منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

وحدت سیما با ماموستا ملاقادر و وحدت شطرنجی با هاشمی


به مناسبت هفته ی وحدت؛

رفتار دو گانه ی صدا و سیما در وحدت آفرینی


بسم الله الرّحمن الرّحیم


به مناسبت هفته ی وحدت، به ذهنم رسید تا مطلبی هر چند مختصر در این باره بنویسم. البته پیرامون مضامینی هم چون وحدت، آشتی، اتحاد و امثالهم باید مفصل و مستمر نوشت، ولی به طور خاص در این یادداشت، می خواهم پیرامون همان هفته ی وحدت مرتبط با وحدت شیعه و سنی بنویسم.

داشتم اخبار می دیدم، ناگهان یک روحانی را نشان داد که از جهت ظاهری خیلی شبیه آقای هاشمی بود. بعد زیر نویس «ماموستا ملاقادر قادری» زیر نام وی درج شد. فهمیدم که از علمای اهل سنت است. وی امام جمعه ی پاوه بود. ناگهان یک واقعیت تلخ ذهنم را مشغول کرد و آن این بود که چرا ماموستا ملاقادر به عنوان امام جمعه ی پاوه، در سیمای جمهوری اسلامی مجال صحبت هرچند کوتاه دارد، ولی آقای هاشمی به عنوان امام جمعه ی چند دهه از انقلاب، سیمایش در سیمای جمهوری اسلامی ایران، در حد تصاویری شطرنجی یا محو در 20:30 یا با نیش و کنایه به نمایش در می آید. چند نکته در این باب به ذهنم رسید:

1- ماموستا ملاقادر به نظام نزدیک تر است یا هاشمی رفسنجانی؟ ماموستا ملاقادر امام جمعه ی فعلی پاوه است و سنی، هاشمی رفسنجانی امام جمعه ی چند ده ساله ی موقت تهران است و رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، دوست دیرین و همراه همیشگی رهبری و یار امام و البته شیعه ی اثنی عشری که البته صرفاً جهت یادآوری عرض کردم و نه تبعیض؛ چون برخی واقعاً گاهی فراموش می کنند که آقای هاشمی، در حکم برادر مؤمن شیعه شان است.

2- چرا رسانه های بیگانه پس از راه پیمایی نه دی 88 که آقای هاشمی از آن پس بیشتر در مورد نه دی موضع گیری کرد و در راه پیمایی 22 بهمن حاضر شد، این قدر او را آماج حملات قرار دادند و وی را نماد سازش و مصلحت اندیشی و بزدلی قلمداد کردند؟ چطور وقتی برخی جملات ایشان مورد بهره برداری آن ها قرار می گیرد، ما این را نشانی در جهت منحرف بودن یا بی بصیرت بودنش می شماریم، ولی اگر او را تخریب نماید، ما انگار نه انگار؟!

محسن رفیق دوست در مصاحبه ای در سال 89 عنوان کرد: من پس از راهپيمايي 22 بهمن خدمت آقاي هاشمي رسيدم. علي رغم شعارهاي تندي كه عليه ايشان داده شد، آقاي هاشمي گفت من بعد از اين دو راهپيمايي خيلي ابتهاج پيدا كردم چرا كه ديدم همه شعارها در حمايت از رهبري، امام(ره) و انقلاب بود.

وي تاكيد كرد: آقاي هاشمي در تمامي ديدارهايشان استدلالشان اين است كه تكليف شرعي همه حركت پشت سر رهبري است"

هم چنین آقای هاشمي رفسنجاني در تاريخ 12 دي ماه در ابتداي جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام در سخناني از حضور گسترده مردم سراسر كشور در راهپيمايي حمايت از نظام و ولايت و رهبري قدرداني كرده و آن را خنثي كننده توطئه معاندين عليه اصل نظام و اصل ولايت فقيه دانسته و گفته بود: «نظام اسلامي با تكيه بر مردم پيروز شد و تداوم يافت و ان شاء الله ادامه خواهد داشت و اميدوارم هتاكان از اين حضور معنادار مردم درس عبرت بگيرند.»

به گزارش پايگاه اطلاع رساني آيت‌الله هاشمي رفسنجاني؛ وي در تاريخ 4 اسفند ماه نيز در نطق افتتاحيه هفتمين اجلاس دوره چهارم مجلس خبرگان رهبري با اشاره به حضور گسترده و معنادار مردم در نهم دي و 22 بهمن اين حضور را نشانه‌اي از بهتر شدن وضع همدلي در کشور ناميد.

در جلسه ی 29 دی ماه 1391 آقای هاشمی با جمعی از دوست داران شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام، یکی از بزرگان مجلس، خطاب به آقای هاشمی، شوخی تلخی می کند: "آقای هاشمی! دیگه سالی یکبار هم تلویزیون نمی آین؟. ای کاش سهم بزرگان انقلاب از صداوسیما روز بروز بیشتر آب نمی رفت.  بالاخص در ایام شکوهمند پیروزی انقلاب. مردم سالی یکبار که حق دارند تصویر بزرگان انقلاب را ببینند و این ماجراها را بخوانند. ندارند؟!"

3- درست است که آقای هاشمی تأکید داشتند بر انتخابات آزاد و رهبری این عمل ایشان و هم نظران ایشان را در چارچوب زمین بازی دشمن تشخیص دادند، ولی بعد از تذکر رهبری، دیگر وی صحبتی از انتخابات آزاد به میان نیاورد. ضمن این که نمی دانم دیگر تذکر آقای جنتی با آن ادبیات چه حکمت و خاصیتی داشت. این که به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بگویی گردن کلفت، اصلاً شایسته نیست از امام جمعه ی موقت تهران سر بزند؛ امام جمعه ای که بر اساس سنت رایج، همواره اول خودش را و بعد هم نمازگزاران را به ورع و تقوا دعوت می کند.

4- این که ما این قدر شخصی مانند آقای هاشمی را که قطعاً تفاوت هایی عمده با سران فتنه دارد، عملاً ممنوع التبیین کرده و هیچ نظر و حرفی از وی را از صدا و سیما منعکس نکنیم، هیچ نفعی برای نظام و مردم ندارد. به هر حال فعلاً وی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است و نظراتش هم از جانب سایت شخصی وی و نیز توسط سایت ها و خبرگزاری های متنوع از طیف های متفاوت و مخصوصاً در مطبوعات نیز به طور گسترده و ویژه منتشر می شود. پس این رویکرد غلط صدا و سیما، فقط موجب افزایش بی اعتمادی و کاهش قدرت نفوذ مجهزترین و وسیع ترین رسانه ی کشور می شود که ایضاً این هم اصلاً نه به صلاح نظام است و نه مردم.

پس نهایتاً اگر آقای عزت الله ضرغامی تصمیم بگیرد، علاوه بر امثال ماموستا ملاقادر قادری، نمونه ی مشابه وی -لااقل از جهت ظاهری- یعنی آقای هاشمی را هم چند وقت یک بار در سیمای جمهوری اسلامی ایران نشان دهد، هم برای سیما و آقای ضرغامی بهتر است و هم برای دلسوزان نظام. فاصله اندازی بین هاشمی و امثال وی (نه سران فتنه) با مردم و نظام، هیچ حقانیتی ندارد؛ وقتی وی فرزندانش را به قانون سپرده و شخصاً هم فتنه گری نمی کند، چرا باید در عمل (نه صریحاً) ممنوع التبیین (بایکوت) باشد؟!



بعد التّحریر:

همین خبر در سایت خبری-تحلیلی «نیمروز»



برچسب‌ها: آیت الله هاشمی رفسنجانی, ماموستا ملاقادر قادری, صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران, عزت الله ضرغامی
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۱۱/۰۶ساعت 23:59  توسط احسان رستگار   | 

آقای ضرغامی!نمی گذاریم عید ما با توهین به اماممان تلخ شود!


پایتخت 2 ممنوع!

تكرار یك عبرت


بسم الله الرّحمن الرّحیم

احسان رستگار، سرویس فرهنگی نیمروز:

نوروز 90 مجموعه ای به نام پایتخت از شبکه ی اول سیما پخش شد که بسیار شیرین بود. مجموعه ای طنز با داستانی جذاب و روان که بیننده را کاملاً درگیر می کرد. سیروس مقدم و محسن طنابنده آن چنان این مجموعه را نگاشته و به روی تصویر آورده بودند که مخاطب نمی توانست از پای تلویزیون تکان بخورد. هر لحظه، ظرفیت ایجاد لحظاتی شاد و خاطره انگیز را برای مردم فراهم می کرد. این گونه بود که این مجموعه شد بهترین مجموعه ی نوروز 90. حین پخش و بعد نوروز نیز تکیه کلام های آن ها نیز دهان به دهان می چرخید و مردم با یادآوری خاطرات خوش پایتخت، لبخند بر لبانشان می نشست.

اما این همه ی ماجرا نبود، این تکیه کلام ها فقط با یاد آوری بی قصد و غرض و حسن نیت یاد آوری نمی شد. گروهی هم مترصد فرصت بودند تا با سوء استفاده از محبوبیت این مجموعه، کثیف ترین کار ممکن را انجام دهند و آن چیزی نبود جز توهین به مقدسات. این که چگونه و چرا از نام شخصیت یک مجموعه و شیرین کاری هایش می رسیم به توهین به امام هادی (ع) خیلی محل بحث نیست. این اتفاق می تواند یک بحث داغ باشد برای جامعه شناسان تا در موردش واکاوی و چاره اندیشی کنند. اما آن چه از جهت نگارنده مسأله می نماید، غیر قابل بحث بودن تبعات آن مجموعه است.

وقتی آن همه صفحات فیس بوک و شبکه های اجتماعی با محتوای تمسخر امام علی النقی (ع) تأسیس شد تازه معلوم شد، چه شده. صفحات یکی پس از دیگری ساخته شد و با عضوگیری چند ده هزار نفری و انتشار صفحات اهانت آمیز، همه ی شیعیان را غافل گیر و متأثر کرد و غیرتشان را به جوش آورد. قشر حزب اللهی فعال در فضای مجازی هم شروع به تأُیس صفحاتی در دفاع از امام علی النقی (ع) بر آمدند.

موضوع در همین حد باقی ماند ولی این اتفاقات بهانه ای شد تا ولادت و شهادت امام علی النقی (ع) این بار باشکوه برگزار شود تا عده ای فکر نکنند که فقط نام های محمد و علی و حسین هستند که برای مسلمانان مقدس اند.

اما اردیبهشت ماه امسال بود که اتفاقی باورنکردنی افتاد؛ خواننده ی ملعون هم جنس باز فراری، شاهین نجفی -که از قسمت های نجس جنبش موسوم به سبز بود- شعری رکیک و فاجعه بار در وصف امام دهم شیعیان خواند و این گونه بود که موجی به راه افتاد که همه ی کشور را در برگرفت. عدو شد سبب خیر چون که خداست، ولی دلیل نگارش این یادداشت تصمیمی است بس عجیب از جانب مسئولان صدا و سیما؛

پنج شنبه خبری منتشر شد مبنی بر شروع تولید پایتخت 2 با همان شخصیت ها! این عمل چند معنا دارد:

1- آقای ضرغامی یا دیگر مسئولان ذیربط در جریان سوء استفاده ها و اتفاقات اهانت باری که محضر امام علی النقی (ع) بعد از پخش آن مجموعه شد نیستند؛ این فرضی است محال که صدا و سیمایی که خود پس از آن اهانات در اخبار و دیگر بخش هایش سعی در جبران آن صدمات داشت، نداند که چه شده!

2- آقای ضرغامی یا دیگر مسئولان در جریان ساخت قسمت دوم این مجموعه نیستند: این هم فرضی است محال چون نمی شود سیروس مقدم مجموعه ای بسازد برای صدا و سیما و مسئولان صدا و سیما در جریان نباشند. تخصیص بودجه، تأیید فیلم نامه و اعظای مجوز چگونه ممکن است بدون اطلاع مسئولان ولی از جانب مسئولان محقق شود؟!

3- آقای ضرغامی یا دیگر مسئولان همه ی مسائل فوق را می دانند، ولی به نظرشان آمده که شاید اشکالی نداشته باشد که دوباره پایتخت ساخته شود و نام شخصیت طناز یک مجموعه ی طنز، نام امام دهم شیعیان باشد. خب این به نظر ما خیلی اشکال دارد؛ نه تنها این بلکه این که ما اعتراض کنیم که آقای ضرغامی چرا خواننده ی خانم در انتهای مختارنامه آواز می خواند یا نوحه یا هر آوای دیگری، ایشان به گوش جان بشنود و بع تعمداً برود و با دوربین صدا و سیما از آن خانم تشکر کند و شبکه ی یک هم پخش نماید!

اگر آقای ضرغامی میل دارند به تابو شکنی، باید عرض کنیم که حریم تابو شکنی در مسائل سیاسی است برادر، نه در حریم قدسی مقدسات شیعه! پس اگر میل دارید ساختار شکنی کنید، لطفاً پایتان را از مقدسات ما بیرون بکشید! ساختار شکنی جایش برنامه های سیاسی و اقتصادی صدا و سیماست، بستر مناسبش مصاحبه هایی است که صدا و سیما محافظه کارانه و از موضع ضعف و ترس شروع به مصاحبه با آقای رئیس جمهور می کند و مجری نه حق و نه اجازه ی بحث و مخالف با رئیس جمهور را هنگام مصاحبه دارد.

آقای ضرغامی! ساخت پایتخت 2 یعنی بی توجهی به غیرت به جوش آمده ی شیعیان جمهوری اسلامی ایران! لا اقل جمهوری اسلامی ایران! این تصمیم شما یعنی این که ممکن است در آینده نام شخصیت های دلقک صدا و سیما اسامی مقدس دیگر ائمه ی ما باشد! آیا ما این قدر بی غیرت شده ایم؟ این که شما این قدر عمارید که ساختما 9 دی را در جام جم تأسیس می کنید خیلی عالی است؛ ولی واجب تر از آن جلوگیری از اقداماتی است حرام و مصداق تجاهر به فسق! انجام آن مستحب است و انجام این حرام؛ نخواهیم گذاشت عید ما را با یاد آوری توهین به اماممان تلخ کنید آقای رئیس! 



بعد التّحریر:

همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «حفا نیوز»

همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «خبرنامه دانشجویان ایران»



برچسب‌ها: مجموعه پایتخت, سریال پایتخت, عزت الله ضرغامی, سیروس مقدم
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۹ساعت 18:30  توسط احسان رستگار   |