ترسم نرسی به کعبه ای اَعرابی ، این ره که تو می روی به ترکستان است - آقای سجاد صفار هرندی بخواند!
بسم الله الرّحمن الرّحیم
1- بر اساس همان منطق شما، آن خانوم دکتر (به نقش آفرینی خانم ویشکا آسایش) بد حجاب است. خب یک پزشک زن بدحجاب. اصلا" یک پزشک بد حجاب یا غیر محجبه. از این موضوع می شود برداشت های متعدد کرد که یکی آن است که شما فرمودید (که البته شاید به عقل جن هم نرسد؛ که البته الحمدلله به ذهن شما رسید). برداشت های ممکن: مثلا" این که اصولا آن خانم پزشک متخصص زنان، به دلیل سوگند پزشکی شان دارند انجام وظیفه می کنند. آیا توقع دارید هر پزشکی که بدحجاب است، دلسوز بیمارش نباشد، یا خبیث باشد، یا نکند هر کسی بدحجاب است، آدم << بدی >> است، و از آن جایی که هر کسی که در موج سبزه بده و هر کسی که بده در موج سبزه، پس خانم دکتر ما موجی (موج سبزی) بوده، پس اصلا نیت کارگردان، ترویج جنبش سبز و سکولارسم بوده است (ای مازیار شیطون! رو نکرده بودی! خدا را شکر آقا سجاد هس که ما رو از نیات اشرار و اهداف در لفافه با خبر کنه). باز جای شکرش باقی است که این فیلم پیش از این جریانات ساخته و آماده ی اکران بود و الا با این تفاسیر تأمل برانگیز آقا سجاد، معلوم نبود سر از کجاها که در نمی آورد. دوم این که این کاری که این پزشک کرد و مشاوره ای که داد، کار خارق العاده یا خاصی نبود، پولش را گرفته و کارش را کرده. حتی غربی ها هم از این اخلاق دارند ( فقط ما ایرانی ها وظیفه شناس (!) نیستیم). آن ها به این نوع برخورد می گویند اخلاق حرفه ای ( .( Ethics, Professional Manner
حالا درست است مثل ما مسلمان و همه چیز تمام (!) نیستند و در قله های معنویت در سیر و سلوک به سر نمی برند، ولی آن قدر ها هم بی مایه و پست فطرت و حیوان صفت نیستند ( همیشه یک سوزن به خودتان بزنید، یک جوال دوز به دیگری ). سوم این که اگر بنا بر این است که چون بدحجاب بوده، پس سکولار است، چون سکولار بوده پس نمی تواند به دیگران کمک کند، پس از آن طرف هم باید بتوان گفت که چون فلان پزشک باحجاب است، پس الزاما" مؤمن است، چون مؤمن است پس حتما" می تواند پزشک بهتر و دلسوزتری باشد، پس در نهایت پزشک محجبه، دلسوزتر و حاذق تر است تا پزشک غیرمحجبه. شاید هم از این که خانم دکتر بدحجاب به زبان فرانسوی مسلط است ناراحتید! ناراحت نباشید چون اکثر کسانی که به زبان های خارجی مسلط اند (البته نه همه)، از آن جایی که معمولا مدتی یا مقطعی در خارج از کشور بوده اند، فرهنگ فرنگ بر آن ها تاثیر گذاشته و موجب کم اهمیت شدن حجاب برای آنان گردیده است. پس شما که رشته یتان جامعه شناسی است باید بهتر بدانید که معمولا بانوانی که مسلط به زبان های خارجی هستند، متأسفانه خیلی محجبه نیستند.
در ضمن فرموده اید در آن چند دقیقه ای که در محضر ایشانید، هیچ رذیلتی از ایشان مشاهده نمی کنید. اولا که ایشان پزشک است و وطبیعتا از وی توقع رفتاری مانند آن بقال و میوه فروش و قصاب، نباید داشت. مثلا این درست است که شخصی از شما که دانشجوی دکترای جامعه شناسی هستید، توقع رفتار شخصی که مثلا رشته ی ریاضی-فیزیک دبیرستان را می گذراند داشته باشد؟ ثانیا که مگر بر اساس تعالیم اسلامی و آیات قرآن کریم، بدحجابی یک رذیلت و عیب نیست؟ ثالثا" مگر ایشان اشرار است یا مشاعرش را ازدست داده که در عرض 3،4 دقیقه شروع به جفتک پراکنی کند تا شما دلتان خنک شود!
انسان های فیلم خاکستری هم هستند؛ مثلا در صحنه ای که آمنه می گوید شما فقط 1 دقیقه وقت دارید تا آشتی کنید، مگر همه با شتاب هرچه تمام تر به سمت او نمی دوند؟ پس این یعنی که همین انسان های سطحی نگر هم در مواقعی اقناع می شوند و از اشتباه خود باز می گردند.
اغراق یک هنر ادبی است که علاوه بر یک ادیب و شاعر، طبیعتا" یک کارگردان هنرمند نیز از آن بهره می جوید. در این صنعت ادبی، هنرمند با بزرگنمایی معایب و البته بعضا" محاسن، سعی بر نمایاندن و انگشت نما کردن آن ها دارد.
2- در مورد خواهر کوچک رحمان، یعنی کوکب (با بازی خانم نگار جواهریان) هم باید گفت درست است که آقای مازیار میری در مصاحبه ی با روزنامه ی اعتماد، گفته است که << کوکب بهتر است چون مدرن است >> و مدرن شاید معانی سکولار را در ذهن مخاطب تدایی کند، ولی از شواهد و قراین امر پیداست که کارگردان قصد تحمیل مسایلی سکولار مآبانه را به بیننده نداشته است؛ چون وقتی ایشان در فیلم به اثبات رسانده که دغدغه ی اصلاح و رفع دین نداری، تظاهر، دیانت عادتی، گناهان کبیره ی مباح پنداشته شده (هم چون غیبت، کسب از طریق حرام، شکستن دل مؤمن و ...) و برداشت های شخصی و خلاف واقع از دین و دین داری و عدم انتقاد پذیری و مسئولیت پذیری و تبیین امر به معروف و نهی از منکر و دین داری مطابق با قرآن کریم (کتاب قانون) را دارد، با این تفاسیر چگونه ممکن است چنین کارگردانی بوی سکولار و چنین فیلمی بوی سکولاریسم بدهد؟ تهیه کننده ی این فیلم یک فیلم ساز حزب اللهی است. اسائه ی ادب نشود ولی جسارتا" این حرفتان تٌف سر بالاست. تبلیغ سکولاریسم آن هم توسط تهیه کننده ی متعهدی که در کارنامه اش مجموعه های اصهاب کهف و مریم مقدس و فیلم پاداش سکوت می درخشند. این وصله ها به قول خودتان << با ده من سیریش >> هم به این نوع افراد نمی چسبد.
به نظر می رسد که مراد آقای میری از مدرن بودن کوکب، صداقت و شجاعت اوست. چون متأسفانه وقتی دینداری با مماشات کردن و مصلحت اندیشی بی جا (همان ترس و بزدلی) معنا شود، ایشان مجبور می شود برای انتقال پیام خود به مخاطب، از الفاظی هم چون مدرن استفاده کند. پس به این ترتیب اگر دیندار نمایی را مقابل مدرنیسم قرار دهیم، لاجرم باید صفاتی هم چون شجاعت و صداقت که لازمه ی عمل به امر به معروف و نهی از منکر هستند را به مدرنیسم (تجددگرایی) نسبت دهیم که البته من مخالفم اما این نتیجه ی اعمال و لحاظ کردن افکار افرادی هم چون آقای سجاد صفار هرندی است که بعضی را مجبور می کند به جای پناه بردن به مکتب غنی،کافی و وافی اسلام، به مکاتبی هم چون مدرنیسم پناه ببرند. البته اگر من بودم قطعا" به جای واژه ی مدرن، از کلماتی هم چون دینداری عملی و امثالهم استفاده می کردم. پس به نظر بنده، منظور کارگردان از << مدرن >> بودن کوکب که آن را در کنار <<جوان>> بودنش آورده است، القای مفهوم شجاعت و صداقت است که از خصیصه های بارز و شاخص دوران جوانی به شمار میروند. نشان به آن نشان که افراد مسن فیلم تقریبا" همگی دچار نخوت، روزمرگی، مماشات، تظاهر به دینداری، سطحی نگری و تنگ نظری هستند.
تازه چرا راه دور برویم؟ آقای محسن علی اکبری، تهیه کننده ی فیلم در شماره ی 18 مجله ی پنجره می گوید : "کوکب به خاطر این که از نسل سوم است و به دلیل شرایط سنی اش کم تر گناه کرده و ضمیر پاک تری دارد؛ این است که حقیقت را بیشتر از بقیه درک می کند. اگر به شخصیت کوکب درست توجه شود، این معنا دریافت می شود که ما جوانانی داریم که بسیار پاک و اخلاقی هستند و این که چقدر نسل سوم ما درست تربیت شده اند. شاید برایتان جالب باشد که ما در فیلم نامه قرار بود یک روحانی محله را به تصویر بکشیم که منبع تغذیه ی ژولیت یا آمنه باشد ولی از آن جایی که قرار بود تمام نقش های مرد را پرویز پرستویی بازی کند، این خطر وجود داشت که تصویر او در <<مارمولک>> دوباره تداعی شود و در ممیزی هم برای ما مشکل ایجاد کند و به عواقب فیلم <<مارمولک>> دچار شویم. لذا ترسیدیم که این شخصیت را در فیلم بگنجانیم. شاید آن خلأیی که به نظر آقای حداد در فیلم وجود دارد از این طریق جبران می شد."
پس در واقع کوکب، نماینده ی نسل سوم است. یعنی هدف این بوده که اگر هم کسی قرار است از حق دفاع کند، مماشات نکند و شجاعت به خرج دهد چه بسا یکی از همین نسل سومی ها باشد. همان نسل سومی هایی که خیلی از اوقات مطرود آدم و عالم می شوند و از آن ها تلقی انحراف می شود.
3- عوضی (!) خواندن خانواده ی رحمان، توهینی است به بسیاری از خانواده های سنتی ایرانی که بنده این کار را واقعا" ناپسند و البته ناروا می دانم. بسیاری از خانواده های ایرانی این گونه اند، ولی این دلیل نمی شود که از چنین کلماتی در وصفشان استفاده کنیم. کلماتی ملایم تر هم می توانند معنای مشابه را به ذهن مخاطب منتقل نمایند. ناسلامتی شما پسر وزیر سابق فرهنگ هستید، جلوه ی خوشی ندارد بنده شما را ارشاد کنم. نسبت دادن این نوع کلمات به خیل عظیمی از خانواده های ایرانی خلاف ادب است.
4- دین سنتی اگر به معنای دینی جز اسلام ناب محمدی باشد و دستورات و تعالیمش را از جایی جز قرآن و سنت بگیرد، آری قطع به یقین، محکوم به گمراهی است. به نظر می رسد بعضی از مفاهیم برای شما به درستی تعریف و تبیین نشده است؛ مثلا چرا << تر و تمیزی >> را به مدرنیته نسبت می دهید؟ مگر در اسلام سفارش اکید به رعایت بهداشت و نظافت نشده؟ مگر حدیث << النظافة من الایمان >> مؤید این نیست که اتفاقا مومن باید پاکیزه و آراسته (یا به قول شما تر و تمیز) باشد؟
5- این فیلم پاره ی مذهبی و سنتی را هدف قرار داده است؟ اولا" مذهبی و سنتی دو قسم هستند. سنتی ها که ابدا" اکثریت جامعه را تشکیل نمی دهند. ثانیا" در حال حاضر مذهبیون هم در چنان اکثریتی به سر نمی برند. اگر این که من می گویم صحت دارد، که فبها المراد. اگر هم فرمایش شما درست است، یعنی فیلم انگشتش را به به سمت اکثریت جامعه نشانه رفته است، خب پس مشکلی نیست. وقتی فیلم ساز می خواهد فیلمش مخاطب عام پیدا کند، بسیار عاقلانه و طبیعی است که انگشتش را به سمت اکثریت جامعه نشانه رود! وقتی عیب یا عیوبی در اکثریت جامعه وجود داشته باشد، با مطرح کردن آن، اقشار بیشتری از مردم درگیر آن می شوند و یکی از مهم ترین اهداف فیلم ساز هم دقیقا" همین است، که البته هیچ ایرادی هم ندارد. در مورد این فیلم خاص که فیلم ساز حتی توانسته رضایت بینندگان مشکل پسند و کسانی که چند ماه یک بار هم شاید گذرشان به سینما نیفتد را جلب کند (از جمله خود من). منتقدان، فرهنگیان، دانشگاهیان و حتی سیاسیون (خواص) هم در مجموع، نگرش مثبتی نسبت به این فیلم پیدا کرده اند.
6- از اشارات شما به فیلم های << لیلی با من است >> و << زیر نور ماه >> خنده ام گرفت و کاملا" منظورتان از نقد قابل فهم شد. << لیلی با من است >> در حد یک شوخی و << زیر نور ماه >> هم در حد یک شروع خوب بود. ولی قرار نیست که همه ی آثار مثل این دو اثر باشند و همه ی فیلم ها در این حد انتقاد کنند و نه بیشتر.
7- اگر این چنین است که شما می گوید و هر وقت اسم << امر به معروف و نهی از منکر >>را می شنوید حواستان به مدرنیته معطوف می شود، پس یحتمل به نظر شما نام سازمان امر به معروف و نهی از منکر را باید گذاشت << سازمان مدرنیته سازی >> !!!
8- اگر هم این چنین است و فیلم ساز خواسته تا در لفافه، پیام شوم و خانمان برانداز خود را بقبولاند، که البته این طور نیست، اهمیتی ندارد؛ چون اصولا" جز شما، کسی از موضوع با خبر نشده و پیام به او القا نمی شود. پس شما هم دیگر به کسی نگو و بگذار بین خودمان بماند. لحاف را پس نکن تا کسی نبیند در دل و سر آقای مازیار میری و باندِ مزدورش (!) چه می گذرد؟
9- بر چه اساسی می فرمایید که انسان های فیلم نفرت انگیزند؟ تازه اگر هم نفرت انگیزند، مگر ما کم انسان نفرت انگیز داریم؟ خب البته انسان های دوست داشتنی هم در جامعه ی ما به وفور یافت می شوند! مثلا شما همه ی خانواده ها را نباید با خانواده ی خودتان مقایسه کنید. همه ی خانواده ها که دوست داشتنی و مثل هم نیستند. از این گذشته مگر ( ما ایرانیان به طور عام و مذهبی ها به طور خاص ) تافته های جدا بافته، انسان های ویژه و محبوب خداوند هستیم؟ این جمله یعنی چه؟ یعنی هر ملتی می تواند نفرت انگیز، عوضی، بی ادب، بی تربیت خانوادگی، بی شعور، ایکبیری، لوس، مسخره، نکبت، خدا زده و گمراه باشد، جز خانواده های ایرانی؟ عجَ.َ.َ.َب! ورود شما را به جمع تژاد پرستان تبریک عرض می کنم. قدومتان گل باران. ان شاء الله با رضا خان محشور شوید. و اما جواب آن سؤالتان که چرا آن مرد ریشو به آن حالت جنون آمیز عقده ای و مردم آزار (نامسلمان) است. خب مگر ریشوِ نا مسلمان ندیده اید؟ این هم یکی از آن ها. تلاش این آقا برای ایجاد فتنه در زندگی رحمان را هم می توان به حب و بغضی بودن بعضی از افراد و اقشار جامعه هم چون این مرد نسبت داد. به اصطلاح عامیانه او یک فرد عقده ای به تمام معناست که دین را زیر چتر نظرات و سلایق شخصی خود تفسیر و اعمال می کند که از این دست افراد الا ما شاء الله در جامعه ی ما یافت می شوند. پس دیدید؟! احتیاجی هم به سیریش نداشت. به همین سادگی، به همین خوشمزگی. به خودی خود این صفات به خیلی ها می چسنبد. شما بس که خود خوبید، همه را خوب می بینید. بد نیست کمی هم واقع بینانه به جامعه نگاه کنید و با نگاهی تطبیقی و جامع، بین فیلم و جامعه ی ایران کنونی رابطه برقرار کنید. چرا سیریش؟ آن هم ده من؟!!! جمله ی مشهوری است از سید جمال الدین اسد آبادی به این مضمون که؛ " من اسلام را در خارج از ایران دیدم و مسلمانان را در ایران " ! یعنی در واقع ایران مهد مسلمان زادگان شیعه است، نه الزاما" مملو از شیعیان واقعی. قصد جسارت ندارم ولی مرا مجبور مردید که مفهوم این جمله را برایتان توضیح دهم؛ یعنی اگر چه مسلمانان در ایرانند، ولی در شأن یک مسلمان واقعی رفتار نمی کنند. و در ادامه باید به آن حدیث معروف اشاره کرد که؛ ای مسلمانان بر شما ازآن بیمناکم که مبادا روزی فرا رسد که دیگران در عمل به قرآن و اسلام، از شما سبقت بگیرند (نقل به مضمون).
خب آن روز فرا رسیده و ما اکنون در چنین جامعه ای زندگی می کنیم. مگر امام حسین (ع) نفرمودند که: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم؟! و مگر ما اعتقاد نداریم که حضرت محمد (ص) اسلام را تأسیس، حضرت علی (ع) حکومت اسلامی را بنا و امام حسین (ع) دین اسلام را احیاء کردند؟ پس در واقع امر به معروف و نهی از منکر است که اسلام را زنده نگاه داشته ( البته این جمله ی بنده تناقضی با آن جمله که خداوند خود از اسلام محافظت می کند ندارد؛ چون خداوند هم توسط اسبابش قدرتش را اعمال می کند و خدای نا کرده در رد اقتدار اراده ی پروردگار نیست).
امروزه در جامعه ی ما امر به معروف و نهی از منکر تنها محدود به طرح امنیت اجتماعی شده است که آن هم به صورت مقطعی، غیر کارشناسانه، افراطی و تفریطی (غیر معتدل = غیر اسلامی) اجرا می شود ( که البته آن هم اگر به درستی اجرا شود می تواند مفید واقع گردد). آیا گستره ی امر به معروف و نهی از منکر فقط در همین حد است؟ مسأله اینجاست که به نظر من شما آن قدر که به موضوعات و فرضیات احتمالی تان هم چون تبلیغ و القای مدرنیته و سکولارسیم (!) اهمیت می دهید، برای مسلماتی هم چون امر به معروف و نهی از منکر ارزش قائل نیستید. این فیلم هرچه که باشد، و اگر هیچ نکرده باشد به جز تبلیغ و تبیین فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، کافی است و باید به آن احسنت گفت. کارگردان این فیلم در بضاعت هنری، فیلم سازی و شخصیتی خود جهاد کرده است بنا بر این حدیث نبوی؛ جهاد چهار قسم است: (( امر به معروف و نهی از منکر و راستی در موقع صبر و تنفر از فاسق. )) پس بنا بر این حدیث، نیمی از اقسام چهار گانه ی جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است.
حدیث نبوی: (( دو مستی شما را خواهد گرفت: مستی عیش دوستی و علاقه ی به نادانی؛ پس در آن هنگام امر به معروف و نهی از منکر نمی کنید.)). گویا شما را مستی دوم گرفته است؛ چون علاقه ی زیادی به کتمان واقعیات جامعه دارید. صد البته که در فیلم اغراق هم وجود دارد. ما حتی در ادبیات محاوره ای مان هم از اغراق، شوخی و مذاح به دفعات استفاده می کنم تا بتوانیم مطلب مورد نظرمان را با برجستگی هرچه تمام تر به مخاطبمان منتقل کنبم.
و اما این حدیث؛ (( به نیکی امر کنید و از بدی بازدارید و گرنه خداوند اشرار و بدانتان را بر شما مسلط می کند و پس نیکانتان دعا می کنند و استجابتشان نکند. )) واقعیتی که ما امروز کم و بیش در خیلی از موارد شاهدش هستیم؛ ولی نمی دانیم که این بلایا از کجا بر سرمان نازل شده است. گربه دستش به گوشت نمی رسید، گفت بو می ده. حداقل اگر خودتان فقط تخریب می کنید و با امر به معروف و نهی از منکر میانه ی خوشی ندارید، بگذارید دیگرانی که بار امثال شما و ابوی را بر دوش می کشند، ادامه دهند.
10- این نظر شخصی شماست که کارگردان و یا نویسنده قصد تخریب قشر مذهبی و تخلیه ی عقده های سرکوب شده ی خود را داشته اند. که اگر قصد تخلیه ی عقده هایشان را داشته اند، خیلی بهتر است تا در محیطی فرهنگی-هنری و به این ترتیب خودشان را آرام کنند تا به قول شما و ابوی، در <<کف>> خیابان ها! در ضمن اصلا بنده قائل به این نیستم که به قشر مذهبی حمله ای شده باشد؛ چون آن افرادی که ما دیدیم آن چنان دیندار و مؤمن نبودند، بلکه مذهبی مآب بودند و دوست داشتند که مذهبی باشند، دیندار بپندارندشان، مقبول به نظر برسند و محبوب خداوند باشند که متأسفانه به هیچ کدام از این آمال عالیه دست نیافتند و در حد همان آرزومندی باقی مانده بودند؛ به جز رحمان، آمنه (نه Juliet ) و البته کوکب.
11- در مورد این که به نظر شما حرکات و رفتارهای خانواده ی رفتاری رقت بار، نفرت انگیز و غیر قابل تحمل است؛ بله اتفاقا تا حدود زیادی درست می فرمایید. امااشتباه شما این است که به نظرتان این تصنعی است. این رفتارها ساختگی نیستند چون شرایط برای خانواده ی رحمان غیرقابل تحمل است. تک پسرشان که تا میان سالگی هنوز مجرد مانده، در طی یک سفر کاری، دست در دست یک دختر خانوم لبنانی << تازه مسلمان شده >> به ایران باز می گردد و در مهم ترین تصمیم زندگی خود، خانواده اش را دخیل نکرده ( که البته شرعا" و قانونا" هم به آن ایرادی وارد نیست ) ولی این کار در عرف و سنت خانواده ی رحمان عملی پسندیده محسوب نمی شود. پس اگر از زاویه ی دید آن ها به قضیه بنگریم، ناراحت کننده است و این شیءٌ عجابی به حساب نمی آید.
12- در مورد این که مخاطبین فیلم هنگام امر به معروف و نهی از منکر، به جای متذکر شدن، عصبانی می شوند، باید گفت که این ایراد به مخاطبین وارد است، چون؛
آیینه چون نقش تو بنمود راست خود بشکن، آینه شکستن خطاست
اگر منظورتان این است که آمنه شرایط امر به معروف و نهی از منکر را رعایت نمی کند، باید در جواب گفت که شرایط امر به معروف و نهی از منکر مشخص است و شرایط و صحنه های فیلم هم معلوم، اما اگر منظورتان عصبانی شدن مخاطب است، این که نشد مبنا و دلیل. دلیل هنگامی است که شما بگویید مثلا در فلان سکانس، امر به معروف و نهی از منکر آمنه مفسده داشته، یا قطع به یقین مفید واقع نمی شده است؛ چون حتی اگر احتمال آن برود ولو اندک که مفید و مؤثر واقع شود، واجب است. اگر احتمال بدهید که در دفعات زیاد امر به معروف و نهی از منکر مفید خواهد بود، باز هم واجب می شود. حال من هنوز نمی دانم منظور شما دقیقا" کدام صحنه است؟
13- تبعیض در نوشته های شما موج می زند؛ شاید تذکر این نکته به نظر عده ای مضحک به نظر برسد، ولی اگر دقیق شود و عمیقا" بررسی کند، چندان هم مسخره نخواهد بود. آقای سجاد صفار هرندی، به آقای حداد عادل، از دکتر نازک تر نمی گویند ولی آقای مطهری را اصلا" دکتر خطاب نمی کنند؛ شاید به عقیده ی ایشان اصلا" آقای مطهری در حد یک دکترای فلسفه نیست یا مثلا" مدرکش قلابی است! شاید هم همان بحث عقده گشایی ایشان است، که به موجب آن با حب می گویند ( آقای ) دکتر حداد ( عادل ) و با بغض می فرمایند آقای مطهری. البته آن آقا گفتن هم یحتمل برای رفع تکلیف، بستن دهان اغیار و برای کم شدن عذاب وجدان خودشان است. ولی به هر حال به نیش و کنایه ایشان را لیبرال و سهل گیر (هر دم بیل، ساده لوح) هم کردید. گویا انگیزه ی اصلی شما برای نقد این فیلم، عصبانی شدنتان از تعاریف و تمجیدهاست و این طور که از نوشته هایتان بر می آید، قطع به یقین بیشتر از همه، خونتان از نقد منصفانه و واقع گرایانه ی آقای مطهری به جوش آمده است. هرچند الحمد لله این فیلم آن قدر جذاب بود که هر کسی را برای نقد نوشتن وسوسه کند، مخصوصا" کسانی که در جست و جوی فرصت برای تخریب اشخاص خاصی هستند.
14- واقعا" باید گفت: پسر کو ندارد نشان از پدر تو بیگانه خوانش نخوانش پسر
تا شما هستید، گمان نکنم آن چنان جای خالی ابوی احساس شود. پدر قبل از اکران توقیف می کرد، پسر بعد از اکران سخیف می کند!
15- البته این طور نیست که بنده به فیلم انتقادی نداشته باشم. من هم در 3 مورد ایراداتی را وارد می دانم، به شرح ذیل:
مورد اول: درصحنه ای که آمنه با لباس خواب در اتاقش در حال قدم زدن است و بعد روی تخت می نشیند، اندکی اندام او جلب توجه می کند.
مورد دوم: در سکانسی که آمنه وارد جلسه می شود و با طنازی خاصی کتش را در می آورد و با حرکات مجذوب کننده و وسوسه آمیز موهایش را پس می کند (مشابه این صحنه به دفعات در فیلم های هالیوود مشاهده شده است؛ حتی آن ها هم این نوع صحنه ها را هنگامی که می خواهند کسی را عاشق دیگری کنند استفاده می نمایند، اما بر اساس ممیزی ها و خط قرمز های سینمای ما، این صحنه ها نوعی جذب تماشاگر به هر قیمت ممکن به حساب می آید).
· *** خواهشنا" در این دو مورد کسی به من نگوید که نگاه شهوانی (سکسی) داشته ام و ایراد از خود من بوده است؛ بنده فقط باریک بینانه و با دقت نگاه کردم و منظور من این است که با تکرر نمایش این نوع صحنه ها، کم کم سینمای ما هم مثل هالیوود نشود و قبح این مسائل از بین نرود (حال بدبختی اینجاست که اگر مثل هالیوود بشود اسمش را باید چه بگذاریم؟ مثلا" ایریوود!!!). پس تو پیچش بینی و من پیچش مو (مزاح بود).
مورد سوم و کلیدی: در صحنه ای که آن راننده به رحمان می گوید: من سال هاست که راننده ام و افراد زیادی را دیده ام؛ از جمله مسلمان، مسیحی، یهودی و دیگر ادیان و به این نتیجه رسیده ام که همه ی ادیان مثل هم می مانند و فقط مهم این است که رفتار خوبی داشته باشی، مهم نیست که مسلمان هستی، یا مسیحی یا یهودی یا دیگر ادیان ( یعنی اندکی باطن و مابقی ظاهر؛ چون اتفاقا" در مورد مقایسه ی ادیانی که تحریف شده اند با اسلام باید گفت؛ تفاوت از زمین تا آسمان است! ). این جملات نه تنها اشاره به تکثرگرایی دینی داشتند، بلکه بوی نسبی گرایی هم می دادند. اولا" که این راننده در جایگاهی نیست که با دیدن چند نفر از ادیان مختلف، بتواند نسخه بپیچد که همه ی ادیان مثل هم اند و فرقی نمی کنند. پس نعوذ بالله خداوند در این چند هزار سال با آوردن ادیان جدیدتر، داشته ما را بازی می داده. همه اش برای تنوع و سرگرمی بوده است دیگر؟ این برخلاف حکمت خداوند است؛ پس باطل است. دوما" آقای راننده! به این نتایج بدیع رسیدی که رسیدی، اشتباه کردی، از پشت فرمان که کسی نمی تواند صرف دیدن تعداد زیادی انسان با ادیان مختلف، عالم دینی یا فیلسوف شود. البته این اندکی ریشه در روحیه ی اغلب رانندگان دارد. معمولا" راننده ها راجع به انواع و اقسام مسائل نظر می دهند؛ از طرح هدف مند سازی یارانه ها بگیر تا انتخابات و حوادث پس از آن و عموما" شما را با پاسخ های نسبتا" قطعی بدرقه می کنند.
از آقا سجاد هم خواهش می کنم فقط نگویید سکولاریسم؛ این همه لغت! خب از آن ها هم استفاده کنید. باور کنید خدا قهرش نمی آید اگر سوزنتان این قدر روی سکولاریسم گیر نکند.
16- نکته ی دیگری که لازم دیدم خاطرنشان کنم، این است که چرا این قدر برای مسلمان زادگی ارزش قائلید؟! مگر ما نمی گوییم همان طور که اگر کسی در خانواده ای که مثلا" پدر و مادرش معتاد یا بزهکارند متولد شود، او گناهی نکرده است؛ پس از آن طرف هم می توان گفت که اگر کسی در خانواده ی مسلمان به دنیا بیاید ( مسلمان زاده باشد ) و در صورتی که راه مسلمانی پیش نگیرد نه تنها هیچ امتیازی نسبت به آن مسیحی، یهودی و زرتشتی ندارد، بلکه او خسران زده ی حقیقی است. زیرا خداوند به او موهبت مسلمان بودن از لحظه ی آغازین زندگی را عطا فرموده ولی او آن را پس زده و قدرش را ندانسته است. ولی آن مسیحی زاده، اسلام را رد نکرده؛ بلکه به مقدار اندک توسط جامعه و خانواده به او عرضه شده است و او هم به دین اسلام ( که همانا دین، نزد خداوند، اسلام است ) روی نیاورده.
پس مسلمان زادگی گوهر اکتسابی نیست؛ گوهر اصل است که فرد با آن متولد می شود. در کسب گوهر اصل و نژاده، اراده ی انسان دخیل نیست، ولی در کسب گوهر اکتسابی، انسان به طور ارادی انتخاب می کند. یقینا" کسی که گوهر اکتسابی را به دست آورد، جایگاهی بس عزیزتر و رفیع تر در نزد خداوند دارد.
17- در مورد آن بیت شهر حافظ که آمنه دائم می خواند، در این مورد احتمال شما را هم وارد می دانم. یعنی بله ممکن است نیت کارگردان و فیلم نامه نویس، همانی بوده باشد که شما می گویید. ولی بنده یک احتمال قوی تر و جامع تر را وارد می دانم؛ این که منظور آمنه از بیت << ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش >> این است که آمنه در آن جامعه ای که دیده، یعنی خانواده ی همسرش ( رحمان )،کسبه ی محله شان، همسایگانشان و دیگر کسانی که در این مدت با آن ها تعامل داشته، آن هم زمانی که حامله است و خانواده ی همسرش او را پس زده اند و در حال یافتن همسری برای گل پسرشان هستند، او تصمیم به رخت بر بستن از این ورطه و جان سالم به در بردن از این مهلکه می گیرد. با نگاهی منطقی و عقلانی، در آن زمان، آمنه ی باردار در آن خانواده که دنبال همسری دیگر برای پسر متأهلشان هستند، مسلما" باید هر جایی برود جز آن جا. در ایران هم که نه دوستی دارد، نا آشنایی و نه بستگانی؛ پس یقینا" باید رخت خویش را بیرون کشید از این ورطه. حال اگر هنوز هم می خواهید اِن قٌلت بیاورید که نه خیر! اصلا" در خانواده های گل و بلبل ایرانی، چنین اتفاقی نمی افتد که با عروس باردارشان چنین کنند و به قول خودتان این قدر << عوضی بازی >> در بیاورند. در جواب شما باید گفت که قویا" این فرهنگ در ایران وجود دارد و گمان نکنم کسی در ایران باشد که چنین اتفاقاتی را به چشم ندیده یا به گوش خود نشندیده باشد. در رابطه با کم فروشی، گران فروشی بد اخلاقی های رایج، نا مسلمانی های رایج و دیگر معزلات جامعه، اگر می خواهید بفرمایید که سر کوچه ی شما هیچ کدام از این خبرها نیست و بیایید ببینید و از آن جا بخرید! خب آن گاه ما هم حساب شما و آقای احمدی نژاد را یک کاسه می کنیم و دیگر جای بحثی باقی نمی ماند.
***18- در مورد این کنایه تان به آقای مطهری باید عرض شود که: مسلما" ایشان خودشان را مخاطب اصلی فیلم نمی بینند و نباید هم ببینند، ولی بالاخره به عنوان یک تماشاگر خودشان را در معرض تماشای فیلم قرار داده اند. البته شخص شما آقا سجاد، جزو مخاطبین خاص این فیلم محسوب می شوید، و به نظر من یک مطالعه ی تطبیقی گذرا روی خود و برخی از شخصیت های فیلم انجام بدهید. آقای مطهری هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی رأی دهندگان به آقای آحمدی نژاد را << عوام مذهبی >> یا جاهل و نفهم نخوانده اند؛ پس لطفا" شما هم پایتان را از گلیمتان درازتر نفرمایید، به خودتان فحش ندهید، از قول دیگران حرف نزنید و دست از دروغ پردازی و شایعه پراکنی بردارید. شما هم مثل همان << خانم جلسه ای ها >>، مقید باشید و تهمت نزنید. این گونه با مرام احمدی نژادی بودن شما هم سازگارتر است!
و در مورد پیام سیاسی فیلم؛ تحلیل شما محتمل است و البته محترم. من هم آن را وارد می دانم. ولی حتی اگر همین تحلیل را در نظر بگیریم، پس بهتر است که شش دانگ حواسمان را جمع کنیم تا دیگر بیش از این کسی رخت خویش را از این ورطه بیرون نکشد.
پیام فیلم از دیدگاه من: باید به دنبال دلایل ورطه زایی در ایران گشت و پس از یافتن، ورطه زدایی کرد و ریشه های آن را خشکانید. چرا باید چنین فضایی در ایران حاکم باشد که عده ای هر چند اندک، حتی به فکر رفتن بیفتند ( حساب سلطنت طلبان جداست، آنان بروند که بر نگردند، شرشان کم ).
پیام فیلم در یک بیت:
ترسم نرسی به کعبه ای اَعرابی این ره که تو می روی به ترکستان است
والسلام خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
در انتظار نظراتتان هستیم
خدا به همراهتان
انعکاس این نقد، در خبرنامه ی دانشجویان ایران
لطفا" شرکت در نظر سنجی ها فراموش نشود؛ سمت چپ