طعمی نو با دومینو،بدعتی نو با دومینو/*تکمیلی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
داستان از اردیبهشت ماه و به صورت مشهود از نمایشگاه کتاب آغاز شد. هوا به شدت گرم بود و از سراپای ملت عرق می ریخت و یا مردم با کوله بار سنگین کتاب داشتند از سالن ها و شبستان خارج می شدند و یا قصد داشتند که سفر کتاب خری را آغاز کنند. کسی نبود که به نمایشگاه بیاید و بستنی، آب میوه یا آب معدنی نخرد. رفتیم بستنی بخریم. بستنی میهن بود. همان بستنی شکلاتی میهنی که برایمان لذیذ بود. بستنی داشت تمام می شد که در کمال تعجب متوجه شدیم که میهن خریدیم، ولی الآن میهن نمی خوریم! طبق معمول شعور و اعتماد ما به سخره گرفته شده بود و به جای میهن یه محصول دیگر با بسته بندی و آرم دقیقاً مشابه خریده بودیم. این که در دلمان لعنت فرستادیم بر ناظرین بی مسئولیت و صاحبان شرکت دومینو یک طرف، شبهه دار بودن حلیت چنین طریقی برای کسب مال و تجارت هم در نوع خود بسیار آزاد دهنده بود.
نکاتی که از این اتفاق به ظاهر کوچک، برداشت مشتی نمونه ی خروار را در ذهنم زنده کرد به شرح زیر است. مشتی نمونه ی خروار از وضعیت نا بسامان و بی نظارت بر حفظ هویت شرکت ها که با آرم (لوگو) و بسته بندی آن ها گره خورده است. این اتفاق چهار عامل دارد که در زیر در موردشان توضیح داده شده است؛ اول مردم، دوم نهادهای نظارتی، سوم شرکت میهن و آخر شرکت دومینو:
1- به ما هیچ ربطی ندارد که آقایان ابوالفضل پایداری و فرامرز پایداری با هم به مشکل برخورده اند و برادر بزرگ تر که آقا ابوالفضل باشد تصمیم گرفته شرکتی با نام دومینو تأسیس کند. دعواهای خانوادگی کارخانه داران به مردم هیچ ارتباطی ندارد؛ آن چه به ما مربوط می شود، این است که شرکتی حق ندارد با جعل آرم، بسته بندی یا حتی تبلیغ شرکتی، از نشان و اعتبار آن سوء استفاده کند تا بلکه سریع تر پول به جیب بزند و ره 30 ساله ی شرکت میهن را بتواند یک ساله برود. این بدعتی است که صدمه اش در تمامی عرصه ها و در تمامی زمینه ها و کالاها متوجه کشور، نظام اقتصادی و نیز فرهنگ جامعه می شود.
تصویر سایت نیمه تعطیل لبنیات دومینو:
2- مایه ی تأسف است که شرکتی روزانه بیش از 2 میلیون بستنی و بیش از یک میلیون واحد پاکت شیر تولید کند، با آرم جعلی یا دزدی یک شرکت دیگر، با بسته بندی جعلی یا دزدی یک شرکت دیگر و خلاصه با همه چیز یک شرکت دیگر، اما نهادهای نظارتی، سازمان تعزیرات، قوه ی قضائیه یا هر نهاد مربوط دیگری، هیچ مزاحمتی برای آنان ایجاد نکنند.
3- مردم ما هم باید به حالشان گریست که این گونه بی اهمیت انگار نه انگار که دارند با یاد میهن و با اعتبار 30 ساله ی میهن، پول به جیب دیگران می ریزند و اصلاً انگار نه انگار که ممکن است فردا همین بلا سر خودشان بیاید یا اصلاً فارغ از همذات پنداری، این را هم در نظر نمی گیرند که چه دلیلی دارد وقتی دومینو کیفیت منحصر به فردی ندارد و عملاً با ترفندی که در تمام دنیا جرم تلقی می شود و باعث لغو مجوز آن شرکت می شود، بازار را تسخیر می خواهد بازار را تسخیر کند.
4- دغل کاری یک شرکت تا این حد که حتی ماشین های حمل و نقل و باربری محصولاتش عین شرکت دیگری باشد، مایه ی تأسف است و اصلاً معلوم نیست که چرا این اقدام این قدر آرام و راحت صورت می گیرد و بدبختانه مردم اصلاً برایشان مهم نیست که «میهن، میهن، دوست تو و من»، شده «طعمی نو با دومینو». اصلاً بحث میهن و دومینو نیست. مسأله خیلی کلانتر از این ابعاد است. اگر درست بنگریم، می فهمیم که میهن یک نماد است، میهن یک نمونه است، میهن یک مثال است، داستان میهن و دومینو مشتی است از خروارها تخلف و چشم پوشی بر تخلفی که در کشور صورت می گیرد و سکوت و بی تفاوتی ای که مردم ما نسبت به این مسائل از خود نشان می دهند.
این هم تصویر ماشین بار دومینو در نمایشگاه کتاب! گویا همه با این شرکت مساعدت صمیمانه ای دارند؛ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تعزیرات گرفته تا صدا و سیما.
در تصویر زیر هم تصویر ماشین پخش بار میهن است. حتی ماشین های حمل بار هم به سختی قابل تشخیص اند!
5- فقط کم مانده تبلیغ درست کنند و گاو قدیمی و دوست داشتنی میهن در تصویر ظاهر شود و این بار بگوید: "مامان جون دومینوش (همان «بستنیش» سابق) خوشمزه تره!" یا بعد از آن همه فریاد بزنند "دومینو دومینو! دوست تو من، دومینو دومینو، دوست تو و من! دومینو!". البته اگر این اتفاق می افتاد هم شک نکنید آب از آب تکان نمی خورد. این مسائل که مهم نیست! فقط مهم نتیجه ی اجلاس مختلف است، مهم فقط نتیجه ی دادگاه های اختلاس است که چه کسی گفت م. ر. مقصر است و چه کسی اسم سرکرده ی گروهگ انحرافی یا همان جریان انحرافی را به میان آورد.
6- مردم ما چقدر وفادارند! در همه ی زمینه ها! چقدر وفادارند به دینمان و دستورات اسلام، چقدر وفادارند به رعایت اخلاق اسلامی، چقدر وفادارند به همسرشان، چقدر وفادارند به دوستانشان، چقدر وفادارند به یکدیگر، چقدر وفادارند به عهدمان، چقدر وفادارند به خودمان، چقدر وفادارند به گاو میهن که آن قدر قشنگ ما ما می کرد و چقدر وفادارند به پیشرفت مملکتمان. این قدر که گفتم چقدر وفادارند و باز هم اعصاب همه خرد شد از تکرار این عبارت، باز هم این گوش اگر گوش و ناله اگر ناله ی ماست، آن چه البته به جای نرسد فریاد است.
7- صدا و سیما هم انگار نه انگار که اولین تبلیغ بستنی ای که از آن کسب درآمد کرده، تبلیغات بستنی میهن بوده است. حال آمده و برای شرکتی تبلیغ می کند که شباهت آرم آن برای هر بچه ای هم مشخص است. عملاً صدا و سیما با این عملش هم بی تفاوتی اش به چگونگی کسب درآمد را نشان می دهد، هم بی تفاوتی به فرهنگ سازی غلطش را، هم رسماً می گوید که فقط برایش پول مهم است و نه فرهنگ سازی. این تبلیغ که کم تر از یک ماه است از تلویزیون پخش می شود، یک تو دهنی است برای تمامی مدافعان تولیدات داخلی و عملی است دقیقاً ضد فرمایش رهبری بنا بر حمایت از تولیدات داخلی و سرمایه های ملی. قطعاً دومینو در این قالب یک دزد ملی و میهن یک تولید کننده ی قربانی شده ی ملی است.
8- این که صاحب این شرکت که برادر بزرگ تر صاحب شرکت میهن است، به خودش زحمت نداده که حتیاندکی در آرم (لوگو) دومینو تغییری ایجاد کند و خلاقیتی به خرج دهد، قطعاً ربطی به تنبلی صاحب شرکت یا این که حوصله نداشته سفارش طراحی آرمی جدید را بدهد یا پولش را نداشته، ندارد. دو عامل می تواند در این عمل زننده دخیل باشد: اولی استفاده از خطای تصویری و تشابه آرم میهن و دومینو برای افزایش فروش دومینوست و دیگر عامل، نشان دادن قدرت خود و قلدری کردن برای طرد میهن از بازار است و این که بنده می توانم محصول خودم را با ذهن محصولی خوش نام و قدیمی به خود مردم دهم و پس از مدتی که مردم فهمیدند هم بی خیال این محصول را می خرند و می خورند و ما هم زورمان را به همه نشان می دهیم.
9- پیش از دومینو هم برخی محصولات و شرکت ها این عمل زشت را انجام داده بودند، ولی هیچ گاه صدا و سیما از آن محصولات حمایت نکرده بود و اتفاقاً شاهد گزارش هایی علیه آن محصولات تقلبی بودیم. اما این که چرا و چگونه این بار صدا و سیما برای دومینو تبلیغ می کند، جای سؤال و تعجب فراوان دارد!
10- در آخر هم باید از خود شرکت میهن پرسید که شما که بیانیه صادر می کنید و در سایت ها به عنوان تبلیغ هزینه می کنید تا اعلام کنید که یک شرکت (دومینو) دارد از نام و آرم و بسته بندی شما سوء استفاده می کند، چرا یک قربانی خود خواسته اید؟ زورتان نمی رسید شکایت کنید و در آن شرکت را تخته یا این که این صدور بیانیه ها سیاه بازی است و عوام فریبی جهت خالی نبودن عریضه؟! به هر حیث باید در نظر داشت که شرکت میهن هم در این بدعت گذاری عظیم سهیم است. برادران دعوا کنند، ابلهان باور کنند!
11- این یادداشت اصلاً دفاع از شرکت میهن نیست، بلکه دفاع از حفظ منافع مردم و تولید کنندگان داخلی و سرمایه ی ملی است. وگرنه شرکت میهن هم به نوبه ی خود اعمال خلافی انجام داده که کم سابقه و بلکه بی سابقه بوده است. مانند چند نمونه تبلیغ در شهر دوبی با تصاویری ناهنجار و دون شأن یک شرکت اسلامی.
12- در کشورهای دیگر که قانون حق کپی (Copy Right) رعایت می شود، اصلاً قابل تصور و ممکن نیست که شرکتی آرم (لوگو) یا بسته بندی شرکتی دیگر را خواه معروف یا غیر معروف، استفاده کند یا مشابه آن را روی جلد محصولاتش درج کند و بتواند به فعالیتش ادامه دهد. نه تنها آن شرکت تعطیل خواهد شد، بلکه غرامتی سنگین که در شرایطی با دستگیری و حکم زندان نیز همراه است رو به رو خواهند شد. قانون حق کپی که مشمول آرم نیز می شود، یکی از اسلامی ترین و انسانی ترین قوانین موجود در جهان است که البته در کشور اسلامی ما اجرا نمی شود. به قول مرحوم سیبد جمال الدّین اسد آبادی: «در غرب رفتم، اسلام دیدم و مسلمان ندیدم، به شرق برگشتم، مسلمان دیدم و اسلام نیافتم!».
متن بیانیه شرکت میهن در مورد دومینو:
در انتها برای کاهش تلخی این ماجرا، تصاویر تبلیغ بستنی میهن که با خاطرات شیرین دوران کودکی گره خورده است را درج می کنم؛ همان تبلیغ معروف «مامان جون بستنیش خوشمزه تره». برای مشاهده ی تبلیغ قدیمی میهن می توانید این را کلیک فرمایید.
تصاویر از تبلیغی قدیمی بستنی میهن:
تصاویری از تبلیغ دومینو که چند هفته ای است در تلویزیون هم پخش می شود:
این هم تصاویر از تبلیغ دیگری است که در تلویزیون پخش نشده:
این هم حس و حال احتمالی برخی از مردم هنگام نوش جان کردن دومینو، با خیالی راحت و فراغ بال از کمک به تولید محصولات غیر اصیل و بی توجه به رونق دغل کاری در کشور با خرید یک عدد بستنی؛ به همین سادگی، به همین خوشمزگی!
برچسبها: بستنی میهن, بستنی دومینو, برادران پایداری, ابوالفضل پایداری