مشاعره با رئیس جمهور؛ التهاب اقتصاد از سوی توست!
بسم الله الرّحمن الرّحیم
پیرو دوبیتی جناب عالی در وصف امام زمان (عج)، حسی قلقلكم داد تا این حقیر هم دوبیتی ای محقر اندر كمالات حضرتتان عرضه دارم؛ ان شاء الله كه مقبول اهلش افتد:
التهاب* اقتصاد از سوی توست/آبروی* رفته مان راسوی* توست
اختلاس* مانع نشد از كوششت/بلكه این یك اپسیلون* از روی* توست
التهاب: پدیده ای است كاملاً طبیعی در اقتصاد شبیه بحران اقتصادی كه ما فقط از جهت موزون شدن دوبیتی مان آن را به صنعت اغراق آغشته كردیم وگرنه دولت نهم پاك ترین دولت و دولت دهم پاك تر از پاك ترین دولت كل تاریخ انقلاب است.
آبرو: آبرو همان جلوه ای از شخصیت آدمی می باشد كه اگر نباشد گویی آن فرد وجودش زیر سؤال رفته است. البته بهتر است بگوییم چیزی است كه خیلی این روزها مورد سؤال نه قرار می گیرد و نه سؤال ایجاد می كند؛ چون از آن سبب كه اكثراً آن چنان آبرویی ندارند، بی آبرویی گاهی حسن می شود. مثلاً روزی فردی كه خودش سردسته ی اختلاس كننده هاست می گوید ما اختلاس را خودمان كشف كردیم و ما خودمان آمدیم تا از این اتفاقات جلوگیری كنیم و من چون نان حلال پدرم را خوردم پس چطور برخی می گویند فلان دولت كثیف ترین دولت تاریخ است؟!
راسو: از آن جا كه مناسبت این دوبیتی مصادف شده است با یك دوبیتی وزین از رئیس جمهور و نیز یك فاجعه ی وزین تر به نام اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی -كه وزنش حركت فك تمام اقتصاد دان های داخلی و خارجی را به حالت یویو (Yo-Yo) در آورده- ما هم گفتیم حالا كه قافیه مان به تنگ آمده، مگر ما چی مان از رئیس جمهور مردمی ساده زیست كم تر است؟! بعد دیدیم رئیس جمهور هستیم كه نیستیم. ما نهایتش رئیس وبلاگمان هستیم... نه آن هم نیستیم ممكن است هر آن درش تخته شود. مردمی هستیم كه نیستیم! ما نه سیب زمینی داریم و نه درایت فهم خواسته ی مردم. ساده زیست هم كه نیستم؛ نه كاپشن می پوشیم و نه بوتاكس می كنیم. اختلاس هم كه تازه فهمیدیم با سین نوشته می شود و با صاد نیست. وقتی فهمیدیم این دولت خدمتگزار دور از جان در اختلاس اندكی، آن هم فقط به اندازه ی یك سر سوزن در مقیاس نانو سهیم بوده، گفتیم حتماً اختلاس با صاد نوشته می شود و از ریشه ی اخلاص و ساده زیستی و كاپشن و كفش بدون واكس و صورت و سیرت زیباست. بعد دیدیم به هر حال ما مردمی هم نیستیم چون نه تنها عرضه نداریم چنین مبلغی را از بیت المال یا بیت الحال یا هر جای دیگری اختلاس كنیم، بلكه نمی دانیم وقتی اختلاس كنیم چگونه مهربانانه و به صورت غیر گداپرورانه بین مردم توزیعش كنیم. بعد با خود گفتم "تو كه برا این كه بفهمی سه تریلیارد چقدره بهت می گن ۳ هزار میلیارد، بتمرك سر جات خفه بمیر حرف مفت نزن فلان فلان شده." بعد فهمیدم عجب! پس حتی اگر اختلاس شود حتماً از این كه هستیم هم خیلی بی تربیت تر می شویم. نهایتاً عطای مردمی بودن را به لقای اختلاس... اِ ببخشید به لقایش بخشیدیم و خاموش شدیم.
لازم به ذكر است در منابع در پیتی آمده: "راسو معمولاً در نزدیكی مراكز انسانی، مانند روستاها و مزارع زندگی میكند به پرندگان خانگی مانند مرغ و خروس نیز حمله می كند. راسوها با گاز گرفتن زیر جمجمه طعمه، آن را می كشند . این جانور معمولا در طول روز فعال است؛ زیرا با اینكه بیشتر با حس بویایی خود شكار می كند، حس بینایی و شنوایی خوبی هم دارد. راسو قابلیت دستآموز شدن دارد." بر این اساس اگر بخواهیم اختلاس را به عامل از بین برنده ی آبرو یا مخدوش كننده ی آن یا به تعبیر برخی عامل بیداری اسلامی... نه ببخشید؛ عامل بیداری احتمالی برخی غافلین متخلف و مفسد اقتصادی تشبیه كنیم، با جایگزین كردن چند كلمه در تفسیر راسو، نتیجه اش می شود: اختلاس معمولاً در نزدیكی مراكز اداری مانند بانك ها و مراكز ثروت و قدرت زندگی می كند. به اهالی اهلی دولتی و نیمه دولتی و شبه دولتی و غیر دولتی و نورچشمی ها و رگ گردنی ها و دیگران هم رحم نمی كند. راسوها با گاز گرفتن زیر جمجمه ی اقتصاد، آسایش و آرامش ممكلت را از پای در می آورند. این جانور یعنی همان اختلاس، در طول روز و شب فعال است؛ از وقتی اینترنت آمده در حین حركت و در خیابان ها نیز فعال است؛ زیرا با این كه بیشتر بو می كشد و روزنه ها و راه های سوء استفاده و رانت خواری را پیدا می كند، از حس بینایی و بصیرت و گوش های تیزی نیز برخوردار است و هرجا پول برود او هم می رود. از وقتی وایمكس آمده در همه حال و همه وقت فعال است. می گویند والدین این راسو یا همان اختلاس، از آن جا كه پدر و مادرش خیلی سرشان شلوغ بوده، مانند همان فرنود راستگوی معروف علاوه بر بی ادبی، بیش فعال نیز شده است با این تفاوت كه " مثلاً ... وقتی می ره دستشویی... خودش ... خودشو نمی شوره" و خلاصه بهداشت را هم رعایت نمی كند.
اختلاس: پدیده ای است كاملاً طبیعی كه در هر كشوری اتفاق می افتد. اما از آن جا كه ما باید پیشرو باشیم، آن گونه گه در ایران اتفاق افتد و آن میزان كه رخ داده، در هیچ كجای دنیا در این حد و درصد از منابع كشور نبوده است. به هر حال پیش بینی می شود كه این نوع اختلاس هر هزار سال یك بار، نیم بار در بخشی از كواكب و كهكشان ها ممكن است اتفاق بیفتد ولی هنوز سندی دال بر وجود چنین اختلاسی حتی در مریخ كه اخیراً در آن آب هم یافت شده، وجود ندارد. البته هنوز دانشمندان و اقتصاد دانان در حال تحقیق و تفحص كل عالم هستی و نیز نیستی هستند.
در کشور ما هم که وزیر اقتصاد گفته اصلاً اختلاسی روی نداده است. آقای حسینی که برخی بسیار ناجوانمردانه وی را وزیر اختلاس می دانند نه اقتصاد، گفت: "برخیها تأكید دارند با به كار بردن واژه اختلاس مردم را ناراحت كنند، در حالی كه آنها كه صاحب ادله ی مستند هستند میگویند اختلاسی رخ نداده است." برخی از صاحب نظران كه گرفتار تعریف و تبیین مدیریت جهانی هستند، معتقدند اختلاس امری طبیعی است و "تازه ما خوب كاری كردیم كه كردیم. تونستیم، اختلاس كردیم، اونا هم بودن می كردن. تازه وقتی بودن اختلاس كردن. شما... ۱۶ سال اختلاس می كردین، یعنی در دو دولت و در چهار دوره! بعد ما اختلاس نكنیم؟! كردیم، می كنیم و خواهیم انجام داد! ضمن این كه اختلاس از دوره ی ترمیناتور یا همون دوره ی ویرندگی می یاد. ویرندگی همونیه كه بعضیا بهش می گن سازندگی! اینم بگم. ما اختلاس كردیم چون می خواستیم به مردم بیشتر و بهتر كمك كنیم. گفتیم بروكراسی رو دو...ر بزنیم. حالا كه دو...ر زدیم، همه می گن آ...ی، خورد...ن، برد...ن، بیای...ن، بگیری...ن، ببری...ن. ما هم می گیم مگه شما نخوردی...ن؟ حالا كه به ما رسیده جیزه؟! نه! جیز نیس! جیز اونیه كه الآن داره می سوزه! شما ه...م آبرو بریز اون جایی كه می سوزه! چرا اون ورتر می ریزی!" نهایتاً برخی از مسئولین ذیربط و برخی از مسئولین بی ربط، می گویند "ما اختلاس نكردیم بلكه چون معروف به مهرورزی هستیم، این دفعه به جای مردم اول به دور و بریای خودمون مهرورزی كردیم كه بعد اونا بیان به مردم مهرورزی كنن. ما نباید به دوستامون و مسئولین مهرورزی كنی...م؟! مهرورزی فقط مخصوص اون آقازاده ها...س؟! مخصوص این آقازاده ها نی...س؟ ما آفا نیستی...م؟ بچه هامون آفازاده نیست...ن؟! هستن! ثابت هم كردیم كه هستیم و هستن."
اپسیلون: مقداری است بسیار اندك و ناچیز و وقتی می خواهند بگویند ذره ای كه از اندكی در تصورت نمی گنجد و قابل چشم پوشی است، می گویند یك اپسیلون. برخی می گویند از وقتی كه یكی از نامزدهای مردود و فتنه گر انتخابات ۸۸ فهمید كه ممكن است چنین اتفاقاتی افتاده باشد و اختلاسكی رخ داده باشد با چنین عدد و ارقامی، به چیز چیز افتاد و آن عدد عریض و طویل در دهانش نگنجید و زبانش الكن شد. در جواب برخی دیگر كه استاد استدلال های غیر علمی ولی لری كش (مقصود لری كینگ است) می گویند كه خیر؛ اپسیلون این قدرها هم كم نیست. اپسیلون ذره ای نیست كه از اندكی در تصورت نمی گنجد، بلكه آن قدر بزرگ است كه در مغز پوكت جا نمی شود! یعنی از كله ی آدمی زاد هم بزرگ تر است. پس اختلاس ما اپسیلونی بیش نبود. یك اپسیلون اختلاس كه این همه دعوا نداره، داره؟! نداره.
رو: رو بخشی از ویژگی های روحی و روانی انسان هاست كه در بعضی كمبود آن دیده می شود، در برخی به مقدار كافی موجود است و در برخی نیز بیش از حد مجاز. دسته ی سوم همان ها هستند كه وصف الحالشان ضرب المثل «رو كه نیست، سنگ پای قزوینه!» می باشد. این گروه كه فعلاً از آن كم تر از دو گونه در جهان رؤیت شده است، آن قدر دوست داشتنی اند كه اگر بخواهند، با همان میزان رویی كه دارند روشنی روز را انكار می كنند و می گویند شب است و در جواب این پرسش كه "اِ؟! چطور ممكنه؟! الآن كه روزه! همه داریم می بینیم!" پاسخ می دهد: "یعنی ما نمی بینیم؟! ما كوریم؟! نه خیر! ببینید! شما می گید روزه! ولی اگه از میوه فروشی سر كوچه ی ما بپرسین می گه شبه!" و وقتی می روی بپرسی می بینی كه خانه یشان را به خیابان پاستور منتقل كرده اند و اگر بگویی می گوید دیگر در آن محله زندگی نمی كند و سپس خواهد گفت: "قانون كه عطف به ما سبق نمی شه! می شه؟ نمی شه!"
در بسیاری از جملات بالا و این یادداشت، از افعال معكوس استفاده شده است و اصلاً رئیس جمهور می خواست اون دوبیتی را نگوید تا من هم این دو بیتی را نگویم. پس این به آن در!