منتقد (نه مخالف)، مستقل (نه جناحی)

اطلاع رسانی و نقد مسائل سیاسی و هر آن چه مستقیماً و غیر مستقیم،سیاسی است؛از امروز،از دیروز و از فردا

عادلی که دو برابر رئیس جمهور رأی آورد!

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ساعت ۲۴ پنج شنبه ۲۶ اسفند، مرحله ی دوم نظر سنجی چهره ی ۸۹ در سایت خبری-تحلیلی خبرآنلاین به پایان رسید و صبح جمعه نتایج نهایی در سایت درج شد. در مرحله ی نهایی، بین منتخبین مردم در هر عرصه، رقابتی برگزار شد تا محبوب ترین چهره برگزیده شود. این که چقدر این عمل سنجیده است که شخصی که مثلاً کارگردان یا مربی فوتبال است با دیگری که مثلاً رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام یا رئیس جمهور است مقایسه شود، جای بحث دارد؛ ولی از یک جهت هیچ ایرادی به آن وارد نیست و آن سنجش میزان محبوبیت افراد است.

کسی نپرسد که چرا در این یادداشت، محبوبیت آقای احمدی نژاد با آیت الله هاشمی رفسنجانی مقایسه نشده است. وقتی آراء آیت الله هاشمی، تقریباً ۴ برابر آقای احمدی نژاد شد، بیهوده دیدم که محبوبیت این دو را با یکدیگر مقایسه کنم. به گمانم بهتر بود که دو نفر که از نظر آراء هم تراز بودند را با یکدیگر مقایسه کنیم؛ مانند آقای احمدی نژاد با عادل فردوسی پور.

نتایج بدین شرح بود: ۱- اکبرهاشمی رفسنجانی: 40 درصد. ۲- عادل فردوسی پور: 22 درصد. ۳- محمد باقر قالیباف: 15 درصد. ۴- محمود احمدی نژاد: 11 درصد. ۵- امیرقلعه نوعی: 8 درصد. ۶- محسن هاشمی: 2درصد. ۷- افشین قطبی: 1 درصد.

نکته ای که این نظرسنجی را قابل اعتنا و استناد می کند، ابتدا جامعه ی آماری بسیار گسترده ی آن -که در حدود ۳۰۰ هزار نفر است- و دیگری طیف وسیع سلایق شرکت کننده می باشد؛ از رجانیوزی ها تا سبزها در این انتخابات شرکت کرده اند. از آن جایی که فعال ترین و گسترده ترین هیأت تحریریه در میان سایت ها را خبرآنلاین داراست و از حیث بودجه و مالی کاملاً تأمین است، نمی توان به نظرسنجی های آن بی اعتنایی کرد. دیروز داشتم با یکی از مدیران حزب اللهی فرهنگی سابق صحبت می کردم که اصولاً با کامپیوتر و دنیای مجازی میانه ای ندارد؛ وی هم از ریز نتایج مسابقه خبر داشت. پیامک های طرفداران افراد نامزد شده در نظر سنجی نیز هر کدام در حد وسعشان به دیگران پیامک می زدند تا آن ها نیز به فرد محبوبشان رأی دهند.

 

دلایل این انتخاب مردم و محبوبیت عادل:

الف) دلایل محتوایی:

۱- عادل مردم را در قدرتش سهیم می کند: مردم طرفدار کسانی هستند که می توانند معادله ی قدرتشان را هر لحظه که صلاح بدانند، تغییر دهند؛ با پیامک، با تماشای برنامه، با تحریم برنامه، با رأی مثبت به برنامه، با رأی منفی به برنامه. مردم دوست دارند وقتی از عملکرد مسئول یا شخص مشهوری ناخشنود می شوند، بتوانند آن را در سریع ترین زمان و بهترین صورت ممکن به آن شخص منتقل کنند و او نیز به آن انتقادها ترتیب اثر دهد. در مورد عادل فردوسی پور که همین طور است. اصلاً عملاً بخشی از برنامه ی ۹۰، در اختیار ملت ایران است.

نکته ی دیگر این است که عادل مردم را به بازی می گیرد. یعنی مردم می توانند با ارسال فیلم، تصاویر و یا طرح های گرافیکی، حضورشان را در برنامه اعلام کنند.

۲- عادل اخلاق مدار است: عادل فردوسی پور قطعاً از فرزاد حسنی هم محبوب تر است. نه مانند فرزاد حسنی مجرد است و نه زیر ابرو بر می دارد. فردوسی پور کسی است که حداقل سعی می کند به اخلاق اسلامی پایبند باشد. به مخاطبش احترام بگذارد، دروغ نگوید و صراحت لهجه داشته باشد، حتی اگر برایش هزینه ساز شود. انتقاد می کند حتی اگر مورد هجمه ی تهمت ها و برچسب های سیاسی و اعتقادی گوناگون قرار بگیرد. فردوسی پور هم مانند بسیاری از اهالی رسانه و دست اندرکاران صدا و سیما، به نامزدهای مغلوب در انتخابات رأی داده و اصطلاحاً سبز است؛ ولی نه جزء سبزهایی که نسبت به نظام عقده و کینه دارند و هنجار شکنی کرده و ارزش ها را زیر سؤال می برند. 

۳- عادل شجاع است: این را همگی دیده ایم که عادل گاهی تا چه حد شجاعت به خرج داده که یا تا یک قدمی تعطیلی یا نیمه تعطیلی ۹۰ پیش رفته و از جانب مسئولین از صدا و سیما گرفته تا تربیت بدنی و دولت تحت فشار قرار گرفته است. هر زمان مردم ببینند کسی به دلیل صراحتش دچار مشکل شده است، سعی می کنند تا از وی حمایت کنند. هر کس هم که از کسی حمایت کند، ناخودآگاه آن شخص برایش محبوب می شود. 

۴- عادل صداقت دارد: مردم تا کنون از فردوسی پور اشتباه شنیده اند، خطا دیده اند ولی دروغ نه! حال این که در این زمینه دیگران چه پیشینه ای دارند، بر اهلش روشن است.

۵- عادل منتقد است: مردم عاشق کسانی هستند که وقتی قدرتی به دست می آورند، نه تنها عزت نفسشان را برای حفظ آن صندلی و منصب به حراج نمی گذارند، بلکه از آن فرصت برای نقد ضعف ها و اصلاح عیوب استفاده می کنند. عادل در این قریب به ۱۱ سال، روند انتقادی برنامه اش رشد پیدا کرده و به همین ترتیب، مسئولین بیشتری در گزند انتقادهای وی قرار گرفته اند.

۶- مردم طرفدار مظلومند: از منظر روان شناختی، مردم هرگاه ببینند که شخصی در حال خسارت دیدن است، از او حمایت می کنند؛ نه تنها در ایران، بلکه در تمامی جهان. این یک خصلت فطری محسوب می شود که انسان ها برای جلوگیری از گسترش فساد، از مظلوم حمایت می کنند و در مقابل ظالم می ایستند. کم پیش نیامده که مسئولی فردوسی پور را متهم به سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی کرده و سپس با پاسخ کوبنده ی مخاطبان ۹۰ مواجه شده است.

ب) دلایل فنّی:

از دکور برنامه گرفته، تا کارگردانی و بخش های مختلف نود، کاملاً شاهد نمونه ی شاخص یک برنامه ی حرفه ای و جذاب است. مسابقه ی پیامکی نود با سؤالات جنجالی اش که گاهی نتیجه ی آن، سرنوشت فوتبال کشور را تغییر داده (مانند تعیین مربی) از مصادیق ویژگی های فنی-محتوایی نود است. حامیان مالی بسیار قوی که حاضرند هر برنامه، جوایزی را در اختیار برنامه قرار دهند نیز در ایران بی سابقه بوده است و تنها برای ۹۰ به این حجم اتفاق می افتد.

چه می شود که عادل فردوسی پور از محمود احمدی نژاد جلو می زند؟

عادل هیچ گاه ۲۴ میلیون رأی نیاورده است. بیشترین رأیی که او آورده نهایتاً حدود ۳ میلیون بوده است؛ آن هم از طریق سامانه ارسال پیامک مسابقه ی برنامه ی ۹۰. تا کنون هم در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده تا میزان اقبال عمومی را نسبت به ورودش به دنیای سیاست یا حتی مدیریت ورزشی بسنجد که ان شاء الله هیچ وقت هم چنین نکند. چون باید چهره هایی شاخص همواره باشند و به عبارتی فداکاری کنند و فقط بر سیاست ها و سیاست گذاری ها نظارت کنند و انتقاد. البته اگر ورود به دنیای سیاست را یک فرصت تلقی کنیم، آن شخص باید فداکاری کند. هرچند به نطر بنده این چنین نیست که الزاماً حضور در عرصه ی سیاست فرصت است؛ چون بر اساس اعتقادات ما مسلمانان، مناصب حساس سیاسی و یا در کل هر منصبی، فرصتی است برای خدمت بیشتر به مردم، اجرای بیشتر قانون اساسی (که برگرفته از قوانین الهی است) و احقاق حق مظلومین از ظالمین.

عادل همواره ثابت کرده که حضورش نوید بخش تغییرات عمده ای در مدیریت ورزش و اصلاحات در زمینه های گوناگون فوتبال بوده است. شاید یک هفته در میان، صحنه هایی را می بینیم که در آن سرویس بهداشتی ورزشگاهی اصلاح می شود، صندلی های ورزشگاهی تعمیر می شوند و نحوه ی برخورد و تعاملات انسانی اهالی فوتبال با یکدیگر ارتقاء می یابد.

آن چه باعث می شود عادل رأیی در حدود دو برابر رئیس جمهور بیاورد، استقلال برنامه ی ۹۰ و نپذیرفتن تحمیلات و سفارش های خارج از چارچوب سیاست های انتقادی ۹۰ است. فردوسی پور حتی حاضر است برنامه اش را تعطیل کنند، ولی به او دستور ندهند که چگونه برنامه اش را روی آنتن ببرد و یا از مطرح کردن چه مسائلی بپرهیزد. مردم این مسأله را لمس کرده و به همین دلیل فردوسی پور را از خود می دانند.

چرا عادل از ورزشکاران سیاسی مانند هادی ساعی، علیرضا دبیر و امیر رضا و رسول خادم هم محبوب تر است؟

اولاً عادل هیچ گاه وارد سیاست نشد. اگر هم شد، در حیطه ی حریم خصوصی اش بود؛ تا این حد که به میر حسین موسوی رأی داد و پس از فتنه ی ۸۸، به نحو نامحسوسی نواری سبز رنگ در برنامه اش قرار گرفت (مخصوصاً در قسمت اعلام مسابقه ی پیامک برنامه به صورت زیر نویس).

ثانیاً عادل در حرفه اش، نه خودش را به اصلاح طلبان گره زد و نه به اصول گرایان و بدون دخالت اعتقادات سیاسی اش، سعی کرد تا مستقلانه مسائل ورزش کشور را به نقد و مسئولین را به چالش بکشد.

ثالثاً عادل بسیار بیشتر از دیگر اهالی ورزش با مردم در تماس است. مردم حداقل هفته ای دو بار صدای وی را می شوند؛ در ۹۰ و برای گزارش مسابقه های فوتبال داخلی یا خارجی.

و امّا؛ چرا رئیس جمهور چهارم می شود؟!

این اتفاق یک دنیا حرف دارد. منی که خودم تا کنون سه بار در انتخابات ریاست جمهوری به محمود احمدی نژاد رأی داده ام (که هر سه بار کاش نمی دادم)، این بار و در این نظرسنجی رأیم را تقدیم عادل کردم؛ نه با اکراه بلکه با اشتیاق تمام. هرچه بیشتر پیش می رویم، مریدان و علاقه مندان عادل بیشتر شده و هرچه می گذرد، به تعداد منتقدین به عملکرد رئیس جمهور افزوده می شود.

این نظر سنجی از این حیث قابل توجه است، که اکثر قریب به اتفاق جامعه ی هدفش از میان نخبگان هستند. پس هم از نظر کمیت و نیز کیفیت، تحسین برانگیز است. کسانی که اخبار روز را پیگیری می کنند، این شخصیت ها را بیشتر از دیگر اقشار مردم می شناسند و عادلانه تر می توانند با داشتن اطلاعات کافی، رأیی عادلانه تر دهند. دانشگاهیان، بعضاً اهالی حوزه، علاقه مندان به مسائل ریز و درشت سیاسی و خلاصه آنان که نمی توان به راحتی در گروه عوام گنجاندشان.

خدمتی که فردوسی پور نه تنها به فوتبال کشور، بلکه به سیاست کشور کرد، کاملاً منحصر به فرد و  ماندنی بود. او باب نقد و مسئولیت پذیری مسئولین را گشود و دیگر اجازه نمی داد تا مسئولی حداقل در رابطه با فوتبال اشتباه کند و سپس بگوید "به مردم چه!" زمانی ممکن بود مسئولی اشتباه کند و بگوید "مردم شعورشان نمی رسد، پا در کفش بزرگان نکنند، همینی که هست، می خوای بخوا، نمی خوای نخوا". فردوسی پور فرهنگ انتقاد پذیری را نهادینه کرد. او از خودش، آبرو، جوانی، سرمایه های مالی اش و همه و همه هزینه کرد تا نه تنها کاری را که دوست دارد انجام دهد، بلکه کاری که فی الذاته خدمت محسوب می شود یعنی انتقاد را نهادینه کند. 

آیا اگر بر فرض محال، عادل در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند، از احمدی نژاد جلو می زند؟

این نکته ای است که اگرچه از نظر فنی امکان بروزش صفر است (که باید هم چنین باشد)، ولی از حیث سنجش محبوبیت، باید گفت که اگر بسیاری از مردم کشورمان از جمله اقشاری که از رفاه مالی کم تری برخوردارند، عاشق رئیس جمهور هستند، گمان نکنم بتوان در این قضیه تشکیک کرد که فردوسی پور نه تنها خیل عظیمی از این جمعیت را با خود همراه کرده است، بلکه دیگر اقشار را نیز در پشت خود می بیند. در نظرسنجی آخرین برنامه ی سال ۸۹ برنامه ی ۹۰، همه شاهد بودیم که چگونه ۹۴ درصد به عادل آری گفتند و مهری به نشانه ی تأیید بر عملکرد ۹۰ در سال ۸۹ زدند. دلیل آن هم واضح است؛ کسی می تواند بگوید این که مثلاً برگزاری جشن های 2500 ساله توسط دولت، خیانتی است در جهت زدودن اسلام و بسط مکتب ایرانی و از طرف مقابل، دیگری از این طرح دفاع کند، ولی کسی نمی تواند بگوید که تعمیر ورزشگاه ها و افزایش رتبه ی تیم ملی فوتبال ایران در فیفا و بهبود مدیریت تیم های پایه به نظر من برای فوتبال مضر است!

به همین دلیل عادل فقط در جنبه ی فنی مورد ارزیابی قرار می گیرد و نه معمولاً اعتقادی، در حالی که رئیس جمهور شخصیتی است که اعتقادات یا به اصطلاح انگلیسی ایدئولوژی و نیز تخصصش مستقیماً در نحوه ی اداره ی کشور تأثیر می گذارد. پس همین جاست که اختلاف نظرها شروع می شود.

مردم چرا ۹۰ را تماشا می کنند؟

بسیاری هستند که نه فوتبال بازی می کنند و نه فوتبال می بینند؛ ولی طرفدار پر و پا قرص برنامه ی عادل هستند.

آن چه مردم موجب می شود از اصول گرا تا اصلاح طلب، از بسیجی تا ضد نظام، همه و همه این برنامه را به نظاره بنشینند، این است که ۹۰ نماد انتقاد در ایران است. ۹۰ نماد بیان مشکلات و درخواست رفع آن از مسئولین است و نیز بلا تشبیه، مردم به ۹۰ به چشم باب الحوائج می نگرند. به همین دلیل است که هرگاه می خواهند برنامه ای با رویکرد انتقادی و جذاب بسازند، می گویند «۹۰ سیاسی»، «۹۰ سینمایی» و دیگر انواع و اقسام ۹۰. به این معنی که اگر در دیگر عرصه ها نمی توانند هر آن چه در دل دارند بیان نمایند، ولی حداقل در زمینه ی فوتبال می توانند هر آن چه می بینند و می خواهند را نقد کنند. به همین دلیل است که گاهی برخی نقدها به مسائل سیاسی کشیده می شود تا بدان جا که مثلاً در تاریخ ۲۲ آذر ۸۹، هنگام بحث پیرامون انتقال تیم نفت از تهران به اراک، وقتی عادل این تصمیم مجلس را در جهت کسب رأی نمایندگان استان مرکزی برای دور نهم انتخابات مجلس یاد می کند، احمدی بیغش نماینده ی استان مرکزی اعتقادات سیاسی-مذهبی فردوسی پور را زیر سؤال می برد که البته با عکس العمل تند عادل مواجه می شود. حتی هنگام پخش برنامه و نیز پس از اتمام برنامه، بسیاری از نمایندگان مجلس و دیگر مسئولین هم از عادل حمایت می کنند و سخنان همکارشان، احمدی بیغش را نامربوط و غیر منصفانه قلمداد می کنند.

پس حتی مسئولین و سیاست مداران نیز به روشنی می دانند که ۹۰ سوپاپ اطمینانی است که وقتی مردم کلافه از ساعت ها کار و مشغله، در آخر شب به خانه می آیند، بتوانند علاوه بر داشتن ساعاتی مفرح حین تماشای برنامه ای فوتبالی، مسائل فوتبالی و ورزشی را با صراحت و بدون هیچ تعارف و تکلفی، به نقد بنشینند و هر آن چه می خواهند خودشان بر زبان آورند، از زبان عادل بشوند. این گونه شاید مردم بیشتر بتوانند بپذیرند که در ایران هم می توان صریحاً انتقاد کرد و به زندگی عادی ادامه داد.

اما نکته ای که غیر قابل انکار است، اگر همین استقبال و حمایت بی مثال مردم از عادل و ۹۰ نبود، تا کنون این برنامه هفت کفن پوسانده بود؛ چون «۹۰»، «دیروز، امروز، فردا» یا «رو به فردا» نیست که هر اتفاقی بیفتد، ادامه پیدا کند و هر روز سفارشی تر شود از دیروز. اگر برنامه ای هم چون دیروز، امروز، فردا هم پشتوانه ی مردمی داشت، هر قسمت مسابقه ی پیامکی برگزار می کرد، بیا و ببین!


بعد التّحریر:

از تاریخ ۲۴ مرداد ۸۹ تا امروز که روز آخر سال ۸۹ است، این سی و دومین یادداشت این وبلاگ است که در سایت خبری-تحلیلی «الف» درج می شود. ان شاء الله به دلیل برخی فشارها از بیرون سایت، این یادداشت به سرنوشت یادداشت قبل دچار نشده و فردا از سایت حذف نشود.

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۸۹/۱۲/۲۸ساعت 8:7  توسط احسان رستگار   |