منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

حاج آقای نقویان از شما بعید بود!

نقد درست باید در قالب درست عرضه شود

تشبیه رئیس جمهور به گاو، نقدهای دلسوزانه تان را تخطئه کرد


بسم الله الرّحمن الرّحیم

احسان رستگار، سرویس سیاسی سایت خبری-تحلیلی «نیمروز»:

اخیرا گوشه هایی از سخنرانی حجت الاسلام نقویان در نقد برخی رفتارهای دولت منتشر شده كه تحریریه نیمروز، علی رغم وارد بودن برخی نقدها، نسبت به طریقه بیان آنها توسط یك استاد اخلاق ایراداتی وارد می داند كه در پی می آید:

1- برای ما حسی بسیار سنگین و غریب است که بخواهیم استاد اخلاق و واعظی خوش نام را امر به معروف و نهی از منکر کنیم؛ ولی از آن جا که در دین مبین اسلام، این فریضه ی حیاتی، سن و سال و کسوت و شأنیت نمی شناسد، مجبوریم تا این جسارت را به خود داده و از شما انتقاد کنیم.

2- اعتقاد داریم که جناب عالی کما فی السابق به دلیل حس تکلیف و با حسن نیت، زبان به انتقاد از رئیس جمهور گوشیده اید که در اسلام هم نقد حاکم و اصلاح جامعه با امر به معروف و نهی از منکر، از اوجب واجبات و البته از امور خطیره است. امام علی (ع): من ترک انکار المنکر بقلبه ولسانه « ویده » فهومیّت بین الاحیاء. = آن که، نهی از منکر را با دل و زبان « و دست » خود ترک کند، مانند مرده ای بین زندگان است. معتقدیم شما نیز پیرو همین احساس تکلیف این گونه تند و بی مهابا به شخص دوم مملکت تاخته اید. ما نیز پیرو همین احسا تکلیف و وظیفه شناسی، شما را که از روحانیون مصلح می دانیم، نقد می کنیم.

3- حضرت عالی به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر، باید در نظر داشته باشید که در اسلام از شروط امر به معروف و نهی از منکر از طرفی قول سدید و استوار است و از دیگر سو، قول لین. خداوند در آیه ی 42 و 43 سوره ی طه می فرماید: اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى = هر دو به سوى فرعون برويد ؛ زيرا او [در برابر خدا] سركشى كرده است. پس با گفتارى نرم به او بگوييد، اميد است كه هوشيار شود و [آيين حق را بپذيرد] يا بترسد [و از سركشى باز ايستد].

استاد اخلاق، حجت الاسلام حسین انصاریان، این آیه را این گونه تفسیر می کنند: از آيه شريفه به روشنى معلوم مى‏شود كه جاى قول ليّن به وقت برخورد با مردم طاغى و ياغى است كه شايد با وزش نسيم قول لين از طغيان و ياغيگرى آنان كاسته شود و به راه حق و حقيقت بازگردند كه اگر از ابتداى امر با خشونت با آنان برخورد شود، به طغيان آنان افزوده گردد و نتيجه‏اى از امر به معروف و نهى از منكر حاصل نشود.

در نظر داشته باشید که در این آیه، اشاره شده است به فرعون! آقای نقویان! خدا می فرماید که موسی با فرعون با قول لین سخن بگو و اندرز ده؛ آن وقت چگونه می توان با رئیس جمهور قانونی کشور این گونه سخن گفت؟

این که در کشور گرانی و نابسامانی بیداد می کند، جا به جایی مسئولان و عزل و نصب ها از جانب رئیس جمهور بعضاً اصلاً درست نیست، جوانان در امور ازدواج و اشتغال درگیر مشکلات عدیده ای هستند و وعده های دروغ و محقق نشده تا دلتان بخواهد قابل شمارش است، کاملاً واقعیت دارد و تا این جا حق باشماست، اما آیا این جواز توهین به هر شخصی است؟ درست است که رئیس جمهور باید آماده ی هر گونه نقدی باشد، ولی نسبت گاو دادن (ولو غیر مستقیم) به مسئولان و یا شخص رئیس جمهور، قانوناً جرم و اخلاقاً خطاست؛ نه چون آن ها مسئولند، اتفاقاً چون آن ها نیز مانند هر شهروندی، حقوق شهروندی دارند و بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران، هیچ کس ولو مجرم، مستحق هتک حرمت شدن و یا توهین شنیدن نیست. در نهج البلاغه هست که مسئولان و حاکمان اسلامی رواست که مردم آنان را مورد تندترین و سخت ترین انتقادات قرار دهند، ولی هیچ گاه گفته نشده که یک روحانی مانند شما که معلوم و الگوی اخلاقی جامعه محسوب می شود، مانند یک شخص عامی، چون از دست یک مسئول ولو خاطی، عصبانی است، او را به گاو تشبیه کند.

یک الگو نه تنها از جهت فهم، درایت و تیزبینی باید شاخص باشد، بلکه نحوه ی نقد و ایراد گیری اش نیز باید بی عیب و نقص باشد. اما این گونه که شما گفته اید، هیچ بعید نیست پامنبری هایی شما نیز فردا بدتر از این ها را که حتی شاید شرعاً روا باشد حد قذف بر آن جاری شود را، بر زبانشان جاری کنند. پس این عمل می تواند نوعی بدعت گذاری در نقادی بی ادبانه باشد.

4- شما در میان جوانان و اقشار مختلف جامعه محبوبید چون به انصاف، ادب، روشنگری و درایت شناخته می شود؛ مبادا خدای ناکرده با اتفاق این قسم اظهار نظرات، طرفداران شما نیز مانند برخی مداحان و سخنرانان که به دیگران توهین می کردند و جایگاه قدسی روحانیت را در حد یک عالم غیر عامل تنزل دادند، از اطرافتان پراکنده شوند. آن وقت است که دیگر باید گریست که اگر امثال شما بزرگواران قرار است الگو نباشید، پس چه بر سر مردم و روحانیت خواهد آمد؟

5- رسول خدا هم فرموده اند: با نرمي سخن گفتن ميمنت دارد و خشونت نُحوست. این خشونت که در کلام شما موج می زد، نحوستش این است که از این پس جایگاه شما در میان مردم ضعیف شود و یا مسئولان دیگر در صدد بر آیند تا همانند برخی دیگر، صدای بلندگویتان را کم تر کنند. این وظیفه ی شرعی شماست تا با اندازه نگه داشتن که همانا نکوست، جامعه را از موهبت سخنرانی ها و نقدهای سازنده تان محروم نکنید.

6- هر مصلحی اول باید صالح باشد تا بتواند مصلح باشد. در مصلح بودن شما شکی نیست، ولی در این که از جاده ی حق و انصاف خارج شده اید نیز تردیدی نیست. می توان تندترین نقدها را نثار هر کس کرد بدون این که توهینی به وی شود و بهانه ای به دست دشمنان داده شد جهت محکوم کردن دلسوزانی چون شما که مردم دل در گروی وعظ و منبرتان دارند.

7- در این بهبوهه ی بحران و نابسامانی ها که فرمودید، رهبری بارها فرموده اند که مراقب باشید جو کشور متشنج نشود. به نظر می رسد در چنین وضعیتی اگر در نقدها به همان حدی که نقد فرموده اید (جز قسمت گاو سخنانتان) بسنده کنید، هیچ ثلمه ای به منظور و مقصودتان وارد نشود. فقط شرعاً و قانوناً عملی انجام داده اید که دیگر نمی توان آن را محکوم کرد و ذیل این محکومیت، حتی همان حرف های حقی که گفته اید نیز پایمال شود.

این دو بیت را بارها از زبان دلنشین شما شنیده ام؛ جهت حسن ختام خدمتتان درس پس می دهم:

از خدا جوییم توفیق ادب      بی ادب محروم شد از لطف رب

بی ادب تنها نه خود را داشت بد     بلکه آتش در همه آفاق زد



برچسب‌ها: حجت الاسلام نقویان, محمود احمدی نژاد, سایت خبری تحلیلی نیمروز
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۱ساعت 14:37  توسط احسان رستگار   | 

ظاهر كذب اصلاح شد،ولی تصویرسازی موهوم ادامه دارد

انتقاد نیمروز كارساز افتاد

روشن فكر نشان دادن امام در پرس و جو

بسم الله الرّحمن الرّحیم

احسان رستگار، سرویس سیاسی سایت خبری-تحلیلی «نیمروز»:

شماره ی 10 فصلنامه ی «پرس و جو» روزنامه ی اعتماد، امروز منتشر شد. در یادداشتی با عنوان «از توهم اكثریت بودن تا دروغ محبوب ترین بودن» نیمروز به انتشار مطلب كذبی در شماره ی 30 آذر خود مقدمه ای از مصاحبه ی محمدرضا خاتمی و همسرش زهرا اشراقی با فصل نامه ی «پرس و جو» این روزنامه منتشر كرده بود. در آن مصاحبه چه عمداً یا سهوا، محمدرضا خاتمی به عنوان «مردی كه بیشترین آرای یك نماینده مجلس در طول تاریخ پارلمانی ایران را به نام خود ثبت كرده است» یاد كرده بودند. پس از انتشار مطلب نیمروز و انعكاس آن در رسانه ها، این مطلب در ویژه نامه ی پرس و جو به نحو جالبی اصلاح شده است. در چكیده ی كذب روزنامه، داستان این گونه بود:

"نوه‌اش به یاد می‌آورد كه در یكی از آخرین روزهای حیات خانم قدس ایران؛ از زبان او اطلاعات دقیقی درباره مصر و جامعه مصری شنیده است؛ اطلاعاتی كه نوه جوانش را شگفت‌زده كرده بود. بانویی خوش‌لباس كه تا پایان عمر در كنار شخصیتی مانند امام قرار داشت و هیچ‌گاه وسوسه نشد تا از موقعیت خود انتفاع و بهره‌یی ببرد. درباره حسین خمینی می‌پرسم فقط می‌داند در قم است یا اینكه صلاح نمی‌بیند حرف بیشتری بزند. وقتی می‌پرسم به خاطر نوه امام بودن از كسی طلبكارید یا نه مثال‌های زیادی دارد كه ثابت كند این‌گونه نیست. در كنار او محمدرضا خاتمی نشسته؛ مردی كه بیشترین آرای یك نماینده مجلس در طول تاریخ پارلمانی ایران را به نام خود ثبت كرده است."خلاصه ی مصاحبه ی تفصیلی در روزنامه ی اعتماد شماره ی 30 آذر 1391."

 

این هم متن اصلاح شده ی ویژه نامه ی دیروز:

"اگر از محمد خاتمی، فلسفه و جان لاك و بحث های تئوریك را كم كنید و غلظت مباحث سیاسی را بیشتر كنید به محمدرضا خاتمی می رسید. او هیچ ابایی ندارد كه بگوید موقعیتش در اصلاحات را مدیون برادرش است چرا كه عمیقاً به توانایی های خود باور دارد. در كنار او زهرا اشراقی نشسته است؛ نوه ی بنیانگذار سیستمی كه اكنون برخی رجال آن مواضع او را بر نمی تابند. ..."بخشی از مقدمه ی مصاحبه ی تفصیلی از فصل نامه ی پرس و جو شماره ی زمستان 1391.

اما در ویژه نامه ی پرس و جو به طریق زیر تغییر یافت. در بالا یعنی چكیده، ابتدا روایت از خانم زهرا اشراقی شروع می شود و سپس به محمدرضا خاتمی می رسیم كه در كنار او نشسته و محبوب ترین است ولی در مقدمه ی چاپ شده در ویژه نامه ابتدا از محمدرضا خاتمی شروع می شود و حرفی هم از پر رأی ترین بودن او به میان نمی آید و سپس روایت می رسد به زهرا اشراقی كه در كنار خاتمی نشسته است و نوه ی امام است.

از یك طرف جرأت و اصلاح متنی كه خلاف واقع بوده از جانب این روزنامه تحسین برانگیز است، اما نكته ای كه در همین چند خط نظرها را جلب می كند، تصویری است كه همواره از امام و خانواده ی ایشان مخصوصاً همسر امام ارائه می شود. این كه پیانو نواختن یا تسلط ایشان به چند زبان چقدر در ایجاد شاكله ی شخصیتی همسر و هم سر بنیانگذار كبیر انقلاب اثر گذار است، محلی از اعراب ندارد. قطعاً امام نه روشن فكر مآب پسند بوده اند و نه متجدد و غرب زده دوست. همسر ایشان نیز قطعاً این گونه نبوده اند. چگونه با آن چنان شخصیتی پر صلابت كه الگویش اسلام ناب محمدی است و این گونه با روشن فكران زاویه دارد، ممكن است همسری روشن فكر اختیار كند. امامی كه به روایتی، شخصی مانند دكتر شریعتی را مسلم نمی داند، چگونه ممكن است با این گونه تصویری كه مطبوعات اصلاح طلب ارائه می كنند میانه ای داشته باشد؟

پس نه تنها درج آمار نادرست مانند میزان رأی محمدرضا خاتمی خطاست، بلكه این گونه تصویرگری از امام نیز فتح بابی است جهت تصویری متساهل و متسامح از امام. این گونه تصویرگری از امام مخصوصاً از جانب نعیمه و زهرا اشراقی –كه بارها گفته بوده اند چادر را به احترام امام به سر می كنند- تا بدان جا پیش رفته بود كه شخصی می گفت راست است كه امام نظرش این بوده كه ملك مهریه ی زن كنند؟ جواب آن قدر واضح بود كه این سؤال مضحك می نمود ولی وقتی خود را جای افرادی كه خیلی اهل مطالعه ی زیر و بم اخبار و وقایع نیستند گذاشتم، دیدم با این همه حرف عجیب و غریب شنیدن از نوه های دختری امام، واقعاً ممكن است برای برخی امر مشتبه شود كه نكند واقعاً امام چنین نظری داشته! حال آن كه هیچ گاه امام در هیچ جا، چه علناً چه در خفا، چنین حرفی نگفته و چنین نظری نداشته، آن هم امامی كه این قدر بر ساده زیستی تأكید داشتد.

مخلص كلام این كه در جراید اصلاح طلبی، به كذب و افراط روشن فكر نشان دادن امام خیلی باب شده؛ چیزی نمانده بنویسند امام آن قدر ها هم به ظواهر تأكیدی نداشتند و می گفتند دلت پاك باشد! 



برچسب‌ها: محمدرضا خاتمی, زهرا اشراقی, سایت خبری تحلیلی نیمروز, نیمروز
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۵ساعت 8:27  توسط احسان رستگار   | 

فقدان حزب فقط به نفع دولت حاكم است نه امت


پاسخی به سرمقاله طوماری كلهر در روزنامه ایران + متن قانون اساسی

حزب حق شرعی و قانونی هر گروهی است


بسم الله الرّحمن الرّحیم

احسان رستگار، سرویس سیاسی نیمروز: مهدی کلهر، مشاور فرهنگی سابق دولت نهم و دوست هنوز وفادار احمدی نژاد (به سبک غلامحسین الهام)، یادداشتی یا طوماری در شماره ی شنبه، 2 دی، در روزنامه ی ایران نوشت با عنوان «حزب مدعي است فهم و بصيرت ما از مردم بيشتر است». لب کلام این یادداشت قریب به 2500 کلمه ای که در صفحات 1، 2 و 3 روزنامه چاپ شده بود، بی خاصیت بودن حزب و تفرقه انگیز بودن حزب و نیز بی اصالت و ضد انقلاب بودن و تضاد داشتن حزب با هویت نظام اسلامی و انقلاب بود.

به گزارش نیمروز، لازم به ذكر است كه محمود احمدی نژاد در سال 89 در یک سخنرانی عنوان کرد «نظام ما فقط یک حزب دارد و آن ولایت است» که آن هم یک هم آسمان و ریسمان بافی بود جهت اثبات حقانیت این که فقط ما خوبیم و فقط حزب الله خوب است و فقط یک حزب در نظام خوب است و همه ی این خوبی ها در ما جمع شده و در نتیجه ما تنها حزب خوب و حزب اللهیان خوب و یا خوبان حزب اللهی حزبی هستیم و بس!مبحث مشابه را مطرح كرد كه برای یادآوری، پاسخ به آن مبحث كه مرتبط با همین موضوعات مطروحه در یادداشت مهدی كلهر است، یادداشتی منتشر خواهد شد؛ یادداشتی تطبیقی بین سخنان امام و شهید مطهری و احمدی نژاد.

در زیر دو بند از جملات محوری و مهم تر ایشان آورده شده و در ادامه دلایل رد این نظرات می آید.

"در انقلاب اسلامي يك جريان بيشتر وجود ندارد و آن جريان امت و امام است و اگر بخواهيم يك واژه‌اي كه به طور كامل بر پشتوانه اسلامي و ديني است را انتخاب كنيم، همان «امت و امام» بهترين واژه است. بنابر اين من گزاره جريان اصلاح‌طلب، اصولگرا يا هر جريان ديگري را براي مصادره انقلاب اسلامي مناسب نمي‌دانم. ما يك جريان اصلي در انقلاب اسلامي داريم و تا به حال هم همين جريان اصلي انقلاب را پيش برده و به ياري خدا پيش مي‌برد ...

استدلال اصلي كه نانوشته است و هيچ وقت هم گفته نمي‌شود اين است كه تو نمي‌فهمي و ما احزاب به جاي تو تصميم مي‌گيريم. تو سوادش را نداري و ما براي تو انتخاب مي‌كنيم. ما به عنوان احزاب، تكنوكرات‌ها را مي‌شناسيم و تو نمي‌شناسي. هيچ گاه نمي‌گويند ما مي‌خواهيم اموال تو را غارت كنيم و بر تو حكومت كنيم. تمام اين احزاب در كشورهاي به اصطلاح دموكراتيك با اين نيت پا به عرصه مي‌گذارند كه ما برتريم. ما بهتر از عوام مي‌فهميم. ما نخبگان سياسي هستيم."

در مورد بند اول باید گفت که اگر اصلاح طلبی و اصول گرایی اساساً باطل بودند و ذاتاً اشتباه، هیچ گاه رهبری در سخنرانی هاشان بارها و بارها به تبیین اصول گرایی صحیح و اصلاح طلبی صحیح نمی پرداختند. طبیعی است که ولی فقیه جریان های مصادره گر را تبیین و تعریف نمی کند، همان طور که ایشان هیچ گاه جنبش فتنه گر و مصادره گر سبز را تبیین نکردند. پس هر جریان و گروه و حزبی الزاماً مصادره گر و مضر به حال انقلاب و امت و نظام نیست. حالا که دولت به پایان کار خود نزدیک شده، خیلی جالب است که هم خود و نیز دولت های پیش از خود را در راستای یک هدف و یک آرمان و یک جهت می داند «"ما يك جريان اصلي در انقلاب اسلامي داريم و تا به حال هم همين جريان اصلي انقلاب را پيش برده و پیش می برد"». دو برداشت می توان از این جمله کرد؛ یکی این که ترجیح می دهیم در این 6 ماه آخر، سعی کنیم با همه مهربان باشیم و خاطره ی تلخ ستیز با همه ی جناح ها را از ذهن مردم پاک کنیم و بگوییم همه ی دولت ها انقلابی بودند. برداشت دوم این است که جریان اصلی ما هستیم و مابقی جریان اصلی نبوده اند و انقلاب را پیش نبرده اند و همین اندازه هم که تا کنون انقلاب پیش رفته، مرهون زحمات ماست و خلاصه ما کلی منت سر انقلاب و ملت نظام داریم و باز هم ما پشت فرمان خواهیم بود حتی بعد از این 6 ماه.

در مورد استدلال دوم آقای کلهر که بسیار عجیب است باید گفت که ، اما احزاب در آمریکا به جای مردم تصمیم می گیرند و آن به دلیل معایب قانون اساسی آمریکاست که رأی دهی الکترال یا با واسطه است. پس می توان حزب داشت و آن حزب به مردم تحمیل عقیده نکند، بلکه فقط فضایی باشد جهت معرفی افکار و آشنایی با گفتمان ها، نیت را هم می توان بر اساس اسلام خالص و صادقانه کرد.

ضمناً اصلاً فرض شما به این معنا درست که احزاب می گویند ما از مردم بیشتر می فهمیم، آیا این توهین به مردم است؟ این که یک پزشک به بیمار می گوید من بیماری و درمان تو را می دانم و تو نمی دانی و می خواهم به کمک و با همکاری هم آن درد را درمان کنیم ایرادی دارد؟ این که یک استاد به دانشجو بگوید بیا سر کلاس بنشین تا این علم را به تو بیاموزم توهین به دانشجوست؟ پس این که حزب به مردم بگوید بیایید در گروه، حزب و دسته ی ما عضو شو و ما آن چه می فهمیم و می دانیم به تو بگوییم اصلاً نه توهین است و نه تحقیر، اتفاقاً عین تکریم و احترام و خدت به مردم است.

 

حزب تحقیقاً می تواند به عنوان ابزاری اسلامی و انقلابی در اختیار امت و ملت باشد؛ ابزاری جهت انتخاب دقیق تر و آسان تر مسئولان و حاکمان از جانب مردم. حزب فرصتی را در اختیار امت قرار می دهد تا با آشنایی با طیف های مختلف و جریان های متفاوت سیاسی، بتوانند «فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنة» را جامعه ی عمل بپوشانند و بعد از ورود به حزب هم فکر خود، بر اساس آیه ی شریفه ی «و امرهم شورا بینهم»، هدف سیاسی یا عقیدتی خود را –که منطبق با اسلام است- با تبعیت از آیه ی «ید الله مع الجماعة»، به بهترین نحو ممکن عملی سازد.

حزب می گوید دغل بازی ممنوع، هر کس صدای خود را فریاد کند.

مهدی کلهر در یادداشتش اشاره می کند به آمریکا و نظام دو حزبی و ظالمانه اش؛ بایدغرض کنیم که فقط جمهوری اسلامی ایران است که می گوید هم سیاست داریم و هم آن سیاست منطبق است با تعالیم اسلامی. پس این که در آمریکا یا دیگر کشورها، حزب چگونه عمل می کند، نشان دهنده ی عیب کار آن هاست و نه قبح ذاتی و ماهوی حزب. به عبارتی اثبات شیء، نفی ما دا نمی کند. چون آمریکا نمی تواند یا نمی خواهد فعالیت حزبی را عادلانه اجرا و عملی کند، نشان دهنده ی خباثت یا بی عرضگی آن هاست و نه رد فواید حزب. حتی اگر در این اتفاق در ایران هم رخ داده بود، نمی شد بگوییم که چون برخی فعلیت موفق حزبی نداشته اند یا بعضی احزاب در جهت منافع ملی یا مصالح نظام گام بر نداشته اند، پس حزب کلاً وجودش مضر است. در چنین موقعیتی نیز می توان گفت هر عیب که هست از مسلمانی ماست!

اگر بخواهیم چشممان به دهان آمریکا و دیگر کشورها باشد، کلاً باید دور اعتماد به نفس و خلاقیت و ابتکار عمل را خط بکشیم. مثلاً اگر ما بخواهیم از دیار عرب و شرق درس بگیریم، آیا می توانیم دم از علوم انسانی اسلامی بزنیم؟ آیا وقتی همه ی کشورها سعی می کنند با آمریکا و رژیم صعیونیستی یا رایزنی کنند یا تعامل و یا حداقل تعارض و دشمنی مستقیم و بی واسطه نداشته باشند، ما می توانیم خلاف جهت آب شنا کنیم و برعکس همه، با آن ها مخالف باشیم؟

پس ما آموخته ایم که هم سیاست مدار باشیم و هم حکومت تشکیل دهیم؛ سیاستمان اسلامی باشد و حکومتمان جمهوری اسلامی. سیاستمان الهام گرفته از ماکیاولی نباشد و حکومتمان نیز بر پایه ی سکیولاریزم عیان یا پنهان بنا نشده باشد. ما معتقدیم که می توانیم علوم انسانی را اسلامی و علوم بیگانه را بومی کنیم. این همه ادعا و شعارهای بزرگ می دهیم، آن وقت کارمان به جایی رسیده که می گوییم که از یک طرف، غربی ها از احزاب سودی نجسته اند پس اصولاً حزب محکوم به فنا و انحراف است. از سوی دیگر می گوییم امام چون مدام می گفته اند امت و آحاد مردم و تأکیدشان روی مردم بوده، پس نظرشان در مورد حزب منفی بوده است. پس چگونه می توان دریافت که همان امام دستور تأسیس حزب جمهوری اسلامی را با شاخص ترین انقلابیون آن زمان مانند شهید آیت الله بهشتی، رهبری، آیت الله هاشمی و دیگر بزرگان صادر کردند؟! شبیه این است که بگوییم چون امام خیلی به عرفان و تهذیب نفس و تقوا تأکید داشته اند، پس نسبت به ورزش و تقویت جسم چان حسن نظری نداشته اند!

سخن آخر! آقای کلهر! حزب برای برنامه ریزی و صرفه جویی در زمان، انرژی و بودجه است. البته که شما و طیف دولتی ها به هیچ حزب  فعالیت حزبی احتیاج ندارید، چون به آب کر وصلید. حزب برای فعالیت پاک، اصولی، قانونی و با بودجه ی محدود است. آن کس که به دلیل تصدی گری در حکومت محدودیت بودجه ای ندارد، معلوم است که ترجیح می دهد دیگران فعالیت حزبی نکنند و نظاره گر باشند، نه کنشگر سیاسی. این را نیز همه می دانند که حتی اکنون که حزب نداریم، ده ها گروه سیاسی در حال فعالیتند که عملاً هیچ تفاوتی با فعالیت حزبی ندارند، ولی از نظر سازمانی، قانونی و فواید، نوعی حزب عقیم شده و نازا هستند. پس زمانی که نمی توان جلوی فعالیت گروه های مختلف به دلیل داشتن سلایق مختلف را گرفت، چرا این فعالیت ها را در قالب حزب، در چارچوبی قانون، سازمان یافته، منسجم، مولد و مفیدتر به حال امت و نظام در نیاوریم؟! فقدان حزب، تنها به نفع دولت حاکم است و بس؛ نه نظام و نه امت.

 


بعد التّحریر:

همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «حفا نیوز»



برچسب‌ها: مهدی کلهر, محمود احمدی نژاد, سایت خبری تحلیلی نیمروز, نیمروز
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۴ساعت 17:29  توسط احسان رستگار   | 

رونمایی از عروس و خانواده علی پروین!!!


هیأت نظارت بر مطبوعات كلاهش را بگذارد بالاتر


بسم الله الرّحمن الرّحیم

احسان رستگار، سرویس فرهنگی سایت خبری-تحلیلی «نیمروز»:

ماشین بزرگ ون نیروی انتظامی داخل کوچه شد و جلوی خانه ایستاد. زنگ چند طبقه را زد و صاحبخانه در را باز کرد. گفت بفرمایید آقا؟ مأمور نیروی انتظامی گفت آمده ایم برای جمع آوری ماهواره. خانم صاحبخانه گفت این جا همه ی همسایه ها مذهبی اند، ما از این چیزها اصلاً نداریم. مأمور گفت کلید پشت بام را بدهید باید نگاه کنیم. رفتند نگاه کردند و دست خالی برگشتند ولی از ساختمان رو به رو کاملاً با دست پر بیرون آمدند. از ساختمان های دیگر هم کم و بیش قطعات گوناگونی رو از پشت بام پیدا کرده بودند. 

این صحنه را که دیدم، یاد یک روز پیش افتادمرفته بودم پای دکه تا حسب روال هر روز، روزنامه بخرم. داشتم روزنامه ی اعتماد و آرمان را نگاه می کردم که کنار روزنامه ی اعتماد، عکس علی پروین را دیدم. با خواندن عناوین و تیترهای روی جلد مجله هاج و واج مانده بودم. می دانستم مدت هاست حیا با آمدن عصر ارتباطات و قرن 21، رنگ و لعاب دیگری به خود گرفته، ولی اصلاً به ذهنم خطور نمی کرد که با چنین عناوینی، عکس یک خانواده را روی جلد یک مجله منتشر کنند.

عنوان و رو تیتر، به شرح مقابل بودند: «در حریم سلطان - رونمایی از عروس و خانواده علی پروین برای اولین بار»! هرچه فکر کردم که چگونه غیرت یک مرد مسلمان اجازه می دهد که این گونه عکس و مصاحبه اش روی جلد یک مجله نیمه زرد -که از فرط ناخوانا بودن نامش نتوانستم اسم مجله را بفهمم- منتشر شود. حال اگر مجله ای وزین و خوش نام مانند خانواده سبز بود، می شد با تسامح به موضوع نگریست، ولی این چنین طرح جلدی واقعاً با شئونات اسلامی تناقض داشت.

 

ان شاء الله که علی پروین و پسرش، از عنوان و تیتر روی جلد این مطلب آگاه نبوده اند. از صاحب دکه پرسیدم که چقدر فروش رفته، گفت: "خوب بوده از پنج شماره با وجود این که گران قیمت بوده و معروف هم نیست، بعد دو روز یک شماره مانده. "با لحنی تأسف آمیز گفتم چه عناوین نامربوطی روی جلد منتشر کرده اند! گفت: "وقتی داشتم مجلات را می چیدم، عناوینش را که دیدم فکر خوبی در مورد جلد و عناوینش نکردم. می توانستند تیتر بزنند مثلاً آشنایی با خانواده ی علی پروین نه رونمایی از عروس!" 

هرچه فکر کردم نتوانستم در ذهنم حلاجی کنم که چطور ممکن است می دانسته اند و اجازه ی چاپش را داده اند! پس ان شاء الله این اتفاق به دلیل بی اخلاقی سردبیر و مدیر مسئول نشریه بوده است. واقعاً آن قدر هر قبحی ریخته شده و پرده ها دریده، که اصولاً دیگر خیلی نمی توان از حیا و غیرت و تعالیم اسلامی در باب مسائل اجتماعی سخن به میان آورد.

یکی دو سال پیش در ویژه نامه ی نوروز مجله ای -که زرد هم نبود- مصاحبه ای منتشر شده بود با یکی از بازیکنان مسأله دار به نام ع. ن. و. که بعد از استقلال، نهایتاً به پیروزی رفت و الآن هم در تیمی دیگر مشغول به بازی است. وی در مصاحبه که طبق معمول از خوش تیپی اش صحبت به میان آمده بود و از دوستی اش با چندتن از بازیکنان و بازیگران، جمله ی عجیبی گفته بود که حقیقتاً به نظرم چندش آور بود. گویا خبرنگار خواسته بود که عکسی دو نفری از وی و همسرش بگیرد که او گفته اگر می خواهی باید چند میلیون بدهی تا اجازه دهم! دقیقاً خاطرم نیست، به گمانم اگر درست حافظه ام یاری کند، مبلغی حدود 5، 6 میلیون را گفته بود! اگر از لحاظ مسائل عقیدتی، غیرت و ملاحظات شخصی کسی مشکلی ندارد، پس چرا درخواست پول می کند، اگر هم حتی ذره ای به اندازه ی سر سوزن مشکل داشته باشد، نمی دانم چطور ممکن است با چند میلیون راضی به انتشار عکس همسرش به روی جلد مجله شود!

با خود گفتم حتماً اشخاص دیگری مطلبی اعتراض گونه یا لا اقل متعجبانه در این باره نوشته اند ولی دریغ از یک مطلب. عنوان در حریم سلطان را که زدم، سایت بولتن نیوز مطلبی نوشته بود با همین عنوان ولی درباره ی یک مجموعه بود. بعد از مطالعه ی آن مطلب متوجه شدم که حتی استفاده از عبارت حریم سلطان هم توسط دست اندکاران نشریه، موذیانه و غرض ورزانه بوده است. واقعاً این همه ابتکار در غرض ورزضی اشمئزاز آور است.

به جای استفاده از ابزارهای ارتباط جمعی و فناوری ارتباطات جهت احیای امر به معروف و نهی از منکر در ابعاد خرد و کلان سیاسی و اجتماعی و نیز نهادینه کردن و بسط حیا و عفاف و تثبیت جایگاه خانواده، روز به روز بیشتر در حال گسترش زن سالاری (فمنیزم)، ازدواج های دیر هنگام، تغییر معنای موفقیت و خلاصه شدن آن در مدارک دانشگاهی و میزان درآمد و تغییر جایگاه خانواده از الگوی علوی به الگوی خودباخته و بی هویت غربی-ایرانی-اسلامی (!) یا همان متجدد مذهبی یا سنت گرایی مدرن (!) هستیم.

لازم است تا هیأت نظارت بر مطبوعات اگر وقت بررسی محتویات نشریات را ندارد -که سرشار هستند از پوچ گرایی، غرب زدگی، زن سالاری و اسلام گریزی- لا اقل جلد مجلات را که نهایتاً ده دقیقه دقیقه وقت مبارک آن هفت نفر را می گیرد ملاحظه فرمایند تا این گونه شاهد حقنه ی سبک زندگی غیر اسلامی-غیر ایرانی نباشیم و دیگر رسانه های خودمان نشوند بشقاب های مکتوب ماهواره های غربی! وقت ماهواره جمع کردن واجب نیست، نظارت و هدایت رسانه های داخلی از اوجب واجبات است! آن از مجموعه های پر رنگ و لعاب سیما با آن خانم های چادری اش -که مشخص است تازه چادر سر کردن آموخته اند و از حیا و رفتارشان که دیگر نگو- آن از سینمایش که علناً فقط دو گام مانده تا به هالیوود برسد و این هم از مطبوعاتمان. جامعه را هم که دیگر نگفتنش بهتر است.



بعد التّحریر:

همین یادداشت در سایت خبری-تحلیلی «شفاف»



برچسب‌ها: علی پروین, تهاجم فرهنگی, زن سالاری, در حریم سلطان
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۱۰/۰۱ساعت 19:26  توسط احسان رستگار   |