منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

طنز/فیلم هایی که به جشنواره بیست و نهم نرسیدند

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


این یادداشت طنز بوده و اسامی تمامی فیلم های آن خیالی می باشد. اسامی فیلم ها الهام گرفته از آثار قبلی آن فیلم ساز بوده و یا بنا بر افکار آن فیلم ساز نام گذاری شده است؛ مثلاً اسامی خیالی فیلم های عبد الرضا کاهانی، الهام گرفته از فیلم های واقعی «اسب حیوان نجیبی است» و «هیچ» می باشد. خلاصه اگر از دلیل نام این فیلم های خیالی سر در نیاوردید، سری به اسامی فیلم های واقعی کارگردان بزنید یا در قسمت نظرات بپرسید تا دلیل انتخاب آن اسم را خدمتتان عرض کنم.  

 

فیلم های زیر یا در ۹ سال اخیر ساخته و توقیف شده و یا پس از مشاهده ی وضعیت باز یا بهتر عرض کنم پاره پاره شده ی فرهنگی و سینما در دولت دهم، به صورت كاملاً ویژه برای جشنواره ی بیست و نهم فجر ساخته شده اند:

 

عبدالرضا كاهانی: «این گاو شاخ نمی زند»، «توله سگ حیوان پدرسگی است»، «خر حیوان عر عرویی است»، «خر من حیوان الاقی است»، «هیچ پیچ آب هویج».

تهمنیه میلانی: «آره عوضیا،من فمنیستم» ، «سیروسْ لاشی»، «جِفری بوگندو»، «واكنش آخر/اپیزود آقا بالاسر نخواستم»، «مردا سر و ته یه كرباسن جز شوهر من»

داریوش مهرجویی: «نمانی»، «تنبوری»، «زنبوری»، «درخت آقای هلو».

  

رضا میركریمی: «به همین خوشمزگی».

ابراهیم حاتمی كیا: نام فیلم امسال او که «بانوی شهر» بود، به «گزارش یك جشن» تغییر یافت. فیلم دیگر وی از «چشمان شهلا» به «كوچه ی بن بست» تغییر نام پیدا كرد.

مسعود ده نمكی: «اعدامی ها»، «خواص بی خاصیت» كه به «خواص بی بصیرت» تغییر نام یافت، «فحشا در فتنه ی ۸۸»، «منم روشن فکر می شم بچه ها منم بازی».

اصغر فرهادی: «درباره ی قلی»، «پیرامون اسی»، «سیزده به در»، «انسون باشید!دین کیلو چنده!» [انسون همان انسان است به زبان محاوره ای(!)]

مسعود كیمیایی: «اعدام»، «قصاص»، «آهن»، «ریش بز كوهی»، «سیاحت»، «سوناتا»، «بی. ام. و.» . 

بهمن قبادی: «كسی از فاحشه های ایرانی خبر نداره»، «همه از هم جنس بازهای ایرانی خبر دارن»، «روزی كه با شرون استون عكس گرفتم»، «زمانی برای بدمستی خودم و شرون (استون)»، «من و ركسانا از زاویه ای دیگر»، «نعره های دختران زشت»، «ز مثل زر زر»، «و مثل ور ور».

جعفر پناهی: «ژولیت بینوش هم با منه...»، «من،جفری،پنجاه سال دارم»، «مشایی به دادم برس»، «نمی خواهم زندان بمانم».

حمید بهمنی: «خرخره ی ابلیس» که به «عملیات پر سر و صدا» تغییر نام داد.

بهروز افخمی: «روز اجنّه»، «ریودوژانیرو»، «سزارین من در فرزند نارس صبح».

كمال تبریزی: «لیلا پیش من نیست»، «مینو خونه ی ماست»، «مارمولك خودمم،والّا...»  

 

فرج الله سلحشور: «توبه ی نصوح پس از فیلم نامه دزدی».

رامبد جوان: «املت در ۵ دقیقه»، «خانم ها مقدم اند».

فریدون جیرانی: «بنفش»، «ستاره ها ۴:ستاره خواهد شد»، «اتوبان اشرفی اصفهانی».

رخشان بنی اعتماد: «فیلم های من و باران و باباش».

محسن مخملباف هم كه پس از رصد كردن سیاست گذاری های فرهنگی دولت، احتمال داد كه ممكن است فیلمش مجوز شركت در جشنواره را دریافت كند، فیلمی را با این عنوان راهی جشنواره كرد: «بلبلان خاموش و من در عرعرم» كه پس از تغییر نام به «خر در عرعر است» اعلام شد كه ما فقط خواستیم رسالت خود را به انجام برسانیم وگرنه فیلم های ایشان قابلیت شركت در مسابقه را ندارد و اگر بخواهیم فیلم های آقای مخملباف شركت داده شود، باید علاوه بر نوعی نگاه، بخشی را با نام «نگاه مخملین» افتتاح كنیم كه دون شأن جشنواره است و موجب وهن خواهد شد.

 

فیلم های دو كارگردانه:

محصول مشترك اصغر فرهادی و بهمن قبادی: «وصال كبوتر نادر و قمری سیمین»

محصول مشترک تهمینه میلانی و نگار آذربایجانی که خدمات فراوانی به تفکر زن سالاری یا فمنیزم در ایران کرده اند: «ما از خارجیا هم خارجی تریم» و «به ما می گن زن!»، «ما زنانی بین المللی هستیم»


پانوشت:

بعد از اتمام یادداشت های پیرامون جشنواره ی فجر، یادداشت های سیاسی وبلاگ نیز با یادداشت دیروز از سر گرفته شد. از این پس اگر گه گاه یادداشتی سینمایی نیز روی وبلاگ درج می شود، به حساب تغییر رویه ی وبلاگ یا انصراف از نوشتن یادداشت های سیاسی نگذارید. نوشتن یادداشت های سینمایی را بگذارید به حساب پویاتر شدن وبلاگ و جامع تر نگریستن آن به ارتباط سیاست و سینما.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۰۹ساعت 3:45  توسط احسان رستگار   | 

هیأت داورانی که فرق نقش اول و نقش مکمل را نفهمید!

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

علاوه بر اتفاق های عجیبی که در جشنواره فیلم فجر امسال رخ داد، روند بررسی و رأی نهایی هیأت داوران نیز بسیار بحث برانگیز بود. اما کسی فکرش را هم نمی کرد که هیأت داوران تعریفش از بازیگران نقش اول و نقش مکمل با تمامی کارشناسان و حتی خود فیلم ساز متفاوت باشد. 

بر اساس سایت رسمی جشنواره فجر، فیلم نامه فیلم و سیر داستان، شایسته ایرانی بازیگر نقش اول و غزل شاکری نقش مکمل این فیلم بود. در فهرست نهایی غزل شاکری در زمینه بهترین بازیگر نقش اول(!) نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد.

بر اساس سایت رسمی فیلم فجر، ویکی پدیا و تمامی دیگر سایت ها، نام شهاب حسینی به عنوان بازیگر نقش اول و پیمان معادی به عنوان بازیگر نقش مکمل مرد فیلم معرفی شده است. در حالی که شهاب حسینی به عنوان بازیگر نقش مکمل دیپلم افتخار کسب کرد.

در چند روز پیش از برگزاری مراسم اختتامیه، برخی از منتقدین و سایت ها در حال گمانه زنی در مورد برندگان سیمرغ های بلورین بودند؛ از سایت آینده بگیرید تا فالگوشی های خبر آنلاین. در این بین بیشتر کارشناسان و منتقدین و نیز سایت ها این بود که ساره بیات بازیگر نقش اول زن فیلم جدایی نادر از سیمین از بخت های اول دریافت جایزه ی سیمرغ بلورین نقش اول زن بود. در کمال ناباوری، فارغ از این که به دلایلی غیر از مسائل فنی و هنری، جایزه ی وی را تقدیم مهناز افشار کردند، نام ساره بیات به عنوان نامزد دریافت سیمرغ بلورین برای بهترین بازیگر نقش مکمل (!) زن اعلام شد که نهایتاً هم دیپلم افتخار در این زمینه را دریافت کرد.

 

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۸۹/۱۲/۰۷ساعت 0:36  توسط احسان رستگار   | 

تمسخر آیت الله جنتی توسط ده نمکی

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

فیلم اخراجی های ۳ همه ی ما را متعجب کرد. روز سه شنبه ۲۶ بهمن یعنی آخرین روز جشنواره بود. حدوداً ساعت ۱۹ بود که شنیدم اخراجی ها در یکی دو سینما اکران شده است. فهمدیم که من هم امشب این فیلم را خواهم دید. بلیط من برای ساعت ۲۲ سینما استقلال بود. حدود ساعت ۲۱ یکی از دوستانم را که می دانستم بسیار مایل است تا این فیلم را ببیند خبر کردم که به سرعت خودش را به سینما استقلال برساند و تا صف های عریض و طویل قوام نیافته، بتواند بلیط بخرد و با هم این فیلم را به نظاره بنشینیم.

خلاصه ساعت ۲۲:۰۵ رسیدیم و آن دوستم هم از یکی از دوستانش بلیط را تهیه کرد و وارد سینما شدیم. بیرون سینما بازار سیاه برقرار بود. مسعود ده نمکی، جواد شمقدری، روح الله شمقدری، هاشم میرزاخانی (قائم مقام بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر) و چند تن از دیگر مسئولین سمت راست ورودی سینما ایستاده بودند و منتظر مهمانانشان بودند. بعد از حدود ۵ دقیقه، حسام نواب صفوی هم وارد سینما و بعد از خوش و بش کردن با ده نمکی و دیگر دوستان، وارد سالن شد. راستی غول شب های برره یا همان فرمانده عراقی اخراجی های ۲ هم آمده بود و در میان سالن خودنمایی می کرد.

با حدود یک ربع تأخیر فیلم شروع شد. از آن جایی که مردم خبر نداشتند که اخراجی های ۳ قرار است اکران شود و به اخبار مندرج بر روی سایت ها اعتماد کرده بودند، نیامده بودند و سالن هنوز پر نشده بود. تا حدود یک ربع بعد از آغاز فیلم افراد در رفت و آمد بودند و صندلی های امتحانی برای مازاد جمعیت در طرفین سالن چیده شد. سالن جای سوزن انداختن نبود.

در این یادداشت قصد ندارم مفصلاً فیلم را نقد کنم. فقط به ذکر چند شوخی ده نمکی در این فیلم بسنده می کنم. ان شاء الله حوالی عید اخراجی های ۳ اکران خواهد شد و می توانید خودتان ببینید و قضاوت کنید.

از آهنگ «همه چی آرومه» که در چند فیلم دیگر نیز استفاده شده است بگیرید تا آهنگ «سوسن خانوم» در اخراجی های ۳ وجود داشت. البته آهنگ سوسن خانوم پس از یک دگر دیسی که طی آن به آهنگ «اسمال آقا! سیبیل سیا! ...» تبدیل شد، این بار با مقداری جرح و تعدیل به نوا نمای «حاجی گرینوف» تبدیل گشته بود. شوخی های ده نمکی حد و مرز نداشت؛ از کنایه به «بگم... بگم...» های مناظره ها تا شوخی با گشت نسبت و حجاب در فیلم وجود داشت. در صحنه ای یکی از نامزدها هنگام سخنرانی زبانش می گیرد و نمی تواند به درستی کلمه ی «ددمنشانه» را بیان کند که عیناً یاد آور آن سخنرانی آیت الله جنتی در نماز جمعه است که نهایتاً نتوانست این واژه را درست تر از ددمناشی بگوید.

به هر حال اگر گمان کرده اید که شوخی های اخراجی ها ۳ در چارچوب قسمت های اول و دوم این فیلم است، بدانید که اشتباه می کنید و این بار شوخی ها تمامی ندارد.

من حیث المجموع فیلم مطلوبی نبود و بنده و دوستم که او از طرفداران سر سخت آثار ده نمکی بود، نتوانستیم رأیی بهتر از ضعیف به فیلم بدهیم. تقریباً ۵ دقیقه ی انتهایی فیلم، نوانمایی بسیار شعارگونه بود که به وضوح در مردم دافعه ای شدید ایجاد کرد و حدود ۵۰ نفر قبل از اتمام فیلم، به نشانه ی اعتراض سالن را ترک کردند. یکی از کسانی که از قضا چند شب پیش و بعد از فیلم «فرزند صبح» پای صندوق رأی به فیلم با من و چند نفر دیگر بحثش شد و دل پری از نظام و مسئولین سینمایی داشت و مدام از افخمی دفاع می کرد، هم پس از اتمام فیلم، رو كرد به انتهای سالن و خطاب به ده نمكی فریاد زد: «کفن پوش دیروز، هنر دزد امروز» که چند نفر هم برایش کف زدند. 

فیلم نامه ی اخراجی های ۳ ضعیف است و حتی عیناً بعضی از صحنه های آژانس شیشه ای در آن دیده می شود. خودتان خواهید دید.

به دلیل کثرت موضوعات پیرامون بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر، با این یادداشت، به آرامی از این مباحث خارج می شویم تا ان شاء الله در زمانی نه دور، در این باره باز هم خدممتان عارض شوم.

 

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۸۹/۱۲/۰۶ساعت 12:45  توسط احسان رستگار   | 

از صدر تا ذیل؛س.ک.س پنهان در جشنواره بیست و نهم/قسمت دوم

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جوایز:

از دیگر نکات عجیب و تأسف برانگیر این جشنواره، قربانی کردن بیش از حد هنر و ارزش ها به پای سیاسی بازی ها و راضی کردن بازیگران ضد نظام بود. حامد بهداد که با بازی در فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» بهمن قبادی، رسماً نظرش را راجع به نظام و اعتقادات اسلامی اعلام کرده بود، به دلیل ملایم تر شدن و تألیف قلبش، جایزه ای که شایسته ی شهاب حسینی بود را غصب کرد. حتی هنگام دریافت جایزه نیز وی گفت: "به امید یه کوچولو آزادی بیشتر... ." آزادی از این بیشتر یعنی چه؟ دقیقاً یعنی چه؟ چطور است هر که را که فیلم ضد منافع ملی با محتوای توهین به ماهیت و اصول نظام و اسلام می سازد، با سیمرغ و شترمرع بلورین بدرقه کنیم؟ یا اصلاً سن جشنواره فجر بشود فشن پاریس و همه با دامن و لباس دکولته برای دریافت جایزه حاضر شوند؟

همین اتفاق برای مهناز افشاری که حتی بخت حضور در میان نامزدها را نداشت نیز اتفاق افتاد آن هم با درجه ای شدیدتر؛ چون بهداد لیاقتش حضور در میان نامزدها بود، ولی مهناز افشار را کسی گمان نمی کرد که سیمرغ بگیرد چون حقش نبود. هیچ یک از منتقدین نتوانست بگوید که بازی مهناز افشار از ساره بیات قوی تر بوده است. 

محسن طنابنده که البته در شایستگی و بازی قوی اش جای بحث نیست، هنگام دریافت دیپلم افتخار، در حال آدامس جویدن و با حالتی توهین آمیز روی سن حاضر شد تا جایی که مجری برنامه به وی رسماً تذکر داد که آقای طنابنده! به مردم احترام بگذارید و آدامستان را در بیاورید. وی پس از دریافت جایزه اش، از مسئولین خواست تا جعفر پناهی را که رسماً فیلم های نیمه مستند علیه نظام می ساخت، از زندان آزاد کنند.

جدایی نادر از سیمین که بیشتر جوایز را درو کرد و مسئولین نیز به به و چه چه سر داده بودند از این فیلم، با استقبال شدید بی بی سی و شبکه های ضد انقلاب مواجه شد. آنان دریافته بودند که سبک فیلم سازی و القای مفهوم خزنده ی فرهادی، بسیار خطرناک تر از مخلمباف هاست و می تواند برای آنان نقش بهتری را ایفا کند. 

اتفاق بی سابقه ی دیگری که دور از انتظار نبود، حجاب بازیگران زن در سالن همایش های برج میلاد بود. بر اساس فیلم ها و عکس های موجود از جشنواره و به اذعان حضار در سالن، این نوع حجاب و پوشش از بازیگران زن تا کنون از ابتدای عمر جشنواره فجر رخ نداده است، حتی در دوران آقای خاتمی. 

دهان کجی مهرجویی و فرهادی به جشنواره نیز بسیار جالب توجه بود. فرهادی با تمام گروه فیلم اش به جز شهاب حسینی که اصولاً علاقه ای به این چنین سفرها ندارد، به آلمان رفت تا در جشنواره فیلم برلین شرکت کند و مهرجویی نیز گویا در خانه بوده است و حتی برای دریافت جایزه اش هم به برج میلاد تشریف نیاورد.

 

ژیلا صادقی، مجری برنامه ی اختتامیه هم به نحوی عجیب لباسش شبیه پوشش سرکرده ی منافقین، مریم رجوی بود.

 

از ویژگی های منحصر به فرد فیلم های جشنواره ۲۹ فیلم فجر، موج زدن تفکرات فلسفی در فیلم نامه ها بود. به نحوی که انسان گمان می کرد که شاید فیلم نامه نویس یا از مشورت صاحب نظری در زمینه فلسفه بهره برده یا خود مطالعاتی در این زمینه داشته است. مفاهیمی هم چون تکثرگرایی، نسبی گرایی، انسان محوری، سکیولاریزم یا همان جدایی دین از سیاست و اومانیزم و به عبارتی هر مکتبی جز خدا محوری و اسلام گرایی در بیشتر فیلم ها موج می زد. شاخک های حساس فیلم سازان به بهترین نحو ممکن فضای فرهنگی حاکم بر جامعه را که مستقیماً از جانب متولی فرهنگ دولت نهم و دهم یعنی آقای رحیم مشایی سیاست گذاری می شود را رصد کرده بود.

توقع می رفت که سینماگران از اسلام دفاع نکنند، ولی قابل تصور نبود که در جشنواره فیلم فجر، شاهد مفاهیمی ضد دینی تا بدین حد باشیم. مفاهیمی هم چون غیرت، تعصب به جا، حق گرایی بر اساس اسلام، خدا محوری، دین محوری و فرهنگ اسلامی-ایرانی به شدت مورد هجمه قرار گرفته بود.

یا در سالن های سینما افراد مذهبی حضور نداشتند، یا از حضور خود پشیمان می شدند و یا پس از درگیر شدن با فیلم، احساس غربت و نا آشنایی با فضا را پیدا می کردند. احساس می کردند یا ایرانی نیستند و یا فیلم ساز به اصطلاح عامیانه آن ها را قاطی آدم حساب نکرده است. 

حقیقتاً باید حداقل فیلم های که نامشان در ذیل آمده است تماشا شود؛ وگرنه نمی توان عمق فاجعه را درک کرد. به همین دلیل برای هر فیلم، به توضیحی در حد چند سطر بسنده می شود.

مسئولان جشنواره ی بیست و نهم، ثابت کردند که تفکرشان و آرمان هاشان هیچ ارتباطی به گفتمان امام خمینی و اسلام ندارد و نه با فحشا مخالفند و نه با ابتذال؛ بلکه فقط با نارضایتی سینماگران مخالفند.

اسامی فیلم هایی که یا از ممیزی ها عدول کرده بود و یا هنگام ساخت فیلم، ممیزی ها در نظر گرفته نشده بود:

چشم: یکی از عجیب ترین یا شاید بتوان گفت عجیب ترین صحنه ی مستهجنی که تا کنون در سینمای جمهوری اسلامی ایران دیده ام، مربوط به این فیلم می شد. داستان فیلم، همان عشق های مثلثی معروف بود که مقام معظم رهبری در برخی سخنرانی هاشان آن را صریحاً نقد کرده بودند. در صحنه ای از فیلم، لادن مستوفی، مهدی احمدی را که نقش شهرش را بازی می کند، به بهانه ی دادن کیفش به داخل خانه می کشد و در حالی که همه منتظرند تا کارگردان اصطلاحاً کات دهد و به صحنه ی بعدی برود، دوربین پشت در نیمه شیشه ای منزل این زوج نظاره گر می ماند. سایه های این دو کاملاً مشهود است. این صحنه ی تکان دهنده بدین شرح است که پس از کشیده شدن مهدی احمدی توسط لادن مستوفی به داخل خانه و بسته شدن در، سایه ی سرهای دو بازیگر به یکدیگر نزدیک شده و سایه ها یکدیگر را به آغوش می کشند و کم کم بر روی هم خم شده و روی زمین ولو می شوند و این گونه این سکانس به پایان می رسد و در صحنه ی بعدی شاهد هستیم که مهدی احمدی در حین رانندگی با نیشخندی که بر لب دارد، در حال پاک کردن اثرات ناشی از بوسه های آتشین همسرش است که گونه ها و لب هایش را سرخ رنگ نموده است.

یکی از ما دو نفر: فیلمی است که مانند فیلم چشم، در بخش نوعی نگاه به نمایش در آمد. داستان این فیلم نیز عشقی -خیابانی که نمی توان گفت، عشقی اداری یا کاری- است. نمی توان اسمی خاصی برایش برگزید. از همان سبک عشق های به اصطلاح مدرن و جدید است که تعداد زیادی زن و مرد در محیط کار در هم می لولند و طبیعتاً در این اثنا رابطه هایی عاشقانه نیز شکل می گیرد. این فیلم ارزش ها و اخلاق اسلامی را تأیید نکرده، بلکه اخلاقی کانتی را جایگزین آن می کند. افراد نامحرم به راحتی به هم نزدیک می شوند، یکدیگر را با اسامی کوچک و با پسوند «جون» (!) صدا می زنند و ماجرای فیلم نیز حول همین روابط و ارزش های انسان محورانه می چرخد. فیلم پر است از عشق های مثلثی.

سعادت آباد: یکی از بدترین فیلم هایی که تا کنون در رابطه با مفهوم غیرت ساخته شده است، همین سعادت آباد است که اگر نام ناکجا آباد یا شقاوت آباد را به عنوان اسم فیلم بر می گزیدند، شایسته تر بود. فیلم به نحوی کاملاً حرفه ای و در قالبی شیرین و دلنشین، غیرت را مفهومی انتزاعی و مختص زمان گذشته معرفی می کند. ۳ زوج نامحرم که هیچ نسبت خانوادگی با هم ندارند، در خانه ی یکی از این سه زوج مهمان می شوند و داستان در همان خانه دنبال می شود. گویی اصلاً مفهومی به نام محرم و نامحرم در اسلام زاده نشده است. زن این یکی با شوهر آن یکی به داخل اتاق می روند، طبق همان عادت جدیداً مرسوم با نام های کوچک هم دیگر را صدا می کنند، با یکدیگر درباره ی خصوصی ترین مسائل زندگی شان بحث و مشورت می کنند، سعی می کنند به هم آرامش بدهند و به عبارت ساده تر، دقیقاً نقش زوج های آمریکایی را بازی می کنند که فقط متعلق به همسرشان نیستند. محرم با نامحرم نه تنها قهقه سر می دهند، بلکه آواز می خوانند و از فضای بیش از حد صمیمانه شان لذت می برند. کاملاً به سبک فیلم های هالیوود، در بعضی از صحنه ها شاهد علاقه ای از جانب شوهر این به زن آن هستیم؛ نگاه های عمیق، سکوت های پر معنا و حرف های نامربوط کاملاً گویای این واقعیت است. این فیلم عملاً با افتخار تمام قد در مقابل مفهوم غیرت که ارزشی نه تنها اسلامی بلکه دینی و انسانی است می ایستد تا ثابت کند اسلام، عقب مانده است و در مقابل روشن فکری باید تعظیم کند.

اسب حیوان نجیبی است: فیلمی که نا نجیبی از سر تا پایش می ریزد و مانند دیگر فیلم های عبدالرضا کاهانی با ارزش های اسلام در تضاد است. این فیلم سر شار است از شوخی های مستهجن و گفت و گوهای مبتذل که لازمه ی فهم آن دیدن فیلم است و از توضیح بیشتر در این باره معذورم.

آقا یوسف: فیلم نامه ای پر کشش ولی گنگ دارد که مشخصاً این فیلم ها مفاهیم اسلامی را زیر سایه ی اخلاق نسبی گرایانه محو کرده است. فیلم داستان مردی زحمتکش به نام آقا یوسف است که حین کار کردن در خانه ی یکی از مشتریانش، پس از شنیدن صدای دخترش روی دستگاه پیغام گیر منزل وی، متوجه می شود که دخترش با وی رابطه ی نامشروع دارد. در ادامه ی داستان او شک می کند که شاید صدای آن دختر، شبیه صدای دخترش بوده و دخترش رابطه ای با آن مرد ندارد. خلاصه در انتهای داستان معلوم می شود که آن دختر رابطه ای نامشروع و نسبتاً طولانی با آن مرد داشته است. هنگامی که آقا یوسف واقعیت موضوع را در می یابد، در حالتی مستأصل و درمانده دخترش را رها کرده و فیلم به پایان می رسد. در این فیلم نیز غیرت مرده و مفهومی به نام اخلاق اسلامی موضوعیت ندارد. نقش آقا یوسف را مهدی هاشمی و دختر وی را هانیه توسلی بازی می کند. 

جدایی نادر از سیمین: فیلمی که بسیار هوشمندانه و در شکلی حرفه ای و جذاب، مفهوم دروغ را در ذهن مخاطب از جایگاه اسلامی و شرعی اش خارج کرده و در قالبی نسبی گرایانه در ذهن مخاطب جا می اندازد. اعتقادات اسلامی ستیز فرهادی در دو صحنه ی فیلم خودنمایی می کند. در صحنه ای نادر در حال تمرین کردن درس ادبیات فارسی با دخترش است. از دخترش می پرسد: معادل فارسی کلمه ی گارانتی چی می شه؟ دخترش می گوید: تضمین، ضمانت. نادر با لحنی اعتراض گونه پاسخ می دهد: این که عربیه؟ گفتم فارسی! فارسیشو بگو! دختر جواب می دهد: معلممون همینو گفته. نادر می گوید: اشتباه کرده. به جاش بگو... بگو... پشتوانه. این صحنه از فیلم کاملاً سیاسی است و نمی توان از آن برداشت سیاسی نکرد. فرهادی وقتی به خود اجازه می دهد که عربی را که زبان اسلام و زبان دینی ایرانیان است و نیز حروف الفبای آن جز ۴ حرف با الفبای فارسی مشترک است را غیر فارسی و بیگانه معرفی کند، چگونه ممکن است اعتقاد به اسلام را ارزش تلقی کند؟

از دیگر جملات مهم فیلم که در ابتدای فیلم شنیده می شود، جمله ی لیلا حاتمی در نقش سیمین به شوهرش نادر است که دلیل طلاقش را این گونه عنوان می کند: "من نمی خوام بچمو این جا، تو ایران تربیت کنم." یعنی صریحاً وی جامعه ای سکولا را با افتخار ترجیح می دهد با جامعه ی اسلامی ایران.

اصغر فرهادی آن چنان با ظرافت و زیرکانه مفهوم مد نظرش را به مخاطب حقنه می کند، که ده نمکی در اظهار نظری می گوید اگر جایزه ای دریافت کنم و بخواهم به کسی تقدیمش کنم، آن شخص اصغر فرهادی برای فیلم جدایی نادر از سیمین خواهد بود. فراموش می کند که این فرهادی، همانی است که می گفت باید فیلم های مخملباف ضد نظام در ایران اکران شود و او نیز در سینمای ایران به فعالیتش ادامه دهد.

سه گانه ی دروغ اصغر فرهادی، هم چون تیشه ای است که به صورت کاملاً نرم و به نحوی شبیخون گونه، ریشه ی عقاید اسلامی را هدف قرار داده است. چهارشنبه سوری، درباره ی الی و جدایی نادر از سیمین، هر سه سعی در نهادینه کردن دروغ، فساد پنهان ولی فراگیر در جامعه ی ایران و نسبی بودن اخلاق در دوران فعلی دارد.

ورود آقایان ممنوع: فیلمی طنز که فراتر از طنز است و مخاطب خاص و عام را تا لحظه ی آخر مشتاقانه به تماشایش دعوت می کند. شخصیت محوری داستان را ویشکا آسایش ایفا می کند که مدیر یک دبیرستان ممتاز دخترانه است. در نیمه ی ابتدایی داستان، خانم دارابی، مدیری متدین و مقتدر معرفی می شود که با حضور مرد در مدرسه مخالف است. در بخش انتهایی فیلم، نیمه ی زن سالار (فمنیست) شخصیت وی آشکار می شود. اما شیطنتی که در این بین رامبد جوان انجام می دهد، این است که چون تفکیکی بین آن اعتقادات با این اعتقادات مدیر مدرسه که عملاً باید در تضاد با هم باشد، قائل نمی شود، به مخاطب این مفهوم منتقل می شود که هر که با حضور مرد در مدرسه ی دخترانه مخالف است، یا عقده ای است و یا فمنیست. یعنی امکان ندارد کسی هم به اسلام ایمان داشته باشد و تؤاماً مرد سالار یا زن سالار باشد. اما این شخصیت داستان این گونه است. هم با آقایان در یک تیم والیبال بازی می کند و هم از اسلام دم می زند و حجابش را با وسواس رعایت می کند. یعنی عملاً رامبد جوان تعالیم اسلام را که با اختلاط زن و مرد جز در حالت ضرور مخالف است را با عقاید فمنیسیتی مخلوط کرده و سپس توانسته آن را در ذهن مخاطب مضحک نشان دهد. در صحنه ای زننده از فیلم، ویشکا آسایش خواب می بیند که رضا عطاران وی را می بوسد! وقتی از خواب می پرد به دستشویی رفته و لب و دهانش را به شدت با مسواک می شوید.

 

پرتقال خونی: فیلمی است که باز هم مفاهیم اخلاقی را نسبی و غیر دینی می بیند. متأسفانه در این جشنواره، آن قدر این مفاهیم تکرار شد، که نمی توان در تحلیل محتوایی بسیاری از فیلم ها، از عباراتی هم چون نسبی گرایی، اخلاق کانتی، تکثرگرایی، انسان محوری و امثالهم استفاده نکرد. داستان باز هم عشق مثلثی است. در این فیلم نیز بسیاری ممیزی ها نادیده گرفته شده است. روابط کاملاً غربی است و مفاهیم نیز مجرد از عالم شرع و دین است.

شش نفر زیر باران: فیلمی که مفهوم سوپراستار را تبلیغ می کند. در لا به لای آن مفهوم، مشکلات بخضی از جوانان را نیز عنوان می کند. در کل فیلم با ارزشی محسوب نمی شود و فقط سرشار است از چهره های مشهور. همه ی رفیق رفقا دور هم جمع شده و فیلمی ساخته اند تا مدتی با هم خوش باشند.

فرزند صبح: بهروز افخمی اگر همان اندازه که برای سنپطرزبورگ که یک طنز سخیف است، برای این فیلم نیز ارزش قائل می شد، این گونه امام را به سخره نمی گرفت. زندگانی امام در دوران موهوم و نامشخص روایت می شود و هیچ اشاره ای به جنبه های انقلابی شخصیت امام خمینی نمی شود.

جرم: مسعود کیمیایی این فیلم را ساخت تا تمامی آرزوهای محقق نشده یا دلتنگی هایش را بازیابد و پسرش را در شخصیت مورد علاقه اش ببیند. این که کیمیایی از بین این همه موضوع جاری و به روز، موضوعی فسیل شده را که کاملاً تکراری است انتخاب می کند، مربوط می شود به عدم تعلق خاطرش به پرداختن به موضوعات اجتماعی مبتلا به جامعه و موضوعات سیاسی یا مذهبی. وی هنوز در رفاقت های بهروز وثوقی و فیلم نیمه فارسی هایش جا مانده است. تکرار مکررات و حدیث نفس گفتن کیمیایی بسیاری را عصبانی کرد تا به آن جا که مسعود فراستی در برنامه ی هفت، این فیلم را استمناء یا خود ارضایی کیمیایی خواند!

بسیار مایه ی تأسف بود که هیأت داوران به کیمیایی باج دهند و شرط وی که اعطای سیمرغ بلورین بهترین فیلم را به او اعطا کنند را پذیرفت و او هم در عوض حاضر شد تا در مراسم افتتاحیه افتخار دهد که حاضر شود تا از او تقدیر به عمل آید و به شکوه (!) مراسم بیفزاید.

کوچه ملی: این فیلم هم در حدود ۵ دقیقه ی پایانی اش، حاوی آواز زن است که شرعاً مطلقا حرام می باشد.

   

این دو فیلم نیز از میان فیلم های جنجالی شاخص، ارزش دفاع کردن داشت:

گزارش یک جشن: ابراهیم حاتمی کیا در این فیلم به موضوع ازدواج جوانان و چگونگی تعامل آنان با انقلابیون یا نسل اولی ها می پردازد. از نظر مفهومی فیلم اسلامی است و از نظر فنی نیز کیفیت راضی کننده ای دارد. این فیلم نیز مانند خیابان های آرام، به دلیل سیاسی بودن از دریافت سیمرغ محروم ماند. 

خیابان های آرام: فیلمی که به صورتی نمادین و بسیار زیبا، فتنه ی ۸۸ را از دید کمال تبریزی به تصویر می کشد. فارغ از محتوای فیلم که خلاف واقع و غیر منصفانه نیست، به دلیل کاملاً سیاسی و تلخ بودن این طنز تبریزی، هیچ جایزه ای به آن اعطا نشد که بماند، بلکه فقط در زمینه ی جلوه های ویژه ی رایانه ای نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد. فیلم در کشور ارمنستان فیلم برداری شده است تا مجوز اکران دریافت نماید. داستان فیلم، قصه ی زوجی است که یکی پلیس و دیگری خبرنگار است. به دنبال فرار کردن ۶ نفر از تیمارستان، شهر به هم می ریزد و ما شاهد تقابل این زن و شوهر در زمینه ی شغلی شان هستیم. استثنائاً در این فیلم، تا جایی که بنده دقت کردم، شاهد القای مفاهیمی هم چون نسبی گرایی و یا مفاهیم ضد اسلام نیستیم.

قسمتی از پیام این فیلم، حول نادیده گرفته شدن رسانه و حق اطلاع رسانی در وقایع پارسال و البته چگونگی آن اتفاقات و سرانجامش بود.


بعد التحریر:

همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «آینده»

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۰۵ساعت 15:25  توسط احسان رستگار   | 

از صدر تا ذیل بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر/قسمت اول

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جشنواره فیلم فجر امسال، قصد داشت دقیقاً مانند جشنواره فیلم کن عمل کند. این تقلا تا جایی پیش رفت که مسئولان برگزاری جشنواره این دوره، افرادی مانند آقایان میرزاخانی و مسعود شاهی که در زمینه ی سینما انسان هایی کم تجربه و بلکه بی تجربه بودند، قسمتی را به جشنواره افزودند تحت عنوان «نوعی نگاه». اسامی باقی بخش های مسابقه نیز کاملاً مشابه کن بود. نوعی نگاه یکی از عناوینی است که در جشنواره فیلم کن وجود دارد و فیلم های بدیع که از فیلم سازان مشهور نیست در آن فرصت مطرح شدن پیدا می کنند. البته در جشنواره ی بیست و نهم، در بخش نوعی نگاه، فیلم هایی که ممیزی ها را نادیده گرفته بودند شرکت داده شد که عملاً گامی علیه سیاست های کلان سینمای جمهوری اسلامی بود. هر چه کشورهای دیگر در جهت سیاست های خود و منافع ملی شان عمل می کنند، سیاست های فرهنگی ایران ضد منافع ملی و مصالح نظام است. 

از آن جایی که با وجود تعداد بی سابقه ی فیلم های شرکت کننده در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر، پیشرفت های حاصل هیچ ارتباطی به دهه ی فجر، دفاع از اسلام، تبلیغ دین و در راستای سیاست های خرد و کلان جمهوری اسلامی ایران نبود و هم چنین نظم و نحوه ی برگزاری جشنواره ی ۲۹، نابسامان ترین دوره به شمار می آمد، در این گزارش فقط بناست تا قسمتی از انتقادهای وارد به فیلم ها و نه هیچ موضوع دیگری عنوان شود. آن هم تنها بخشی از قسمتی از فیلم ها؛ یعنی مشتی نمونه ی خروار.

 

هیأت داوران:

اسدالله نیک نژاد معروف به اسی نیک نژاد فیلم سازی است که بسیاری از آثارش رسماً مستهجن است به گونه ای که عکس روی جلد آن باید شطرنجی شود تا قابل انتشار در یک خبرگزاری داخلی گردد. در کمال تعجب، نام وی به عنوان یکی از داوران اصلی جشنواره، یعنی در بخش سودای سیمرغ در دی ماه اعلام شد که پس از درج شدن سابقه ی سیاه این فیلم ساز فاسد و ضد نظام بر روی برخی سایت ها، مسئولان تازه خبردار شدند و اعلام کردند که وی از حضور در هیأت داوران استعفا داده است.

حضور حسن عباسی نیز در میان داوران نه تنها اثر مثبتی نداشت، بلکه باعث شد که گروه علی معلم بیشتر مصر شود تا به آثاری که مفاهیم ضد دینی را تبلیغ و تزیین می کنند جایزه دهند. بی فایده بودن حضور وی در هیأت داوران و نارضایتی حسن عباسی از رأی نهایی برنگان سیمرغ تا به آن جا پیش رفت که وی در مراسم اختتامیه شرکت نکرد و به تبع، اثری از وی روی سن نبود و هنگام اعطای جوایز به برندگان در سالن حاضر نشد.

 

ادامه دارد ...

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۰۴ساعت 14:32  توسط احسان رستگار   | 

11 مورد از 17 برنده درست پیش بینی شدند

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

اگرچه در ۱۱ مورد از ۱۷ بخش نامزدها، پیش بینی ها به واقعیت پیوست، ولی اگر حق مطلب ادا می شد، گمانه زنی ها درست تر از آب در می آمد که در یادداشت بعدی پیرامون علت این اتفاق خواهم نوشت.

فهرست زیر اسامی رسمی برندگان سیمرغ بلورین بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر است. بخش هایی که به درستی در این وبلاگ پیش بینی شده بودند، با رنگ قرمز متمایز شده اند.

 

برگزیدگان بخش مسابقه سینمای ایران

بهترین جلوه‌های ویژه رایانه‌ای: امیررضا معتمدی «راه آبی ابریشم»
دیگر نامزدها: امیر سحرخیز، فرخ مجیدی و هادی اسلامی «آسمان محبوب»، امیررضا معتمدی «33 روز»، هدیش بیگدلی شاملو «خیابان‌های آرام»، شهروز وظیفه‌شناس «‌سیزده 59»

بهترین جلوه‌های ویژه میدانی: محسن روزبهانی «33 روز»
دیگر نامزدها: نجف فتاحی «راه آبی ابریشم»، جواد شریفی‌راد، «سیزده 59»، عباس شوقی «خیابان‌های آرام»، داود یوسفیان «پایان‌نامه»

بهترین فیلم: «جرم» مسعود كیمیایی
جایزه ویژه هیئت داوران: «آسمان محبوب» داریوش مهرجویی
دیگر نامزدها: «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «آلزایمر» احمدرضا معتمدی، «33 روز» جمال شورجه

بهترین بازیگر مكمل مرد: حامد بهداد «جرم»

دیپلم افتخار: شهاب حسینی «جدایی نادر از سیمین» و محسن تنابنده «ندارها»
دیگر نامزدها: بهروز بقایی «سیب و سلما»، حسین محب‌اهری «گلچهره»، كامران تفتی «مرگ كسب و كار من است»، شاهرخ فروتنیان «آقا یوسف»

بهترین بازیگر مكمل زن: مهناز افشار «سعادت آباد»
دیپلم افتخار: ساره بیات «جدایی نادر از سیمین»
دیگر نامزدها: ریما رامین‌فر «یه حبه قند»، شایسته ایرانی «آینه‌های روبرو»، آنا نعمتی «برف روی شیروانی داغ»، فریده سپاه منصور «آسمان محبوب»، سارینا فرهادی «جدایی نادر از سیمین»

بهترین فیلمبرداری: محمود كلاری «جدایی نادر از سیمین»
دیگر نامزدها: تورج منصوری «جرم»، فرخ مجیدی «آسمان محبوب»، بهرام بدخشانی «راه آبی ابریشم»،  مسعود سلامی «سیزده 59»

بهترین بازیگر مرد: مهدی هاشمی «آقا یوسف»
دیگر نامزدها: پرویز پرستویی «سیزده 59»،  فرخ نعمتی «برف روی شیروانی داغ»، علی مصفا «آسمان محبوب»، پولاد كیمیایی «جرم»، پژمان بازغی «ندارها»، حسین یاری «پاریس تا پاریس»

بهترین بازیگر زن: ویشكا آسایش «ورود آقایان ممنوع»
دیپلم افتخار: مهتاب كرامتی «آلزایمر»
دیگر نامزدها: لیلا حاتمی «جدایی نادر از سیمین»، لادن مستوفی «گلچهره»، غزل شاكری «آینه‌های روبرو»، هانیه توسلی «ندارها»، فاطمه معتمدآریا «‌‌اینجا بدون من»

بهترین تدوین: واروژ كریم مسیحی «ندارها»
دیگر نامزدها: هایده صفی‌یاری «جدایی نادر از سیمین»، مصطفی خرقه‌پوش «جرم»، حسن حسندوست «آسمان محبوب»، حسین غضنفری «برف روی شیروانی داغ»، نازنین مفخم «گلچهره»، حسن ایوبی «33 روز»

بهترین كارگردانی: اصغر فرهادی «جدایی نادر از سیمین»
دیگر نامزدها: مسعود كیمیایی «جرم»، داریوش مهرجویی «آسمان محبوب»، احمدرضا معتمدی «آلزایمر»، محمد بزرگ‌نیا «راه آبی ابریشم»

بهترین فیلمنامه: اصغر فرهادی «جدایی نادر از سیمین»
دیگر نامزدها: داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر «آسمان محبوب»، احمدرضا معتمدی «آلزایمر»، مسعود كیمیایی «جرم»، نگار آذربایجانی و فرشته طائرپور «آینه‌های روبرو»، علی رفیعی «آقا یوسف»، علیرضا طالب‌زاده «ندارها».

بهترین موسیقی: كارن همایونفر «جرم»
دیگر نامزدها: بهزاد عبدی «فرزند صبح»، علیرضا كهن‌دیری «سیزده 59»، حیدر ساجدی «ورود آقایان ممنوع»، محمدرضا درویشی «باد و مه»

بهترین طراحی صحنه و لباس: ایرج رامین‌فر «جرم»
دیگر نامزدها: پروین صفری «راه آبی ابریشم»، سارا سمیعی «گزارش یك جشن»، بابك پناهی «33 روز»، محسن شاه‌ابراهیمی «یه حبه قند»

بهترین چهره‌پردازی: سعید ملكان «فرزند صبح»
دیگر نامزدها: محمدرضا قومی «جرم»، سعید ملكان «آلزایمر»، مهرداد میركیانی «جدایی نادر از سیمین»، عبدالله اسكندری «یه حبه قند»

بهترین صدابرداری: محمود سماك‌باشی «جدایی نادر از سیمین»
دیگر نامزدها: اسحاق خانزادی «جرم»،‌ آرش برومند «گزارش یك جشن»، بهمن اردلان «یه حبه قند»،  طاهر پیشوا «ندارها»

بهترین صداگذاری: اسحاق خانزادی و علی ابوالصدق «جرم»
دیگر نامزدها: محمدرضا دلپاك «باد و مه»، محمدرضا دلپاك «جدایی نادر از سیمین»، حسین مهدوی «33 روز»،  محمدرضا دلپاك «آسمان محبوب»

بهترین فیلم از نگاه تماشاگران: «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی


بعد التحریر:

بعد از کلی بحث و جدل با یکی از دوستانم، به این نتیجه رسیدم که در این یادداشت مطلب خلاف واقعی عنوان شده و آن ۱۱ پیش بینی درست از ۱۷ مورد است که درست تر آن می شود ۹ مورد از ۱۷ مورد؛ ولی دلیل بنده این بود که خود هیأت داوران نیز هم به لیاقت شهاب حسینی و ساره بیات ایمان داشت و به دلیل همین اذعان مجبور شد تا دیپلم افتخار را به آن ها بدهد. تقریباً همه ی منتقدین نظرشان این بود که جوایز حامد بهداد و منهاز افشار نوعی دل جویی بوده است؛ مانند اتفاقی که برای مسعود کیمیایی با فیلم جرم افتاد.

القصّه این که برای تبری جوییدن از برچسب عملکرد «رجا نیوزی» که همان تفسیر به رأی، مصادره به مطلوب و توجیه خلاف واقع است، صریحاً اعلام می کنم که در این مورد در این یادداشت اشتباهی رخ داد. حلال کنید. 

 

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۸۹/۱۱/۲۹ساعت 2:7  توسط احسان رستگار   | 

پیش بینی نهایی سیمرغ؛ «جرم» و «شهاب حسینی» سوار بر بال های سیمرغ

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


این یادداشتم، در ساعت ۳:۳۰ صبح یعنی ۱۵ ساعت پیش از اعلام رسمی برندگان سیمرغ، در سایت «آینده» درج شده است. این پیش بینی نزدیک ترین به واقعیت در میان تمامی سایت ها بوده است.

هیأت داوران جشنواره فیلم فجر، پس از حدود 3 ساعت از درج نامزدهای احتمالی توسط «آینده»، اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ (بخش اصلی مسابقه جشنوراه) را اعلام كرد. همان طور كه در آن یادداشت ذكر شده بود، اگر چه فیلم «یه حبه قند» به دلیل اعتراض كارگردانش رضا میر كریمی به هیأت داوران، رسماً از داوری محروم نشد، ولی عملاً در هیچ یك از بخش های اصلی به عنوان نامزد معرفی نگردید. از مصادیق بارز اجحاف در حق «یه حبه قند»، عدم نامزدی موسیقی متن این فیلم است كه به عقیده بسیاری از كارشناسان از بخت های اصلی دریافت سیمرغ بلورین موسیقی متن بود.

شایان توجه است، تا كنون سابقه نداشته كه این تعداد فیلم یعنی 24 فیلم از 33 اثر به عنوان نامزدها معرفی می شود. این برای اولین بار است كه در هر بخش، 7 نامزد معرفی شوند. پیش از نهایتاً آن هم فقط در برخی زمینه ها هم چون بازیگری و آن هم به ندرت، 6 كاندیدا انتخاب می شدند. شاید این حكایت از مؤثر واقع شدن انتقادها به هیأت داوران و تلاش هیأت داوران در راضی نگاه داشتن همه فیلم سازان داشته باشد؛ زیرا از شعارهای دست اندركاران جشنواره این است كه نامزد جشنواره بین المللی فیلم فجر هم برنده محسوب می شود.

مراسم پایانی جشنواره بیست و نهم فیلم فجر چهارشنبه 27 بهمن ساعت 19 در سالن اصلی مركز همایش‌های برج میلاد برگزار می‌شود.



سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی: سعید ملكان برای فیلم «فرزند صبح».

سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه رایانه ای: هدیش بیگدلی شاملو برای فیلم «خیابان های آرام».

سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه میدانی: محسن روزبهانی برای فیلم «سی و سه روز».

سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس: پروین صفری برای فیلم «راه آبی ابریشم»

سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری: آرش برومند برای فیلم «گزارش یك جشن».

سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری: اسحاق خانزادی و علی ابوالصدق برای فیلم «جرم».

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مكمل مرد: سید شهاب الدین حسینی برای بازی در فیلم «جدایی نادر از سیمین».

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مكمل زن: ساره بیات برای بازی در فیلم «جدایی نادر از سیمین»

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد: مهدی هاشمی برای بازی در فیلم های «آقا یوسف» و «آلزایمر».

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن: ویشكا آسایش برای بازی در فیلم «ورود آقایان ممنوع».

سیمرغ بلورین بهترین موسیقی: علیرضا كهن دیری برای فیلم «سیزده ۵۹».

سیمرغ بلورین بهترین بهترین تدوین: مصطفی خرقه پوش برای فیلم «جرم».

سیمرغ بلورین بهترین فیلم برداری: بهرام بدخشانی برای فیلم «راه آبی ابریشم». 

سیمرغ بلورین بهترین فیلم نامه: اصغر فرهادی برای فیلم «جدایی نادر از سیمین».

سیمرغ بلورین بهترین كارگردانی: اصغر فرهادی برای فیلم «جدایی نادر از سیمین».

سیمرغ بلورین بهترین فیلم: مسعود كیمیایی برای فیلم «جرم».

سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران: «جدایی نادر از سیمین» و «خیابان های آرام».

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲۷ساعت 19:38  توسط احسان رستگار   | 

پیش بینی جوایز فیلم فجر؛ سیمرغ بر دوش که خواهد نشست؟

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

دو فیلم «اخراجی های 3» و «یه حبه قند» كه مخصوصاً یه حبه قند به عقیده ای بسیاری از منتقدین و كارشناسان، از پیش برنده سیمرغ بهترین موسیقی متن بود و اخراجی ها نیز در زمینه بازیگری به احتمال قوی می توانست بعضی از بازیگرانش را در میان نامزدها ببیند، اولی به دلیل دیر رسیدن و دومی به دلیل اظهارات میر كریمی درباره هیأت داوران، داوری نشدند. به همین دلیل اگر نامی از این دو فیلم در هیچ یك از زمینه ها نمی بینید، تعجب نكنید.

احتمال دارد به دلیل اصرار مهدی مسعود شاهی، دبیر بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر، هیأت داوران راضی شوند تا یه حبه قند را داوری كنند. در این صورت احتمال می رود این فیلم در بخش های بهترین موسیقی متن، بهترین طراحی صحنه و لباس، بهترین كارگردانی، بهترین فیلم برداری و نیز در بخش بازیگران نامزد شود. دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای این فیلم مانند فیلم های قبلی رضا میر كریمی بسیار زیاد بود.

این فهرست، فقط در حد یك پیش بینی است و نه بیشتر. قطعاً تفاوت هایی میان این پیش بینی ها و فهرست نهایی رسمی هیأت داوران جشنواره فجر وجود خواهد داشت كه اجتناب ناپذیر است و این اختلافات را می توانید بگذارید به حساب جایز الخطا بودن بنده. البته پیشنهاد می كنم بگذارید به حساب اختلاف نظر داوران ما با داوران جشنواره. فكر كنید ما هم برنامه هفت هستیم و منتخبانمان ممكن است با منتخبان هیأت داوران تفاوت كند.

لازم به ذكر است به دلیل هراس از هو شدن، سوسك شدن، بی آبرو شدن و -- شدن در هیچ بخش از نامزدها، از اسامی شبیه كلمات، كلاه، دار، پایان، نامه و عبارات تركیبی با این واژه ها استفاده نشده است.

 

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد: ۱- سید شهاب الدین حسینی برای فیلم «برف روی شیروانی داغ» و «جدایی نادر از سیمین». ۲- رضا عطاران برای فیلم «ورود آقایان ممنوع». ۳- پرویز پرستویی برای فیلم «۱۳۵۹». ۴- حامد بهداد برای فیلم «سعادت آباد». ۵- مهدی هاشمی برای بازی در فیلم های «آقا یوسف» و «آلزایمر». 6- همایون ارشادی برای بازی در فیلم «آینه های رو به رو».

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مكمل مرد: ۱- مانی حقیقی برای فیلم های «ورود آقایان ممنوع» و «آسمان محبوب». ۲- حامد بهداد برای فیلم «جرم». ۳- مهران احمدی برای فیلم های «۱۳۵۹» و «آلزایمر». ۴- رضا كیانیان برای فیلم «راه آبی ابریشم». ۵- محسن طنابنده برای فیلم «ندارها». ۶- صابر ابر برای بازی در فیلم «آقا یوسف».

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن: ۱- ویشكا آسایش برای فیلم «ورود آقایان ممنوع». ۲- شایسته ایرانی برای فیلم «آینه های رو به رو». ۳- ساره بیات برای فیلم «جدایی نادر از سیمین». ۴- فاطمه معتمد آریا برای فیلم «این جا بدون من». ۵- هانیه توسلی برای بازی در فیلم های «آقا یوسف» و «ندارها». ۶- مریلا زارعی برای بازی در فیلم «گزارش یك جشن».

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مكمل زن: ۱- غزل شاكری برای بازی در فیلم «آینه های رو به رو». ۲- لعیا زنگنه برای بازی در فیلم «خیابان های آرام». ۳- نگار جواهریان برای بازی در فیلم «این جا بدون من». ۴- لیلا حاتمی برای بازی در فیلم «جدایی نادر از سیمین». ۵- رؤیا تیموریان برای بازی در فیلم «گزارش یك جشن». ۶- پگاه آهنگرانی برای بازی در فیلم «ورود آقایان ممنوع».

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین كارگردانی: ۱- خیابان های آرام. ۲- جدایی نادر از سیمین. ۳- جرم. ۴- آینه های رو به رو. ۵- سی و سه روز. ۶- گزارش یك جشن.

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم نامه: ۱- سی و سه روز. ۲- جدایی نادر از سیمین. ۳- گزارش یك جشن. ۴- خیابان های آرام. ۵- آینه های رو به رو.

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن: ۱- راه آبی ابریشم. ۲- گزارش یك جشن. ۳- سی و سه روز. ۴- ۱۳۵۹. ۵- گلوگاه شیطان.

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه: ۱- سی و سه روز. ۲- خیابان های آرام، ۳- راه آبی ابریشم. ۴- گلوگاه شیطان.

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم: ۱- خیابان های آرام. ۲- جدایی نادر از سیمین.

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی: ۱- فرزند صبح. ۲- راه آبی ابریشم. ۳- آلزایمر. ۴- آینه های رو به رو. ۵- ورود آقایان ممنوع. ۶- جدایی نادر از سیمین. 

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس: ۱- سی و سه روز. ۲- راه آبی ابریشم. ۳- خیابان های آرام. ۴- آسمان محبوب. ۵- این جا بدون من. ۶- گزارش یك جشن. 

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران: ۱- خیابان های آرام. ۲- اخراجی های ۳، ۳- ورود آقایان ممنوع.

نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم برداری: ۱- راه آبی ابریشم. ۲- سی و سه روز. ۳- جدایی نادر از سیمین. ۴- گزارش یك جشن. ۵- خیابان های آرام.


پانوشت:

همین یادداشت در سایت خبری - تحلیلی «آینده» 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲۶ساعت 10:43  توسط احسان رستگار   | 

هیأت داوران در سینما فرهنگ/2 + پیش بینی جوایز/2

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

روز دوم جشنواره فیلم فجر یعنی یکشنبه ۱۷ بهمن، ساعت ۱۹، در سالن شماره ی ۱ سینما فرهنگ بودم. طبق جدول نمایش فیلم ها که آن چنان هم قابل اعتماد نیست، قرار بود فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان نمایش داده شود.

از بین سینماهای مطرح، این سانس اولین سانس برای اکران عمومی این فیلم بود. به همین دلیل احتمال می رفت که برخی از دست اندرکاران در سینما حضور بیابند تا عکس العمل مردم را از نزدیک شاهد باشند. مشغول صحبت با یکی از مسئولین سابق جشنواره ی فیلم فجر بودم که ناگهان هیأت داوران بخش مسابقه ی ایران جشنواره (همان بخش اصلی)، تشریف آوردند. کم تر پیش می آید که هیأت داوران در سالن های اکران عمومی فیلمی را به نظاره بنشینند. به هر حال با ابوالقاسم طالبی و حسن عباسی سلام و علیک کردیم. علی معلم، جهانگیر الماسی و مجید انتظامی هم به ترتیب با فاصله ی دو صندلی از ما نشستند. ابوالقاسم طالبی تا انتهای فیلم سمت راستم نشسته بود. هنگام نمایش فیلم، سر چند صحنه پچ پچ مختصری هم کردیم که بخشی از آن را در ادامه خدمتتان عرض خواهد شد.

منتظر نمایش فیلم بودیم که دیدم صندلی جلوی بنده چهره ی آشنایی نشسته، دقت کردم و مطمئن شدم که ویشکا آسایش است، نقش اول زن فیلم. دقت کردم چون گویا این جا آرایشش از گریم فیلم سنگین تر بود. بعد رامبد جوان را دیدم که پس از رصد کردن ردیف ما و ردیف جلویی و به همراه چند نفر به سرعت از سالن خارج شدند. گویا علاوه بر ویشکا آسایش و خانواده اش و چند بازیگر دیگر و خانواده شان، هیأت داوران نیز مهمانش بودند. البته نمی دانم هیأت داوران را هم مهمان می کنند یا خیر، این یک قلم را بگذارید تا بعداً کم و کیفش را جویا شوم و خدمتتان عرض کنم.

فیلم شروع شد. انصافاً فیلم خنده داری بود. علی معلم که از خنده ریسه رفته بود. یک قهقه هایی می زد که یاد دوران اوج خود می افتادم. از همان قهقه هایی که غول چراغ جادو می زند. هاه هاه هاه هاااا، گاهی هم یوههاه هاه هاااا.... علاوه بر چهار انگشتر فیروزه اش، قهقه هایش نیز منحصر به فرد بود و گوش نواز. روزی داشتم به این فکر می کردم که اگر چهار انگشت علی معلم را ببری، لااقل ۵ میلیون کاسب می شوی. از چند ردیف جلوتر می شد حضور  فعال علی معلم را تشخیص داد. طالبی هم بسیار جدی فیلم را تماشا می کرد. ولی آن قدر بعضی صحنه ها خنده دار بود که او ه چند بار زد زیر خنده و اصطلاحاً منفجر شد (ترکید، رفت رو هوا و ...).

چند صحنه مشخص بود که حذف خواهد شد. به نحوی که وقتی پخش شد موجی از پچ پچ از راست به چپ و از چپ به راست در هیأت داوران و دیگران ایجاد شد. یکی دو بار که سرم به سمت راست چرخید، دیدم حسن عباسی به نحوی عمیق تمرکز کرده، مشخص بود می خواهد به کنه قصه پی ببرد که مثلاً کله ی کچل رضا عطاران نماد چه چیزی و شبیه کدام قسمت کدام اندام انسان است و منظور رامبد جوان از قد بلند ویشکا آسایش و قد کوتاه رضا عطاران چه ارتباطی با تحقیر ایران توسط آمریکا می تواند داشته باشد! البته در یک صحنه متوجه شدم که واقعاً وجود شخصی هم چون او در هیأت داوران مفید است. در صحنه ای یک موسیقی پخش شد که پس زمینه ی فیلم بود و هم زمان شخصیت ها داشتند با هم صحبت می کردند و همین مسأله، تا حدی صدای خواننده را محو کرده بود. ولی چند کلمه ی مستهجن در شعر وجود داشته که کلمه ی ملایمش naked بود!!! از طالبی پرسیدم که دقت کردید مفهوم شعر چه بود؟ گفت: "نه! مگه چی بود؟" بعد قسمتی از کلمات رکیکش را گفتم. از سمت راستی اش پرسید" "تو شنیدی چه شعری می خوند؟" گفت: "نه داشتم به دیالوگش گوش می کردم. حواسم نبود." ولی من مطمئن بودم که شاخک های تیز حسن عباسی هم زمان داشت به چند جا گوش و فکر می کرد. «the kissinger of islam» که می گویند کم الکی نیست!

سر یک صحنه که داشتیم صحبت می کردیم، طالبی گفت: «رامبد جوان فقط می خواد بخندونه. هر کاری می کنه که مردم بخندن. هدفش فقط خندوندنه. حاضره هر صحنه ای رو پیش بیاره که موقعیت خنده دار ایجاد کنه.»

ویشکا آسایش هم هنگام پخش فیلم آسایش نداشت. از سمت راست گویا داشت برای خواهرزاده ی پیش از پیش دبستانی اش توضیح می داد و با خواهرش هم سر بعضی صحنه ها پچ پچ مختصری می کرد.

تقریباً یک ساعت از فیلم گذشته بود که به طالبی گفتم: "ویشکا آسایش جایزه می گیره نه؟" گفت: "من نمی تونم جواب بدم." گفتم: "خیلی خوب بازی کرد، مشخصه جایزه می گیره. قبول ندارین؟" گفت: "شاید ولی من نمی تونم بگم." من هم گفتم: "ولی من که می تونم بگم. می گیره. حالا ببینین کی گفتم." البته الآن مطمئن نیستم که جایزه بگیرد، ولی مطمئنم که نامزد خواهد شد.

از نظر مفهومی این فیلم جزء آثاری است که به نظر من فراتر از یک طنز بود و ان شاء الله مختصراً از نظر مفهومی نقدش در وبلاگ درج خواهد شد.

 

پیش بینی جوایز/بخش دوم:

نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد: ۳- پرویز پرستویی برای فیلم «سیزده ۵۹» یا همان «۱۳۵۹».

 

نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن: ۲- شایسته ایرانی برای فیلم «آینه های رو به رو».

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲۱ساعت 6:14  توسط احسان رستگار   | 

جشنواره فیلم فجر/1 + پیش بینی جوایز/1

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

از ۱۶ تا ۲۶ بهمن ماه امسال، درگیر جشنواره ی فیلم فجر هستم. ان شاء الله حداقل درباره ی ۲۲ فیلم از ۳۳ فیلم بخش مسابقه ی سینمای ایران برایتان مختصراً خواهم گفت. به عبارتی این بخش، همان قسمتی است که فیلم های پخش شده در آن، فرصت دریافت جوایز جشنواره ی فیلم فجر و سیمرغ (در بخش داخلی) را پیدا می کنند.

سعی خواهم کرد به جز مواردی خاص، از نقدهای عریض و طویل خودداری کنم؛ البته در موارد اندکی که با یادداشت های طولانی مواجه می شوید، پیشنهاد می کنم از دست ندهید، چون حاوی مطالبی اختصاصی خواهد بود که شاید جز در این وبلاگ، در جای دیگری نصیبتان نشود، از جمله عکس العمل مخاطبان از فیلم ها، پیش بینی مواردی که ممکن است برای اکران عمومی از آن فیلم حذف شود، حضور سینماگران و دست اندرکاران فیلم مربوطه در سالن سینما و مواردی از این دست. نکته در این است که این بار بسیار مفید و مختصر عرض خواهد شد؛ در حد یکی دو خط.

هم چنین پیش بینی هایی نیز در مورد بخش مسابقه سینمای ایران در برخی قسمت ها هم چون بازیگر نقش اول و مکمل مرد، بازیگر نقش اول و مکمل زن، کارگردانی، فیلم نامه و شاید برخی از دیگر قسمت ها ارائه خواهم کرد. 

در عرض همین ۳ روز جشنواره، به نظر بنده حداقل ۳ مورد از دریافت کنندگان سیمرغ مشخص شدند. تعجب می کنید؟ خودم هم تعجب می کنم. ... خب حالا بعد از تعجب دسته جمعی، پیش بینی شخصی ام را خدمتتان عرض خواهم کرد.

 

پیش بینی جوایز/قسمت اول:

در این یادداشت تنها بخشی از برخی جوایز پیش بینی می شود به شرح ذیل: 

بهترین فیلم ها از دیدگاه مخاطبان: «اخراجی ها ۳» به کارگردانی مسعود ده نمکی و «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان.

 

نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول مرد: ۱- رضا عطاران برای فیلم «ورود آقایان ممنوع». ۲- سید شهاب الدین حسینی برای فیلم «برف روی شیروانی داغ».

 

نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول زن: ۱- ویشکا آسایش برای فیلم «ورود آقایان ممنوع».


پانوشت:

ان شاء الله حداقل روزی یک یادداشت درباره ی جشنواره ی فجر درج خواهد شد.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۱۹ساعت 2:57  توسط احسان رستگار   |