بسم الله الرّحمن الرّحیم

این یادداشت نیز هم چون یادداشت قبلی، کاملاً طنز بوده و واقعیت ندارد. تمامی عواقب احتمالی این یادداشت نیز باز می گردد به شخص آقای احمدی نژاد و « به ما چه! می خواست این جوری حرف نزنه دیگه! یعنی چی اصلاً! من چه می دونم! ولم کنین! ای بابااااا!!! باهااااااااا!!! »
با فرا رسیدن موعد مقرر برای شروع اجرای لایحه ی هدفمند کردن یارانه ها، رئیس جمهور کشورمان، آقای محمود احمدی نژاد، با هدف تنویر افکار عمومی، از نیویورک نامه ای سرگشاده با همین مضمون ارسال کردند. محتویات این نامه به شرح ذیل است:
باسمه تعالی
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر انصاره واعوانه و المسشهدین بین یدیه
درود من، محمود جسور بر شما ملت غیور
پیروی دروغ پراکنی هایی که در داخل کشور برای سیاه نمایی و جهت تخریب چهره ی مردمی، محبوب، نخبه مانند، مردم سالار، اسلام شناس، اصول گرا و قانون مدار رئیس جمهور شده است، چاره ای ندیدم تا با این نامه، نوری از جانب خود به فضای داخل ایران بفرستم تا همه ی افکار عمومی تنویر شود. هرچند ما می دانیم که همه ی این ها از آقای ه. ر. آب می خورد، ولی نمی گوییم از کجا آب می خورد تا باز نگویند « اومد، به هم ریخت، گفت، برد، خورد، مرد، تفرقه انداخت، به هم انداخت و از همین حرفایی که می گنت ».
می خوام یه کم رک صحبت کنم. هم چین خودمونی! اشکالی که نداره؟! البته روی صحبت من با ملت غیور نیست، با عده ای قلیل در حدود ۱۰۰ نفره که نهایتاً ممکنه به چند میلیون برسنت.
باید عرض کنم که؛ ای کسایی که می خواین منی که این قده خوش ناممو بد نام کنیت! به ما چه که به شما چه؟! اصلاً شما چیه کی هستیت؟! کیه کی هستیت؟
اصلاً به من چه که مجلس در رأس اموره! اگه در رأس اموره و اگه راس می گه، عرضه داره خودش هدفمند کردن یارانه ها رو اجرا کنه! اصلاً به من چه که به تو چه!
ما آمریکاییم! دستتون بهمون نمی رسه! حالا حالاها هیچ کس هیچ غلطی نمی تونه بکنه. الآن ما درگیر مصاحبه و نشست های خبری هستیم. هدفمند کردن یارانه ها فعلاً تو جامیزه (کشوی میز)! الآن پرونده های جهانی روی میزه. منم رو صندلی نشستم. شما کجاییت؟! زور بزنیت پشت دریت! اونم در دست شویی! خب! حالا... بگیت بِِِبینم... شما... چیه کی هستی...ت؟!
بریت بابا جمع کنیت بساطتونو! الآن کار دارم بایت برم.
ایام ذلت مستدام! خاک بر سر خودتونو صدام!
زت زیات!
محموت احمدی نژات!
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۷/۰۱ساعت 22:38  توسط احسان رستگار
|
بسم الله الرّحمن الرّحیم





نامه ی که از قول آقای مشایی در این یادداشت آمده است خیالی و این یادداشت، یادداشتی طنز می باشد. به هر حال تمامی مسئولیت های این نامه، با شخص آقای مشایی است و به ما هیچ ربطی ندارد!
با فرا رسیدن اول مهر، همه در انتظار چگونگی اجرای لایحه ی هدفمند کردن یارانه ها هستند. اما در شهریور ماه، اخبار ضد و نقیضی از زمان اجرای این لایحه به گوش می رسید. مسئولین دولتی، اظهار نظرهایی مکمل یکدیگر و نمایندگان مجلس، اظهار نظرهایی متناقض با دولت را عنوان می کردند. قسمتی از این اظهار نظرها، به شرح زیر است:
پس از آن که وزیر امور اقتصادی و دارایی، آقای سید شمس الدین حسینی در مورد رقم قابل پرداخت یارانه ها به خبرنگاران گفت: " می دانم اما نمی گویم "، وزیر بازرگانی، آقای مهدی غضنفری هم اظهار داشت: " می دانیم اما بهتر است نگوییم ". آقای محمد حسین فرهنگی، عضو هیئت رئیسه ی مجلس شورای اسلامی خبر داد: " اجرای قانون هدفمند كردن يارانهها، يک ماه به تاخير افتاد ". آقای میر تاج الدینی هم اعلام کرد: قانون هدفمندى یارانهها در مهرماه بدون تأخیر اجرا مى شود ". پیروی اظهار نظرهای فوق، آقای اسفندیار رحیم مشایی، نظریه پرداز و دیده بان دولت دهم، با نامه ای از آن سوی آب ها، سعی کرد تا در این اظهار نظرها سهیم شود و مردم را از نظر خود محروم نکند.
وی که ابتدا فرا رسیدن سال جدید تحصیلی را به دانش آموزان تبریک گفت، چیزهای دیگری هم گفت، که همه ی این چیزها در ذیل آمده است:
نامه ی اسفندیار به مردم ایران زمین
به نام اهورامزدا، دادار پاکی ها
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه
درود می فرستم بر شما ایرانیان نیک سیرت و با بصیرت!
الآن که این نامه را می نگارم، در کنار برج ایفل و در برج پیزا، آثار به جا مانده از برج های دوقلو را می نگرم و نسیم نیل، صورتم را نوازش می کند. افسوس که اینان نمی دانند طی الارض یعنی چه و خضر نبی یعنی که! صد آه و هزار فغان! یکی از اعضای هیئت همراهی در آمریکا، همین الآن نامه را از دست من چنگ زد و پس از خواندن دو خط اخیر، شروع کرد به تمسخر و استهزاء من. هیئت همراهی به من می خندند. ولی دکتر نمی خندد و نیز گوش همه شان را پیچاند. دکتر همیشه با نگاهی عمیق، مرا جدی می گیرد. خدای جدیت بگیرد که مرا جدی می گیری دکتر! تو همواره مأمن مستضعفینی؛ چه مستضعفین مالی، چه روحی و چه فکری. به همراه محمود (روحی فداه) در آمریکا به سر می بریم و مردم آمريكا را از برترين ملت های دنيا می دانيم. " این ها هیچ کدام به هم ربطی ندارد و رابط این سخنان مشوش من که دلیل آن هم عشق است، محبت به ایرانیان عزیز است. دکتر دارد مرا نگاه می کند و لبخندی عمیق بر لبانش نقش بسته است. می گوید: " اسفندیار! " می گویم: " جان اسفندیار! " می گوید: " این را هم از طرف من بنویس؛ شما فرزندان کوروش و آرش و سیاوش و مهوش و پریوش و آذروش هستیتتت. خون شما، خون کوروش است و دل شیر داریت! پوست شما سفید است و موی شما سیاه است. خون شما هم قرمز است. "
و اما درباره ی لایحه ی هدفمند کردن یارانه ها؛ پس از اظهار نظرهای دیگران، بر آن شدم تا من هم نظرم را اعلام کنم. حرف زدن برای من، از اوجب واجبات است. چطور آقای خزعلی حرف بزند، آقای مصباح حرف بزند، بعد من حرف نزنم؟! و به همین منظور عرض می کنم: اگر آقای حسینی می داند و نمی گوید، آقای غضنفری می داند ولی بهتر است نگوید، بنده عرض می کنم که " نمی دانم ولی باید بگویم. " محمود (روحی فداه) می گوید از طرف من این را بنویس: " آهای! کسایی که از این اظهار نظر آقای مشایی می سوزیت! آبو بریزیت اون جایی که می سوزه! چرا اون ورتر می ریزیت؟! این قده بسوزیت، تا سوز دونتون (!) تموم بشه! [و قاه قاه می خندد] ".
شاد و سربلند باشید! از دور دستان همگی تان را می بوسم! ما همگی خواهر و برادریم پس محرم هستیم.
دست علی یارتان، شاخ های ذوالقرنین به ... (!) همراهتان 
اسفندیار رحیم مشایی، همه کاره ی قوه ی ریاست جمهوری (!) و نهاد مجریه (!)، عشق محبوب ملت ==» عشق ملت
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۷/۰۱ساعت 5:46  توسط احسان رستگار
|