منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

طنز/مصاحبه ی دووشواری با احمدی نژاد + فیلم


بسم الله الرّحمن الرّحیم


اگر آقای دوشواری را نمی شناسید، از انتهای یادداشت می توانید با مشاهده ی مصاحبه ی وی، با ایشان آشنا شوید.


دوشواری: آقای احمدی نزاد! سالانه 80 مولیون دولار واردات چوب بستنی داریم از کسور (کشور) آلمان! چرا؟! خودامان نیمی توانیم تولید بکنیییم؟!

احمدی نژاد: خب نیاز داریم. مثلا اگر چوب بستنی وارد می‌شود، این چوب بستنی اگر وسط بستنی گذاشته شود و صادرات شود چیز بدی است؟

دوشواری: چوب بستنی؟! یچ بشر ندیدم من که چوب بستنی بخوره! چوب بستنی چیه؟ خود بستنی موهومممه! بستنی لیوانی بوخورررون! بستنی توپپپو بخورووون! چَرا چچچوبی؟

احمدی نژاد: آقای دکتر دوشواری یعنی چوبی نخوریم؟ اکثر بستنیا قیفیه، چوب داره، کیمه! صادرات می کنیم این بستنی های خوشمزرو همه هم با خوردنش می گن خدا پدر و مادر این جمهوری اسلامی رو بیامرزه. اینم یه جور جنگ نرمه. ما داریم خودمونو با بستنی تو دل مردم کشورهای دیگه بیش از پیش جا می کنیم. خب این بده؟ از آلمان و کشورای دیگه چوب وارد نکنیم بعد چجوری خودمونو تو دل مردمان بلاد کفر جا کنیم؟ چجوری باید با این دشواری کنار بیاییم؟

دوشواری: دوووشواااری؟!!! کدام دوووشواری؟ من خودم 24 ساله دارم بستنههه موخووورَم بودون چوووب! بستنه توپپپو مخووورم بستنی قیفی مخورم هچ دوشواری هم نیست، ه ِ ِ ِچ. خیلی هم عاااله! دوروسته قورتش مِدم. چوب داشته باشه گیر مکنه تو گلوم خفم مکنه. به راحته مخورم بدون چوب. این چوبو می بینی... اِ بووورد! چوبرَ بورد! اوهوی پسرچه ی ذَلَب (جَلَب) واستا نبر اون چوب کثیفه. با اون نَمیشه بستنههه دوروس بوکونه. پیدر سوخته وابستا!

احمدی نژاد: همینه دیگه بستنی چوبی نخوردین نمی دونه چیه.

دوشواری: آگای احمدی نزاد یعنی سالی 80 میلیون دولار از آلمان چوب وارد نکنی، خدا گهرش (قهرش) می آد؟ مردم زهان (جهان) از ایران بدشون می آد؟ اونا شوماره دیدن و شوما برا خوش آمدنشون از ایران خیلی جذاب تر از بستنی چوبی و کیمی به ابوالفضل! شوما جذاب تری یا بستنی کیمی؟

دوشواری: [خنده ی ملیح] شما جذاب تریت! ببینیت آقای دوشواری! بحث تألیف قلوبه! ما باید دل اونا رو با همین چیزا به دست بیاریم دیگه. باید یک جوری خودمونو صادر کنیم. باید انقلابمونو صادر کنیم، ولو اگه شده با بستنی و چوب بستنی آلمانی وسط اون بستنی ایرانی. بستنیش که از خودمونه، اصلشم بستنیه، چوبو می ذاریم وسط که وا نره بستنی.

دوشواری: اصلاً همن که شوما می گی. دیگه چه مشکلاتی هست؟

احمدی نژاد: نمی ذارن ما کار کنیم. الان که خب دیگه مد شده همه به دولت فشار می آرن. یه 6، 7 بیشتر نمونده به آخر دولت، صبر کنن ما می ریم.

دوشواری: شوما؟! می رین؟! شوما بعد 6 ماه می رین؟ مگه اون دفه آقای مورتضی حیدری پورسید یچ سال بیشتر نمانده، شوما نگوفتو کی گوفتو یچ سال به پایان این دووولت مانده؟

احمدی نژاد: چرا. بنده عرض کردم. ولی منظورم این بود که این دولت، دولت اصیل انقلاب است و عملاً خود انقلاب است و برگرفته از خواست مردم است و تا زمانی که مردم و نظام هستند، پس این دولت هم هست. ولی این 6 ماه که گفتم، منظور این بود که انقدر اذیت نکنن ما رو، انقدر فشار نیارن، انقد ما را درگیر دشواری های مختلف نکنن. کشور لنگ می مونه کارش.

دوشواری: دوووشواری؟! کودام دوشواری؟ هیییچ دوشواری ای نداریم این جا. خیلی هم عاااله! کی شوماره با دوشواری موازه (مواجه) کرده؟ شوما مگه هر کار ما خوای نمی کنو؟ بنده داهاتی هستم، بله، آما دوهتورم! دوهتر (دکتر) دوشواری! فگط شوما چه (که) دوهتور نیستی! ما هم دهتوریم، ما هم نخبو ایم (نخبه)! منه همه می شناسن. بنده می فهمم. نفهم نستم من. 24 ساله، نه 34 ساله من این جا زندگی موکونم، هیییچ دوشواری ای آن چنانی هم ندیدم. آما الان، می بینم.

احمدی نژاد: آااقای دوشواری! شُ ُ ُ ُما مثل این که احساساتی شدیت. باید عرض کنم که ما پاک دست ترین دولت تاریخ هستیم. این رو فراموش نکنیت. داریت کم لطفی می کنیت.

دوشواری: اون که بَََله! اکتلاس 3 هیزار میلیارده تو دولت شوما نبوده! عزززب (عجب)!

احمدی نژاد: اون که پیش می آد. یک عده ای خوردن و بردن، ما بد و بیراهشو شنیدیم.

دوشواری: حالا اونو ول چنید (کنید) . آگای احمدی نزاد. شوما همین دیروز مگه خانوم دستزردی را برچنار نکردن؟! مگه بنده خدا چه می گفت؟ گوفته بود چرا لوازم آرایش بهش ارز می دی به دارو نمی دی؟ راس گوفته دیگه! منه پیرمرد دارو ماخوام؛ کودام یچ (یک) موهوم تره؟ ماتیخ (ماتیک) یا آمپولو سرطان؟! دوووشواری از این بزرگ تر که هر لحظه مومچنه (ممکنه) هر وزیری تو این مملکت برکنار بیشه به خاطر حرف حیساب زدن؟

احمدی نژاد: نه خیر! ببینیت. این دشواری نیست! این اصل 135 قانون اساسیه آقای دوشواری! از اختیارات بندس. اون هم خب برای شما دارو مهم تره؛ شاید برا خیلی ها لوازم آرایش مهم تر باشه! برا ما هَََم، نظر مردُ ُ ُ ُم، مهم تره از همه ی مسائل! لوازم آرایش هم تو کشور ما خیلی استفاده می شه، پس مهم تره دیگه!  

دوشواری: یعنی هَََر کاری جزء اختیارات شوماست، باید انجام بشود؟! این زوریه (جوریه)؟ لوازم آرایش موهوم تره؟ نمی شه آرایش نکنن یا از میداد رنگه استفاده کنن لا اگل ملت از بی دارویی که نمی میرن! مردم بیمیرن بهتره یا آرایش کنن؟!

احمدی نژاد: نه خیر! اتفاقاً کاملاً اون جوریه. ما می خواستیم هدفندی رو ادامه بدیم، مجلس گفت نه، ما هم مجبور بدیم بگیم چشم! پس دیدین ما هم هر کاری بخواهیم نمی تونیم انجام بدیم. نمی ذارن کارمون پیش بره. بعدشم مشکل ما آرایش جووناست؟ به آرایش جوونا چیکار دارین به منو شما چه ربطی داره؟ بذارین کار خودشونو بکنن!

دوشواری: اهه! ما گیرت (غیرت) داریم! این حرفا یعنی چه؟ اصلاً گلط کردن آرایش بکنن خوب شد؟! همین آرایش اون هاست که مارو با دووشواری دارو موازه (مواجه) کرده! بعدشم شوما هم این گدر (قدر) نمی خواد تأکید بوکونه! اندازه کافه خودیشان دارن آرایش می کنن شوما نیمی خواد دل بسوزانی!

احمدی نژاد: ما دلمون برای مردم می تپه! دلمون برا جوونا می سوزه! چرا می گیت که ما نگیم؟

دووشواری: آگا اصلاً بوگو! من هیییچ حرفی ندارم! بی (به) بن بست رسیدم با شوما! من چه (که) ایسمم دوشواریه -به خاطر اینه که می گم هیییچ دوشواری ای نیست- آما دیگه گوذشتم حدی داره! حالا که این طوره، آلان می گم دوشواری هست. خیلی ام هست. اصلاً شاید از این به بعد اسممو گذاشتم راحتی! راااحتی؟! کودام راحتی؟ کودام آسانی؟ خیلی هم دووشواری!



پانوشت:

مشاهده ی فیلم مصاحبه با دوشواری



بعد التّحریر:

همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «حفانیوز»



برچسب‌ها: محمود احمدی نژاد, دووشواری, چوب بستنی, دانلود فیلم مصاحبه دوشواری
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۱۰/۰۸ساعت 15:23  توسط احسان رستگار   |