منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

نخبه ای که حقیقتاً دلسوز نظام است

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

عجب شبی بود! جای همگی خالی، کلی صفا کردیم. داشتم شبکه ی ۳ را نگاه می کردم تا ببینم در برنامه ی «رو به فردا» آن شب چه خبر است. برنامه شروع شد. تا مجری نام آقای علی مطهری را آورد، آن چنان به وجد آمدم که چند وقتی بود تجربه نکرده بودم. دو وحید علی را دوره کرده بودند و باز هم این علی بود که تنها بود ولی چه جانانه حرف حق را زد و بر موضعش ایستادگی کرد. نخبه ای که رهبری می فرمایند یعنی همین؛ یعنی آقای علی مطهری. کسی که عملکرد و سخنانش در جهت جذب حداکثری و دفع حداقلی است. چقدر زیبا و دیدنی بود «رو به فردا» ی پنج شنبه، ۱۷ دی!

جملات آقای مطهری با این که به نظر برخی، مبهم، دوپهلو یا ساده لوحانه بود، اتفاقاً به نظر بنده ایشان بسیار منطقی، معقول و بی طرفانه سخن می گفتند. در این یادداشت بنا دارم به طور مختصر البته نه در رابطه با سخنان ایشان، بلکه در مورد چند موضوع که در آن برنامه هم مستقیم و غیر مستقیم تا حدی به آن اشاره شد، بنویسم.

 اگر در جست و جوی پیشرفت هستیم، باید در جهت عقلانیت حرکت کنیم. برخی آن چنان بی مهابا سخن می گویند که گویی واقعاً بحرانی در کشور به وجود نیامده است! سخنانشان جمع اضداد است؛ از طرفی می گویند بعضی در فکر تحقق انقلاب مخملی برآمده اند و از طرفی می گویند که بحرانی وجود ندارد. پاسخ اینان واضح است. ۲ حالت بیشتر ندارد؛ یا عده ای درصدد انقلاب مخملی بوده اند و یا نبوده اند. اگر انقلاب مخملی قرار بوده تا رخ دهد، پس قطعاً این چنین شرایطی که در آن برخی می خواهند انقلاب مخملی به پا کنند، بحرانی به شمار می آید. اگر هم انقلاب مخملی در کار نبوده پس دیگر این همه دادگاه، زندانی و دستگیری های گسترده بهر چیست؟ پس باز فقط به یک جواب می رسیم که قطعاً وضعیت بحرانی است و برای برون رفت از این فضا، باید چاره ای اندیشید. کلید حل این بحران در دستان نخبگانی هم چون آقای مطهری است. تا ما حاکمیت عقل را نپذیریم، هیچ راه برون رفتی از این اوضاع به کار نمی آید و احدی کاری از پیش نخواهد برد. متأسفانه افراطیون که با تهمت، هتاکی، گوساله و بزغاله خواندن عده ای، به جان این و آن می افتند، یا بعضی دیگر امروز می گویند بیایید به جای ۲۰ روز بعد همین ۵ روز دیگر آقای موسوی و کروبی را اعدام کنیم و فردا می گویند به ما جفا شده و استعفانامه می نویسند. اینان فقط و فقط در حال بنزین ریختن روی آتشند.

به انصاف نیاز داریم. باید پذیرفت که دو طرف مقصرند و باید اعتراف و عذرخواهی کنند. البته هر کدام به نوبه ی خود و نه به اندازه ی مساوی. باید عده ای حَکَم شوند تا این بحران هم به خیر بگذرد؛ وگرنه با شرایط موجود، دیگر نظام ما احتیاجی به دشمن ندارد و این طور که خود تیشه به ریشه ی آن می زنیم، خدا آخر و عاقبتش را به خیر کند. به نخبگانی نیاز است، با بینشی عمیق، صحیح و دوری از هوا و هوس. دلسوزانی که اشخاص و احزاب حامی خود را به مصلحت نظام و منفعت ملی ترجیح نمی دهند. این چنین کسانی می توانند با تحلیل درست اتفاقات و وقایع اخیر، به ارائه ی راه حل بپردازند و کشور را در خروج از این بحران یاری کنند. اگر از همین حالا که چه بسا دیر هم شده باشد، نیاندیشیم و حقایق را نپذیریم، در آینده زمانه با جبری قهر آمیز ما را وادار خواهد کرد که تاوان سختی بپردازیم و آن گاه است که دیگر که هیچ راهی کارساز نمی افتند و همگی در منجلاب اسیر خواهیم شد.

ان شاء الله در آینده ای نزدیک در رابطه با این موضوعات و شاید هم حتی مخصوص آن مناظره، یادداشتی بنویسم؛ شاید هم هر دو!

خدایا چنان کن سر انجام کار               تو خشنود باشی و ما رستگار

 

لطفاً شرکت در نظر سنجی ها فراموش نشود؛ سمت چپ 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۸۸/۱۰/۲۰ساعت 1:21  توسط احسان رستگار   | 

مظلوم نمایی موسی!

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یادداشت زیر، متن استعفانامه ی آقای حسینیان است توأم با پاسخ بنده. رنگ مشکی، جملات ایشان و رنگ قرمز، پاسخ بنده است.

در ابتدا، لازم به ذکر است یادآور شوم که این یادداشت، با ادبیات و نحوه ی برخورد شخص بنده با موضوعات سیاسی، سنخیتی ندارد. انعکاسی است از نحوه ی برخورد و بیانات شخص آقای روح الله حسینیان که عمری است به همین ترتیب می تازند و کسی نیست که جلودارشان شود. به عبارت دیگر این پاسخی است که ادبیات خود آقای حسینیان به دنبال داشته است. یعنی هدف بنده این است که مخاطب لمس کند که ادبیات آقای حسینیان در مقابل خود ایشان، چگونه می تواند کارساز باشد.

پس نه من این گونه سخن می گویم و نه تمایلی دارم که به این ترتیب بنویسم؛ زمانه مرا بر آن داشت که به ایشان فهمانده شود که سخن پراکنی شان چقدر می تواند آزار دهنده باشد.  

این جهان کوه است و فعل ما ندا                    باز می آید نداها را صدا

متن كامل نامه وي به شرح زير است:

با عرض سلام؛ [سلام کاکلی!] چنانچه بيشتر دوستان مطلع هستند، اينجانب نزديك به دوازده سال است كم و بيش در حال مبارزه با جريان انحرافي به اصطلاح‌ اصلاح‌طلبان هستيم. [هرچه بگندد نمکش می زنند، وای به روزی که بگندد نمک! البته انصافاً در جریان قتل های زنجیره ای، شما و دوستانتان (امثال آقای مرتضوی) سنگ تمام گذاشتید و رسالتتان را ادا کردید] خداوند خود مي‌داند [الله اعلم] كه چه ظلم ها [به شما؟]، فشارها [از کجا؟! به کجا؟!]، تهمت‌ها [زدید؟]، توهين‌ها [کردید؟] و  ...

ما بقی در ادامه ی مطلب >>>

لطفاً شرکت در نظر سنجی ها فراموش نشود؛ سمت چپ


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۸۸/۱۰/۱۸ساعت 2:25  توسط احسان رستگار   | 

فراخوان رسمی ۱۰ پرسش از آقای علی مطهّری

 

اتمام فراخوان

در انتظار پاسخ های آقای علی مطهری باشید

 

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۸۸/۱۰/۱۷ساعت 4:41  توسط احسان رستگار