منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

مردم در سال ۸۴ به جریان اصول گرایی رأی ندادند

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

گزارش روزانه: مشروح سخنان حمید رسایی و علی اکبر جوانفکر (مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور) در برنامه دیروز، امروز، فردا


ویرایش نهایی این یادداشت به پایان نرسیده است. این به عبارتی پیش نویس هم محض اطلاع دوستانی که حین پخش این مناظره، مجموعه های تلویزیونی را تماشا می کردند روی وبلاگ قرار گرفته است. ان شاء الله مفید واقع شود. قسمت های آبی رنگ، جملات آقای رسایی، قسمت های سبز، جملات آقای جوانفکر، قسمت های بنفش، جملات آقای یامین پور و قسمت های قرمز رنگ، نظرات ضمنی بنده است. 

لحظه به لحظه با « دیروز، امروز، فردا » ...

 

جوانفکر: مردم در سال ۸۴ به جریان اصول گرایی رأی ندادند. به شخص آقای احمدی نژاد رأی دادند. چون مردم آقای احمدی نژاد را نماد انقلاب می دانستند به ایشان رأی دادند. [خدا را شکر آقای جوانفکر هم فهمید که آقای احمدی نژاد در قاموس اصول گرایی نمی گنجد و افکار برگرفته ی ایشان که از آقای مشایی سرچشمه می گیرد، نوعی بدعت است. مردم آقای احمدی نژاد را به عنوان یک نماد انقلاب پذیرفتند؟! پس مردم آقای خاتمی سال ۸۰ را هم به عنوان نماد انقلاب دانستند. آیا مردم نفهمیده بودند که آقای خاتمی سال ۸۰، آن چنان نه حزب اللهی است و علناً این را فریاد می کشد؟!]

رسایی: رأی واقعی آقای احمدی نژاد همان ۵ میلیون بود. مردم برای فرار از اشرافی گری و فاصله ی تبغاتی، پریدند در بغل آقای احمدی نژاد؛ ولی رأی واقعی ایشان، همان ۵ میلیون بود. رأی واقعی یعنی رأیی که مردم به دلیل شناخت از خودش به او دادند. به نوعی مردم به یک نوع نسیه اعتماد کردند.

در ادامه یامین پور گفت: اعتماد به نفس هم این جریان دارد که وقتی خبط و خطا می کند، می گوید این امتیاز ماست. و آقای رسایی در پاسخ گفت: نه این که تذکر می دهیم امتیاز ماست. 

جوانفکر: در سال ۸۴، مردم از همه ی جریان ها عبور کردند. از جریان اصول گرا هم عبور کردند. نامزد جریان اصول گرایی کسان دیگری بودند. مردم به آقای احمدی نژاد رأی دادند. [مگر آقای احمدی نژاد که بود در آن زمان؟! اصلاً مردم ایشان را می شناختند؟! خیر! مردم به دلیل رویارویی ایشان با حجت الاسلام هاسمی رفسنجانی به آقای احمدی نژاد رأی دادند.]من صحبت آقای رسایی را رد می کنم. مردم به یک کارنامه ی درخشان رأی دادند [۲ سال شهرداری تهران شد کارنامه ی درخشان؟! استاندار نمونه شدن شد سبقه ی سیاسی؟!]، مردم آگاهانه رأی دادند. مردم از روی احساس تکلیف رأی دادند. [شاید هم مردم از روی احساس رأی دادند.] آقای احمدی نژاد کارنامه ی درخشان عملکردی داشت. ایشان ۲ سال شهردار تهران بود و در این مدت کارنامه ی درخشانی از خود به جای گذاشتند. ایشان استاندار اردبیل بودند. ایشان استاندار نمونه بودند. مردم از روی روشن بینی و دقت به آقای احمدی نژاد رأی دادند.

یامین پور: پس آقای احمدی نژاد هیچ داعیه ی این را ندارند که نامزد جریان اصول گرا بودند.

جوانفکر: آقای احمدی نژاد خصوصیاتشان منطبق بر ارزش هاست و گفتمان انقلاب. مردم آقای احمدی نژاد را به عنوان نماد انقلاب پذیرفتند. [بابا یک پله بیا پایین تر! طبق گفته ی خودتان، ایشان در چارچوب اصول گرایی نمی گنجد، بعد حال شد نماد انقلاب؟!] پس این را نگوییم که ایشان یک نماینده ی یک جریان اصول گرایی بودند و این ها...

رسایی: آقای احمدی نژاد را کسی نمی شناخت! مردم به شخص ایشان رأی ندادند. این را فکر کنم خود آقای احمدی نژاد هم قبول ندارند.

جوانفکر: نظر آقای احمدی نژاد، نظر من است. [چه عجب دو کلمه حرف حساب شنیدیم!]

رسایی: اگر این چنین است من با ایشان هم مخالفم.

جوانفکر: مردم عکس العملشان با سیاسیون فرق دارد. مردم دولت را در آغوش خود گرفته اند. [جسارتاً طوری صحبت می کنید که گویی سیاسیون نجسند. مگه خود آقای احمدی نژاد جزو سیاسیون نیست؟ اگر نیست که پس اصلاً شروط لازم برای ریاست جمهوری را نداشته؛ یعنی رجل سیاسی نبوده است.] اگر هم هست،

یامین پور: شما در این ایام در هیأت ها شرکت می کنید؟ آیا عکس العمل هیأت ها و مردمی که در آن جا شرکت می کنند به برخی از مواضع دولت را نمی بینید؟

جوانفکر: این عکس العمل های یک طیف خاصی است. این ها مردم نیستند. اگر عکس العملی هست پس چرا ما نمی بینیم؟! [این هم شد مثل قضیه ی گرانی میوه، تره بار؟! نکند این جا هم باید عکس العمل ها سر کوچه ی آقای احمدی نژاد باشد تا شما ببینید؟!]

یامین پور: آیا دولت خودش برای خودش حاشیه سازی نمی کند؟

رسایی: دولت بخش بزرگی است. ما نمی توانیم بگوییم که دولت یک تن [واحد] است. [اگر دولت یک تن واحد نبود که این همه مقامات ارشد این دولت، یکدیگر را تأیید نمی کردند. یکی برای همه، همه برای یکی!]

 


قسمت دوم مناظره ی پس از اخبار

رسایی: امام نماد وحدت است و مقام معظم رهبری هم همین طور. ... اما وحدت یک امر مطلق است و به طور مطلق وحدت خوب است و به طور مطلق اختلاف بد است؟ با این که امام این قدر روی وحدت تأکید داشتند، ولی هیچ وقت راضی نشدند که با نهضت آزادی و آقای منتظری به وحدت برسند. یا مقام معظم رهبری فرمودند که امام به هیچ کس باج نداده، من هم به هیچ کس باج نمی دهم.

تأکید مقام معظم رهبری بر وحدت و تعامل دولت و مجلس است. از طرفی ایشان به دولت می گویند که هر قانونی را که مجلس تصویب می کند، دولت موظف است به اجرا و مجلس هم قانونی را تصویب کند که دولت بتواند آن را اجرا کند. ما شاهدیم که دولت در قوانینی که حتی دولت های قبلی آرزوی اجرای آن را داشتند، مانند هدفمند کردن یارانه ها وطیفه اش را انجام داده است.

یامین پور: ما همه می دانیم برخی کسانی که نق می زنند، یا نقد می کنند، برای رضای خدا این کار را نمی کند. ولی قبول دارید که ما خودمان بهانه دست بعضی می دهیم؟

رسایی: بله. مثلاً ما در رابطه با مصوبه ای که مجلس تصویب کرد راجع به دانشگاه آزاد که موسوم شد به یکشنبه ی سیاه، شاهد این قضیه بودیم که حتی برخی نماینده ها می گفتند ما به درستی در جریان نبودیم. ولی در برخی موارد و مواضعی که رئیس دفتر آقای احمدی نژاد می گویند، برخی مراجع و علمای بنام، کسانی که برای این جریان هزینه داده اند، زحمت کشیده اند.

جوانفکر: من اجازه می خواهم درباره ی وحدت کمی صحبت کنم. بعضی سیاسیون بین خودشان وحدت نیست، ولی این را تعمیم می دهند به مردم. مردم متحدند. بین مردم وحدت است. بین شما وحدت نیست. من قبل از این که بیایم به برنامه، یک روزنامه ای را می خواندم (کیهان) که برخی را به راحتی تکفیر می کردند. این واقعاً رفتار اسلامی نیست، آن هم در ماه رمضان.

رهبری هم نگران نیست، مردم هم نگران نیستند، این حرف هایی است که بالأحره ما بین هم می زنیم.

یامین پور: من فقط یک برنامه وقت دارم راجع به آقای اسفندیار رحیم مشایی صحبت کنم و از این برنامه ۲۰ دقیقه بیشتر نمانده است.

جوانفکر: هر منصفی که سخنان آقای مشایی در همایش ایرانیان را بشنود، می گوید که هیچ اشکالی ندارد حرف های ایشان. اصلاً این از اخلاق ایرانی ما به دور است، اصلاً اسلام به کنار، این در شأن اخلاق ایرانی نیست. [پس علناً بفرمایید علما و مراجع عظام تقلید هم منصف نیستند و از عدالت ساقطند و خودتان را خلاص کنید دیگر! خجالت نکشید!]

رسایی: موضوع یک نفر نباید موضوع کشور شود. حرف های آقای مشایی را بعضی ها مخالف، بعضی منتقد و بعضی هم مغرض می خواهند کارهای دولت را زیر سؤال ببرند. مردم نه به آقای جوانفکر رأی داده اند و نه به این که ما باید مکتب ایران را ترویج دهیم و نه مکتب اسلام. مسأله این جاست که یک نفری که نماینده ی مردم است، دارد از این آدم دفاع می کند.

مقام معظم رهبری دو سال پیس بود فکر می کنم، بحث دوستی با مردم اسرائیل، عده ای گفتند خوب و عده ای گفتند بد است. در تلویزیون اسرائیل، آمدند و گفتند که این دفعه را بروید رأی بدهید به هر کسی جز آقای احمدی نژاد. نزاع و کشمکش بود تا این که مقام معظم رهبری آمدند در نماز جمعه گفتند که این حرف غلط است و محل نزاع این حرف ها نیست. ایشان یک توصیه ای کردند و گفتند: اتّقوا من مواضع التّهم.

امام صادق می فرمایند که وقتی یک حرفی می زنید که مردم دیگران شما را متهم می کنند، از مردم گلایه نکنید.

من نمی خواهم موضوع آقای مشایی را به مشکل اول تبدیل کنم و راجع به حرف های ایشان صحبت کنم.

جوانفکر: ایشان حرفی نزده.

رسایی: شما ببینید تمام رسانه های ضد نظام می آیند استقبال می کنند. ما کسانی نیستیم که فقط از روی سایت ها بخوانیم، من سخنرانی را گوش کرده ام.

جوانفکر: می خواهید سخنرانی ایشان را پخش کنیم تا مردم خودشان قضاوت کنند. حرف ایشان این جا هست و هیچ اشکالی به آن وارد نیست.

یامین پور: ما از آقای مشایی دعوت کردیم که بیایند ولی ایشان نپذیرفتند و گفتند در این فضا مناسب نیست. آقای رسایی معمولاً حیلی در نقد پر شور ظاهر می شوند، ولی الآن دارند خیلی آرام ظاهر می شوند.

رسایی: نه بیینید. من می خواهم بگویم که انتقاد به آقای مشایی، انتقاد به آقای احمدی نژاد نیست. آن ۲۵ میلیونی که به آقای احمدی نژاد رأی داده اند، پای رأیشان هستند و پشیمان نشده اند.

جوانفکر: در مورد آقای مشایی این درست نیست این بحث هایی که گفته می شود. گفته می شود آقای رئیس جمهور را قبول داریم و ایشان در خط مقدم نظام سرمایه داری است و متوجه نیست که رئیس دفترش طور دیگری است. ما نمی توانیم بگوییم که رئیس جمهور رئیس دفترش را نمی شناسد. این که درست نیست. ایشان خودشان می گوید که من ایشان را قبول دارم، تأیید می کنم.

رسایی: آقای جوانفکر، من می خواهم بدانم مگر قرائت های مختلفی از مکتب ایران وجود ندارد؟

در این قسمت دو شخص با ناشی گری به ملایم کردن فضا و تأیید تلویحی آقای مشایی و تبرئه ی ایشان کردند.

یامین پور: آقای جوانفکر، ما آقای احمدی نژاد را شخصی زحمت کش می دانیم، شخصی می دانیم که در این ۵ سال ایشان بیاید و به سؤالاتی که درباره ی دولت مطرح می شود جواب دهد. اما الآن کار به جایی رسیده که دولت خودش دارد هزینه هایی که خودش درست کرده را رفع می کند. یعنی رئیس جمهور می آید و در نشست مطبوعاتی از آقای مشایی دفاع می کند.

جوانفکر: چه هزینه ای؟ هزینه را دیگران تولید می کنند. واقعاً این طور نیست که این دولت برای خودش هزینه ای تولید کند. دولت با همه ی طرفیت سرگرم کار و تلاش است در کشور. این بحث ها هم بحث هایی است که دیگران و من و شما راه می اندازند. حالا رئیس جمهور آمد و یک توضیحی داد. در مورد قانون؛ کدام دولت پایبندتر از این قانون وجود دارد؟ کدام دولت این قدر با نمایندگان مجلس جلسه گذاشته و نظرات آنان را جویا شده است؟ [یاد زمان انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال افتادم که همه ی مربی ها را دعوت کردند و مشورت گرفتند و آخرش همه ی شورها شد کشک و یک دفعه آقای دایی شد سرمربی!]

این مربوط می شود به اصل ۱۱۳ قانون اساسی؛ رئیس جمهور پاسدار قانون اساسی هست یا نه؟ رئیس جمهور باید از این حفاظت کند یا نه؟

اصل ۷۵ قانون اساسی نقص شده است. شورای نگهبان هم آن را نقض کرده است. بعد فوری می برند می دهندش مجمع تشخیص مصلحت و آن هم تأیید می کند. مثلاً درباره ی اختصاص بودجه به متروی تهران.

رسایی: شما نباید بگویید که این قانون نیست و یا این قانون را اجرا نمی کنیم. 

جوانفکر: مجلس بر اساس کدام مصلحت نظام، وقتی که ۷ برابر دولت های دیگر به مترو کمک کرده است و می گوید باز هم به مترو بودجه تخصیص بده؟

رسایی: همین که شما می گویید این برخلاف قانون است، این خلاف قانون است. شما مواردی را مطرح می کنید که خود رئیس جمهور هم به این شکل اعتقاد ندارند.

جوانفکر: حالا شما از طرف خودتان حرف بزنید و رئیس جمهور خودشان از طرف خودشان هستند حرف می زنند.

رسایی: بالأخره ما هم به عنوان نماینده با رئیس جمهور جلسه داشتیم، نظر ایشان را شنیدیم.

 

[در این قست برنامه، گزارش ۲۰:۳۰ از آقای مشایی پخش می شود که به نحوی موذیانه آقای مشایی را از اتهامات تبرئه کرد که به گمانم همگی دیده ایم و نیازی به تعریف کردن ندارد. واقعاً باید تأسف خورد به حال ۲۰:۳۰. نه اسمی آورد از مراجع عظام و علمایی که از آقای مشایی انتقاد کرده بودند و نه محتوای انتقادات را مطرح کردند. از این به بعد اگر دلتان برای آقای احمدی نژاد تنگ شد، ۲۰:۳۰ تماشا کنید.]

یامین پور: شما کدامش را قبول دارید، چهره ی جنجالی، یا جنجالی علیه یک چهره؟

رسایی: هر دو. ایشان اتقوا من مواضع التهم را رعایت نمی کند. توجه کنند که بی خود هزینه درست نشود. من همه ی منتقدین آقای مشایی را در یک دسته نمی دانم. صدای انتقادی که از برخی علمای برجسته و شناخته شده و سیاسیون دلسوز با صدایی که از برخی سایت ها خارج می شود را یکی نمی دانم.

ادبیات این دو یکی نیست؛ آدم وقتی ادبیات خود آقای احمدی نژاد را گوش می دهد، می بیند که مشکلی نیست. [یعنی واقعاً می شود اگر یک آدم! یک آدم! یک آدم واقعی! صحبت های آقای احمدی نژاد را گوش دهد و مشکلی پیدا نکند؟! برای مثال اصلاً جسارتاً شما چیه کی هستین؟ کی چی هستین؟ که این طوری می فرمایید هیچ مشکلی پیدا نمی شود در صبحت های ایشان؟!] مثلاً در بحث حجاب که پیش آمده بود، می دیدیم که بعضی از همین سایت ها، خودشان مروج بدحجابی بودند ولی حالا می آیند از دولت انتقاد می کنند.

آقای مشایی اگر می خواهد از این نوع حرف ها بگوید، بروند در محیط های علمی و دانشگاه ها سخن بگویند.

به نظر من درست نیست که ما قصاص قبل از جنایت کنیم. ولی هر چه که به ضرر نظام باشد، فتنه است.

هر موقع رسانه های بیگاه از شما تعریف کردند، شما به خودتان شک کنید. این را قبول دارید یا نه؟

جوانفکر: این که این حرف را آنان منعکس کرده اند، ملاک نیست که این حرف حق است یا باطل. 

این چه معنی دارد که عده ای در مجلس بیایند و دولت را با آن ادبیات خطاب کند (اشاره به اظهارات آقای مطهری و توکلی در مورد استبداد زدگی آقای احمدی نژاد)؟! بعضی از مسئولان چه حقی دارند که بیایند و به رئیس جمهور توهین کنند؟ این بحث هایی که ما داریم می کنیم در کم تر از جامعه ای دیگر زده می شود! ما باید تضارب ارا داشته باشیم! از این که آقای مشایی حرفی بزند چرا می ترسیم! نباید بگوییم تو ساکت شو! تو رئیس جمهور را صحر کردی! تو سواد نداری! تو رفتی پشت درخت ها این طوری این طوری (!!!) کردی!

یامین پور: مردم هم شما بهتر می بینید که چهار تا از این دعواهای دیگر را ببینند، می گویند که بابا ولشان کن این ها همگی سر و ته یک کرباسند. بحث این است که چرا همیشه بعضی طوری حرف می زنند که تأویل پذیر است؟

جوانفکر: بعضی ها انتقادی دارند. که گفته که علما مخالفند با این نظرات آقای مشایی. حالا بله بعضی نقد دارند؛ ولی این ها را (نظرات علما و مراجع) را نچسبانیم به جامعه ی متدینین.

رسایی: مردم دوست دارند یک پیراهن سفیدی که دارند، یک لکه هم روی آن نیفتد. من اشکال می بینیم ولی انحرافی نمی بینم. نقطه ی تشخیص هم علما هستند.

این جا آقای جوانفکر حرف آقای رسایی را قطع کرد و گفت: البته نظر مقام معظم رهبری مهم است.

آقای رسایی هم گفت: بله و همین ایشان هم گفتند که اتقوا من مواضع التهم.

جوانفکر: ما آمدیم همایشی با شکوه برگزار کردیم و نشان دادیم که ایرانیان خارج از کشور قهر نیستند. حرف های آقای مشایی هم درست است. ایشان حرف هایش ایرادی ندارد.

محبوبیتی که آقای احمدی نژاد در میان جهانیان دارد. وقتی رئیس جمهور محبوب ترین چهره است در میان جهان اسلام، ما باید بیاییم و این راهی را که این دولت می رود نهادینه کنیم و به برای همه الگو قرار دهیم.

رسایی: من یک انتقادی از صدا و سیما و این برنامه دارم. ...

همین فردا تیتر روزنامه ها را یک نگاهی بیندازید. بعضی از روزنامه ها، البته این روزنامه هایی که از فتنه دفاع کردند، که از نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران حمایت می کردند و اصلاً اعتقادی به مکتب اسلام ندارند، همین فردا چقدر تیتر راجع به این برنامه خواهند زد. به نظر من این برنامه را به طور منظم پخش کنید. اگر نمی توانید ماهی یک بار پخش کنید بهتر است تا این که خود این برنامه هم بشود جنجال که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۶ساعت 22:2  توسط احسان رستگار   |