچ فرد و گروهی نیست و كسی حق ندارد بگوید فلانی‌ها بیایند و فلانی‌ها نیایند. امام به شدت با این رویكرد مخالف بود و با آن برخورد می‌كرد و تا زمانی كه در قید حیات بودند اجازه باب شدن این رویه را نمی‌دادند.

؛امام تا زمانی كه در قید حیات بودند، اتفاقاً دقیقا همین گونه عمل می كردند؛ برای همه ی جناح ها. مثلاً با وجود این كه جلال الدین فارسی نماینده ی حزب جمهوری بود، با دلیل این كه شایعه ی ایرانی الاصل نبودنش در جامعه پیچیده بود، اجازه ی حضور وی در انتخابات را ندادند. پدر جلال الدین فارسی افغانی بود و نتوانست نامزد ریاست جمهوری شود، اما كسانی كه متهم به فتنه گری هستند، نم پس نمی دهند. آیا افغانی بودن پدر خطرناك تر است یا فتنه گری؟ اصلاً مسأله این نیست كه واقعاً ما شخصی هم چون سید محمد خاتمی را فتنه گر می دانیم. وی در دادگاهی محاكمه و محكوم نشده ولی قطعاً رفتارهای ایشان مشوق مردم برای حضور در خیابان ها پیرو ادعای تقلب بوده است.

گاهی شرایطی پدید می‌آید كه آنها امكان حضور در صحنه را ندارند و اگر بخواهند در این فضا وارد شوند نه تنها تنور رقابت دیگران را گرم كرده‌اند بلكه به واسطه اینكه آنها نماینده اكثریت جامعه هستند حضور غیر موثرشان به زیان جامعه نیز می‌شود. این شرایطی كه عرض شد البته جدا از آنچه امروز بر كشور می‌گذرد، نیست.

؛ اولاً بر چه اساسی اصلاح طلبان نماینده ی اكثریت جامعه هستند؟ اگر این گونه بی پایه و اساس هر كس بخواهد داعیه ی نمایندگی اكثریت را داشته باشد پس قاعدتاً باید هر دوره منتظر فتنه ای جدید باشیم كه در آن همیشه طرف بازنده خود را قربانی تقلب می بیند و نه بازنده ی رقابت. ثانیاً خدا را شكر كه اكثریت مردم اصلاح طلبان را شناختند وگرنه واقعاً آن ها می شدند نماینده ی اكثریت مردم؛ چگونه وقتی اصلاح طلبان نه در سال 88 و نه در انتخابات مجلس نهم شكست خوردند، می توانند نماینده ی مردم باشند؟

 اگر این فضا مهیا شود جریان اصلاحات می‌تواند اتمسفر یخ بسته  جامعه و بی‌تفاوتی مردم را تغییر دهد.

؛اگر اصلاح طلبان این قدر توانایی و ظرفیت داشتند كه بی تفاوتی مردم را تغییر دهد، در انتخابات مجلس می توانست همان چند نفر نماینده اش را وارد مجلس كند كه نتوانست. حكایت همان است كه می گویند كل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی.

ما نمی‌خواهیم با حاكمیت وارد نبرد شویم و به زور چیزی از آن بستانیم.

؛ الحمدلله كه از فتنه ی 88 این تجربه را كسب كردید كه نمی توان با زور از حاكمیت چیزی ستاند یا با آن معامله كرد. حتی وقتی امنیت و آرامش كشور را بر هم زدید، حاكمیت حاضر نشد از حق مردم بستاند و به شما بدهد. اگرچه در مدیریت فضای فتنه ی 88 اشتباهات بزرگی مانند كوی دانشگاه تهران و فاجعه ی كهریزك و چندین و چند خطای دیگر رخ داد، ولی علت العلل آن اشتباهات هم شروع یاغی گری همین گروه موسوم به اصلاح طلبان بود. پس نگویید نمی خواهیم، بفرمایید كردیم نشد، پس دیگر نمی كنیم چون زورمان نمی رسد.

مجری برگزار‌كننده انتخابات آینده دولتی است كه ما به هیچ عنوان آن را قبول نداشته و نداریم و این روزها حتی حامیان گذشته‌اش در امانتداری‌اش شبهه دارند و صحبت از كمیسیون ناظر بر انتخابات می‌كنند.

؛كمیسیون ناظر بر انتخابات به دلیل امانتداری دولت نیست، بلكه به دلیل اصلاح اساسی و مبنایی در برگزاری انتخابات است برای همیشه. برای این كه اگر دوباره طیف شما یا امثال شما گفتند كه تقلب شده، نمایندگان مردم و دیگر معتمدینی كه از همه ی طیف ها در آن هستند برخیزند و بگویند مردم! ما معتمدین شماییم و شما به ما اعتماد دارید، بدانید كه هیچ تقلبی صورت نگرفته و نتیجه ی واقعی انتخابات همین است. یعنی این كه دیگر فتح باب تقلب از جانب امثال شما ممكن نباشد. ضمناً شما دقیقاً به چه معنا دولت را قبول ندارید؟ به این معنا كه تقلب كرده است؟ پس عملاً به این ترتیب شما رهبری را هم كه بارها تأكید كردند تقلبی اتفاق نیفتاده هم قبول ندارید. با این حساب اصلاً گزینه ی مطلوب شما چگونه می تواند كشوری را اداره كند كه شخص اولش را قبول ندارد؟ باز دوباره حاكمیت دو گانه و نزاع و كشمكش؟ نه آقای منتجب نیا! مردم از این كشمكش ها خسته شده اند و بریده اند!

سوال اساسی اینجاست كه آیا اگر مردم رأی دادند و بار دیگر حضور خود را نشان دادند آنچه خواست‌شان است اجرایی می‌شود یا خیر؟

؛خواست مردم اجرا شد! اخباری كه به شما می رسد موثق نیست. كما فی السابق مجدداً خواست مردم اجرا می شود. اصلاً یك پیشنهاد؛ انتخابات را تحریم كنید و ببینید چند درصد مردم از شما تبعیت كرده و انتخابات را تحریم می كنند؟ یك پیشنهاد دیگر؛ در انتخابات شركت كنید و ببینید چقدر رأی می آورید و پایگاه مردمی حقیقی تان در چه حد است؟ پیشنهاد سوم؛ شما كه می گویید حرف مرد دوتاست، حرف دومتان را هم بزنید و حق الله و حق الناسی كه بر ذمه تان هست را بردارید. حرف اولتان تقلب بود، نمی گوییم در حرف دوم بگویید غلط كردیم، ولی می توانید بگویید گز نكرده پرده دری كردیم و دیگر نخواهیم كرد. چطور است؟ حال ببینیم آیا بر اساس تعریف خودتان مردم هستید یا نه؟

اما اگر فرض كنیم حاكمیت این حق اساسی را به ما داد و بنابر حضور جریان اصلاحات قرار گرفت به عقیده من، تنها و تنها شخص سیدمحمد خاتمی توانایی عبور كشور از بحران‌های فعلی را دارد. اول آنكه ایشان در مقاطع حساسی وفاداری خود را به نظام جمهوری اسلامی نشان داده است.

؛آن قدر كه ایشان وفاداری اش را به نظام نشان داده، به همان اندازه بوده كه بعد از سخنرانی رهبری باز هم دست از حمایت جریان فتنه و ناآرامی های كشور بر نداشت و تا توانست به آن دامن زد و در ورطه ی سهم خواهی، قدرت خود را محك زد. پس اتفاقاً وفاداری ایشان به اصلاح طلبان ثابت شده است نه به نظام! فاصله ی اصلاح طلبانی كه رئیسشان آقای خاتمی است با نظام كه رئیسش ولی فقیه است، به اندازه ی فاصله ی طرح ادعای تقلب و عدم اعلان برائت از كفار و منافقین و معاندین با رد ادعای تقلب و دفاع از حیثیت نظام و استكبارستیزی و اعلان برائت از دشمنان اسلام.

نكته آخر هم این است كه مردم از دوران ریاست جمهوری خاطرات خوبی دارند و علاقه‌مند هستند آن روزها دوباره تكرار شود.

؛ خاطرات مردم را خودشان بگویند، ولی بنده كه یك نفر از مردم هستم، اسم خاتمی كه می آید یاد افزایش بی بند و باری در عرصه های فرهنگی و اجتماعی، افزایش بی بند و باری در دانشگاه ها و نهادینه كردن جنبش دریدگی مدنی (به زبان آن ها آزادی مدنی) مخصوصاً در میان بانوان جامعه بود. همان جنبشی كه رهبرش –كه آقای خاتمی باشد- هر جا می رفت عقایدش را به رخ می كشید؛ در ایتالیا با صف خانم ها دست می داد و بعد هم آیت الله منتظری به نفع ایشان فتوای حلیت مصافحه با اهل كتاب را داد و یا در كشور خودمان در مراسمی بازوی زنی چادری را روی سن مراسم، در حضور شوهرش با لبخند فشرد و باز هم با لبخندی دیگر خیره در چشمان پزشكی خانم، آستین بالا زد تا فشارش را بگیرد و عكاسان عكس بگیرند تا به همه بفهماند كه شیخی است كه امل نیست و باكلاس و امروزی است.

از طرفی نگرانی‌هایی كه نسبت به جریان نوظهور انحرافی این روزها در نظام بروز كرده نسبت به سیدمحمد خاتمی وجود ندارد ...

؛اصلاً این طور نیست. تفاوت خطر جریان انحرافی و جریان طیف خاتمی، خطر جریان ماركسیزم است نسبت به لیبرالیزم. هر دو بدند و فاصله شان تا اسلام به یك حد است. البته نفاق جریان انحرافی از اصلاح طلبان بیشتر به نظر می رسد، ولی وقتی به فاصله ی مكتب ایرانی و انجمن حجتیه با اسلام ناب محمدی و فاصله ی لیبرالیزم و نسبی گرایی اخلاقی و سكیولاریزم با اسلام ناب محمدی نگاه می كنیم، به نظر باز هم اصلاح طلبان كم از جریان انحرافی نمی آورند. فقط شاید بتوان گفت جران انحرافی ها زبل تر و سیاس ترند. 

مسوولان كشور اگر كمی تامل كنند قطعا به این نتیجه خواهند رسید كه خاتمی ارزشمندترین ذخیره نظام برای این روزهای سخت است.

؛ پس بر این اساس یا مسئولان كشور فكر نكرده اند یا فكرشان كار نمی كند، چون هنوز اصلاً و ابداً چنین نظری ندارند. خود آقای خاتمی هم گمان نكنم چنین تملقاتی را بپذیرد. همان قدر كه مشایی انسانی موحد، مؤمن، پاك، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاكمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترك ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند هست، خاتمی هم ارزشمندترین ذخیره ی نظام، آجیل مشكل گشا و وفادار به نظام و انقلاب است. 

البته این در شرایطی است كه خاتمی هیچ انگیزه‌ای برای ورود به عرصه ندارد چرا كه او هم شرایط را مساعد برای حضور نمی‌داند. مطمئنا اگر احساس كند نظام پذیرای حضور مجدد است بخش عمده‌ای از كار راضی كردن ایشان برای كاندیداتوری حل می‌شود.

؛یاد آن حكایت افتادم كه بچه ای سر ناهار بهانه گیری می كند و با پدر و مادرش بحثش می شود  قهر می كند و لحاف را روی سرش می كشد. مادر پسر بچه، بعد از اینكه ناهار را می خورند و سفره را جمع می كنند، مقداری غذا برای او كنار می گذارد. بچه كه حواسش به قای قضایا بوده می گوید: من كه نمی خورم، ولی آن غذا را برای هر كس كه كنار گذاشته اید، كم است.

 

برای انتخابات ۹۲ هم اگر شرایط مهیا باشد می‌توان این احساس وظیفه را در ایشان به وجود آورد.

؛باز هم اعتماد به نفس كاذب و خود چوب كاری و ایجاد پویش ها و موج های حمایت خودساخته ی خودجوش!

مطمئنا در جریان اصلاحات افراد مومن و توانمندی هستند كه هر كدام می‌توانند رئیس‌جمهور بالقوه كشور باشند اما آنچه باعث تاكید ما بر شخص آقای خاتمی است تجربه و توانمندی ایشان و از آن مهم‌تر شرایط حساس و استثنایی كشور است.

؛این اصلاحات عجب جریان قوی ای است. بر این اساس اصلاح طلبان با حضورشان در مناصب حساس و عرصه ی مدیریت كلان كشور، تا آخر عمر نظام را می توانند تضمین كنند.

 

مجموعه اصلاح‌طلبان در راس دلسوزان نظام قرار دارند و این موضوع باید برای مسئولینی كه نمی‌توانند به تنهایی كشور را اداره كنند مشخص باشد كه اگر این وضعیت در كشور پیش رود آینده بدی در انتظارمان خواهد بود.

؛این هم تهدیدی است موذیانه در قالب نقدی مشفقانه كه پیرو آن اصلاح طلبان اگر نیایند و پیروز نشوند، یا همه خود به خود بدبخت می شوند و یا به زور توسط همین دلسوزان نظام در شورش های خیابانی و یا به طرق دیگر از بین خواهند رفت.

 

 عقلای قم باید در كشورمان نسبت به مرزی كه از سال 88 تا 92 ایجاد شده است، عقده‌گشایی كنند و در مقابل رسانه‌هایی كه تاكید بر مسائل گذشته دارند وارد عمل شوند.

؛عقلای قم اگر عقده گشایی كنند كه گمان نكنم چیزی از اصلاح طلبان باقی بماند! شاید هم از آن جا كه اصلاح طلبان روشنفكرند، لحظه ای با لهجه ی فرانسوی سخن گفته و رم را قم تلفظ كرده اند. یحتمل منظورشان واتیكان بوده كه در رم واقع در ایتالیاست وگرنه موضع قم نسبت به اصلاح طلبان خیلی مبهم نیست؛ البته به جز یكی دو نفر از آن بزرگواران كه بیشتر كاربرد صدور مجوز جهت سیگار كشیدن در ماه رمضان یا قمه زنی (با وجود اعلام حرمت آن توسط حاكم شرع یا ولی فقیه زمان) دارند.

باید آسیب‌شناسی دقیقی در مجموعه اصلاح‌طلبان صورت گیرد زیرا امروز و در شرایط حاضر دو سوم ملت ایران اصلاح طلب هستند از این رو فضا باید برای حضور اصلاح طلبان كه حق همه مردم است ایجاد شود.

؛ای داد بیداد! این دو سوم مردم ایران و اكثریت ملت شریف ایران بنا بر كدام آمار و دال بر چه تحلیلی این قدر شیفته ی اصلاح طلبانند یا اصلاح طلبند؟! البته اگر ملت را كلان شهرها در نظر بگیریم و از كلا شهرها فقط دانشگاهیان را نظرسنجی كنیم، واقعیت این است كه تقریباً همین است. ولی انگار نه انگار كه فقط یك سوم جمعیت ایران روستائیان هستند كه اصولاً بنا بر شعارهای بی مبنا و افزایش آزادی های اجتماعی (بی بند و باری های ضد اجتماعی) و یا همان به اصطلاح شهری اش جینگولك بازی، رأی نمی دهند. بخش عمده ی مردم هم كه دانشجو نیستند یا اصلاً تفكرشان تحت تأثیر جو احساسی دانشگاه ها و یا گروه همسالان و جوانان نیست. اصلاً این ها به كنار؛ وقتی بر اساس ادعای شما نظام در 88 تقلب كرده است (وگرنه چون شما اكثریتید و دو سومید پیروز می شدید)، چرا مجدداً در انتخابات همین نظام با مجری گری همین دولت و همان طیف حاكمیت می خواهید شركت كنید؟

مشاهده كردیم كه دولت اصلاحات توانست در 8 سال مدیریت كشور تجربه شیرینی از خود به جای بگذارد از این رو مردم خاطره خوبی از دولت اصلاحات دارند.

؛مخصوصاً از اشائه ی بی بند و باری ها در عرصه ی اجتماعی و فتح باب اردوهای مختلط ورزشی و تبیین جدایی دین از سیاست یا دیدگاه به زانو در آمدن اسلام وقتی كه مقابل آزادی انسان قرار می گیرد (نقل از خاتمی به مضمون) یا حجاب اگر مانع حضور زن در جامعه شود مفید نیست (نقل از خاتمی به مضمون) و بسط فراوان افكار غرب زده و ضد اسلام دیگر.  

تمام اصولگرایانی كه در روی كار آوردن دولت فعلی، پیروزی و ناكارآمدی آنها سهیم هستند باید پاسخگوی عملكرد این دولت باشند زیرا در شرایط فعلی انتقاد از دولت از سوی این طیف راه به جایی نخواهد برد.

؛این یعنی اشتباه كرده اید، پس دندتان نرم، بخورید! اصلاً بمیرید تا شما باشید كه دیگر به فلانی رأی ندهدید! این كه چون عده ای زمانی به شخصی رأی داده اند پس تا ابد یا باید از وی حمایت كنند و یا این كه باید پاسخگوی اشتباهات وی باشند، مانند رأیی است كه مردم به خاتمی دادند و بعد آن چه می خواستند از آب در نیامد یا بنی صدر. یعنی شما باید بیایید نقایص و بدقولی ها و نفاق دولت ها را به مردم تعمیم دهید و سپس از آنان بخواهید تا پاسخگو باشند؟! اگر رئیس جمهور به وعده اش عمل نمی كند، آیا مردم مقصرند؟!

اصلاح‌طلبان باید با برگزاری همایش‌ها و كنگره‌های مختلف در راستای شناسایی آسیب‌های خود وارد عمل شوند و آقایانی كه در اداره كشور مسئولیتی بر عهده دارند باید قبول كنند كه مجموعه اصلاح‌طلب مساوی اكثریت مردم است.

؛مجدداً بحث همان رو است و سنگ پای قزوین.

 

مطالب زیر هم گزیده ای از صحبت های مفصل آقای منتجب نیاست در كافه خبری آنلاین:

ما همیشه حرمت مقام معظم رهبری را حفظ كرده ایم و تبعیت ایشان را لازم دانسته ایم هرچند برخی اوقات سئوال و نظر دیگری داشته ایم.

؛مخصوصاً وقتی در سال 88 بارها رسماً اعلام كردند كه دست از اعراض خیابانی بردارید و از طرق قانونی اعتراض و شكایت خود را پیگیری كنید؟ وقتی علناً خطاب به اصلاح طلبان گفتند كه خونی اگر ریخته شود پای كسانی است كه مردم را به خیابان ها می كشانند و تصریح كردند كه اردوكشی خیابانی نكنید؟

خود من بارها بعد و قبل از انتخابات 88 مصاحبه ها كرده ام و بیان كرده ام كه حرمت ها باید حفظ شود و هتك حرمت نباید صورت بگیرد. حتی آقای احمدی نژاد هم، اكنون رییس جمهور این كشور هستند و تا زمانی كه در این پست قرار دارند، حرمت مسئولیت ایشان باید رعایت شود و زمانی هم كه دیگر ریس جمهور نبودند، باز حرمت و حقوق انسانی و شهروندی ایشان باید رعایت شود و نمی شود هرگونه كه خواستیم انتقاد و ناسزا بگوییم.

؛توهین بالاتر از تمرد از فرمان ولی فقیه و پرده دری بیش از این كه به قول رهبری به نظام تهمت تقلب زده شود و در تظاهرات مختلف مرگ بفرستند بر اصل ولایت فقیه و دهان به فحاشی به رهبری بگشایند؟ در ورد آقای احمدی نژاد هم حرفی نیست، ولی شما اگر حرمت نگه دار بودید، همین الآن هم نمی گفتید كه وی را به عنوان رئیس جمهور كشور قبول ندارید، چون این گونه یعنی تقلب نظام را قبول دارید. 

"علاوه بر این كه اصلاح طلب ها ایشان [عارف] را انتخاب نكرده اند و ایشان از روی میل خودشان و حق شخصیشان وارد صحنه شده اند و همین خودش می تواند مشكل باشد. [باید ببینیم] تنها قرار است انتخابات در درون یك جبهه خلاصه شود و نامی هم از اصلاح طلبان برده شود، فقط برای گرم كردن تنور انتخابات و مشاركت بالاتر مردم." این قدر آقای عارف را جدای از اصلاحات و خودسر نمایانده اند كه او برای رد تك روی، در این هفته گفت: "اگر آقای خاتمی تصمیم به كاندیداتوری بگیرد، طبیعتا بنده از كاندیداتوری در انتخابات آینده انصراف خواهم داد. ."

؛به نظرتان چرا به روی مبارك نمی آورید كه اگر شما بیایید و نیایید درصد مشاركت مردم نهایتاً ده درصد تفاوت می كند و نه بیشتر؟ در غیر این صورت نیایید تا نظام ادب شود و دفعه ی بعدی مانند آمریكا كه پیش شرط برای ایران تعیین می كند، شما هم شاید در قبول پیش شرط هایتان فرجی شود! بالاخره شما هرچه باشید آمریكا كه نیستید. 

حال این ها به كنار، آقای جنتی را می خواهید چه كنید كه اعلام كردند: "امكانی برای حضور مجدد فتنه گران در صحنه انتخابات وجود ندارد و آنها حتی نباید توهم این حضور مجدد را داشته باشند." نكند باز مثل سال 84 -با وجود شیطنت های 88- چشم انتظار حكم حكومتی رهبری پس از رد صلاحیتید؟ البته از مناعت طبع رهبری بعید نیست كه لطفشان شامل حالتان شود.

 


بعد التّحریر:

همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «خبرنامه دانشجویان ایران»

همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «شلمچه نیوز»



برچسب‌ها: رسول منتجب نیا, سید محمد خاتمی, اسفندیار رحیم مشایی, محمود احمدی نژاد
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۷ساعت 15:18  توسط احسان رستگار   |