منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

مناسبات، جنبش های دانشجویی و روانشناسی رفتاری

                                           

                                                  بسم الله الرّحمن الرّحیم

باور چنین روزهایی، هرچند دشوار ولی لازم است. هیچ گاه گمان نمی کردم که به این زودی، روزی فرا رسد که ملت به جان ملت بیفتند! اصلا" چه کسی ملت به حساب می آید؟ چه کسی حق زیستن دارد؟ چه کسی باید باشد؟ کی خودی است؟ کی مزدور است؟ کی منافق است؟ چه کس می گوید که کی چه هست و که تصمیم می گیرد که روی برچسبی که برایمان آماده شده، چه باید نوشت؟

شنیده بودم که فقط « انّ الله بکلّ شیء علیم»، اما مثل این که امروز برخی، خیلی می دانند. هویت، ماهیت و شخصیت افراد را از آشنا بگیر تا غریبه، به سرعت برق (باتوم الکتریکی) شناسایی می کنند. چشم برزخی دارند. حق همانی است که آن ها می گویند. خداوند مدام در گوششان پچ پچ می کند. که گفته وحی دیگر نازل نمی شود؟ که گفته فقط چهارده معصوم (علیهم السلام) مصون از خطا و گناه بوده اند؟ گویا هنوز به عده ای وحی نازل می شود. اینان همان هایی هستند که خداوند، حق را نقد کرده و در جیبشان گذاشته است. هر چه کنند هیچ مگوی، اگرچه نیک و بد کنند! اینان کسانی اند که می گویند اگر ما همت و باکری بودیم، گردن مخالفان را می شکستیم [یکی از بسیجی نماهای اعضای بسیج دانشجویی، در مراسم «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» این جمله را گفت و بسیجیان حاضر در جلسه هم تکبیر فرستادند و کف زدند و تشویق کردند]. اینان کسانی اند که می گویند اگر ما بسیجی واقعی بودیم، حق آنان (مخالفانمان) را کف دستشان می گذاشتیم. تقبّل الله! برای موافقانتان کف می زنید و حق مخالفانتان را کف دستشان می گذارید؟ البته اگر نگذاشته باشید! چون اصولا" کار دیگری به نظر نمی رسد که می شد کرد و انجام نشد! اصلا" سوء تفاهم پیش نیاید، به هیچ وجه بحث حق و باطل نیست؛ بحث خوشایند من و خوشایند تو، دلم می خواهد و دلت می خواهد، دوست دارم و دوست داری، خوشم می آید و خوشت می آید ، عشقم می کشد و عشقت می کشد است. مسئله ی هوای نفس است، که عده ای ایمانشان به جای آن که از دل و عقلشان سرچشمه بگیرد، فقط از دلشان نشأت می گیرد. پیرو هواهای نفسانی خویش اند. می خواهند خود و دوستانشان را راضی کنند نه خدا را! کسانی که این چنین فکر می کنند، مرا به یاد جرج بوش پسر می اندازند. همان دکترین بوش که می گفت: «هر که با ما نیست، ضد ماست.» حال هم عده ای می گویند: «هر که با ما نیست، ضد نطام است.» مگر تو نظامی که هرکه با تو نباشد، ضد نظام شود؟ مگر نظام ارث پدری توست؟ اگر هست، پس ارث پدری همه است؛ چون تقریبا" پدران همه، هر کدام به نوبه ی خود، در حد و اندازه و بضاعت خود، این انقلاب را به ثمر رساندند. عده ای به راستی خود را مبدأ عالم می دانند. گمان می کنند هر که از آن ها دور شود، از حق دور می شود. فکر می کنند مرکز ثقل جهانند و اگر نباشند، جهان مانند کسی که سکته کرده است، تعادلش به هم خرده و یک وری می شود. فکر می کنند اگر نباشند یا چنین و چنان نکنند یا طور دیگری عمل کنند، اسلام پایمال می شود و نظام نابود! 

بسیجی واقعی آن کسی است که ملت را در جهت پیشرفت و تعالی کشور، «بسیج» می کند و متحد. متأسفانه عده ای اعتقاد دارند که هرگاه مردم همه با هم مهربان باشند و اصطکاک نداشته باشند، یا اسلام در حال نابودی است یا همه منافق، خوارج و ضد نظام شده اند.  

هیچ گاه لذت کتک زدن مظلوم (یا حتی کسی که گمان می کنی خاطی است) را درک نکردم. هیچ گاه طعم خوش مشت و لگد پراندن به ملت را نفهمیدم. هنوز نمی دانم چه طور می توان دختری را چند نفری به باد کتک گرفت و باز هم سرفرازانه قدم برداشت. هنوز نمی دانم به چه نحوی می توان به این مرحله رسید، که بفهمی به جز خودت و اطرافیانت، دیگران غیر خودی اند و ما بقی ضد نظام اند. الله اکبر! چه همه ضد نظام! اگر در عرض سی سال، این تعداد ضد نظام سر درآوردند، ان شاء الله خدا به خیر بگذاراند. راستی! اگر این چنین است و واقعا" این تعداد ضد نظام وجود دارند، سؤالی پیش می آید؛ فرزندان دوران ستم شاهی، انقلاب اسلامی را پدید آوردند، پس حال چرا عده ی کثیری از فرزندان انقلاب اسلامی، به عناوین مختلف، ضد نظام شده اند؟  

هر کس با چیزی ارضاء می شود؛ یکی با فحش شنیدن، یکی هم با تشویق شدن [انصافا" کسی که با تشویق خوشحال و ارضاء می شود، طبیعی تر و نزدیک تر به خصلت انسانی است! البته قطعا" این که چه کسی به شما فحش بدهد و تشویقتان کند هم خیلی مهم است. شاید فحش شخصی، برای انسان تشویق به حساب بیاید؛ ولی بدبختی زمانی است که عالم و آدم، ناسزا نثارتان کنند. این جاست که باید به یک روانشناس و پس از رفع ناهنجاری روانی، به یک اسلام شناس و روحانی برای اصلاح جنبه های معنوی و روحانی تان مراجعه کنید]. 

فعلا" شاید تفسیر و بررسی مقداری از ژرفای وقایع و مسائل در همین حد کافی باشد. گزارش نوشتاری و تصویری «برخی از گوشه ای از اتفاقات 16 آذر» را اِن شاء الله در هفته ی آینده، به نظرتان خواهم رسانید.

                     خدایا چنان کن سر انجام کار                    تو خشنود باشی و ما رستگار

لطفا" شرکت در نظر سنجی ها فراموش نشود؛ سمت چپ                                            

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۸۸/۰۹/۱۸ساعت 22:12  توسط احسان رستگار   |